جمشیدیفر، پرکارترین بازیگر جشنواره ۴۲محسوب میشود؛ بازیگری که علاوه بر بازی در فیلم سینمایی «تمساح خونی» در ۲فیلم «شهسوار» حسین نمازی و «باغ کیانوش» بازی کرده است. پیشینه دوستی و همکاری جمشیدیفر با جواد عزتی به ۲۵سال قبل برمیگردد. این بازیگر در گفتوگویش به تجربههای تئاتری که با عزتی داشته، اشاره میکند و میگوید و از تجربهاش در نخستین فیلم عزتی در مقام کارگردان صحبت میکند. این بازیگر تئاتر و تلویزیون، کار سینمایی خود را با «دیوار» محمدعلی طالبی شروع کرد. بعدها مقابل دوربین مسعود اطیابی با فیلم «خروس جنگی» حاضر شد. این بازیگر در سالهای اخیر در فیلمهایی، چون «شیشلیک»، «کت چرمی» و «چند میگیری گریه کنی» بازی کرده است.
با درام اجتماعی «دیوار» در سال ۱۳۸۶ به سینما آمدید، ولی در سالهای بعد، بیشتر در آثار کمدی ظاهر شدید. این تغییر مسیر چگونه اتفاق افتاد؟
اولین فیلم سینمایی که بازی کردم، فیلم سینمایی «دیوار» به کارگردانی محمدعلی طالبی بود. بازی در سریالهای تلویزیونیام به سال ۸۴ برمیگردد و در ۳یا ۴سریالی که در تلویزیون بازی کردم، همه آنها سریالها طنز و کمدی بودند، اما در تئاتر صرفا حضورم در نقشهای کمدی نبود. از سال ۷۹ که وارد تئاتر شدم نیمی از نقشهایی که بازی کردم کمدی و نیم دیگر جدی بودند، اما اینکه بعد از بازی در «دیوار» که فیلمی در ژانر اجتماعی بود، تغییر مسیر ایجاد شد که در این تغییر خودم نقش زیادی نداشتم. آن موقع جوانتر و کمتجربه بودم و قدرت انتخاب آنچنانی نداشتم و بیشتر برای کارهایی که پیشنهاد میشد، انتخاب میشدم. اینگونه هم نیست که کار کمدی را دوست نداشته باشم. باید بگویم هم کار کمدی را خیلی دوست دارم و هم به نقشهای جدی علاقهمندم. یک بازیگر نمیتواند بگوید کار کمدی یا جدی را دوست دارد؛ چراکه شغلش بازیگری است و برای این کار درس خوانده و زحمت کشیده است. به این موضوع هم معتقدم کسی که کمدی کار کرده قرار نیست همیشه در نقشهای کمدی حاضر شود یا بالعکس.
بعد از تجربه بازی در «دیوار» در کارهای کمدی زیادی حضور داشتم؛ ازجمله تجربه بعدیام بازی در «خروس جنگی» بود و بعدها در سریال «بزنگاه» رضا عطاران و دیگر سریالهای کمدی بازی کردم. راستش از این ماجرا رنج میبردم که چرا همیشه کمدی بازی میکنم. بعدها دوباره توسط محمدحسین مهدویان یک کار جدی انجام دادیم و سپس تجربه بازی در سریال «یاغی» و... شکل گرفت. باید بگویم جفت ژانرها را دوست دارم و هر کدام از آنها جایگاه خاص خودشان را دارند. در حال حاضر هم با این سن و تجربیاتی که داشته و دارم، ترجیحم این است که تعادل را میان بازی در کارهای طنز و جدی ایجاد کنم.
امسال با «تمساح خونی» در جشنواره حاضرید. کار با جواد عزتی بهعنوان کارگردان چطور بود؟
برای من کار کردن با جواد عزتی همیشه دوستداشتنی است؛ چه در کنارش همبازی باشم یا اینکه او کارگردان کار باشد؛ در هر دو حالت کار کردن با جواد عزتی برایم جذاب است. شناخت و پیشینه از عزتی دارم و تجربیاتی کسب کردم که برایم منحصر به فرد است. «تمساح خونی» نخستین کاری نبود که جواد عزتی کارگردانی کرده، بلکه نخستین فیلم سینماییاش است، اما باید بگویم در مقام کارگردان قبلتر ۴نمایش کارگردانی کرده و نخستین بازی حرفهای من، سال ۷۹ در نمایش عزتی بود که اتفاقا جایزه اول بازیگری را در تئاتر فجر گرفتم. بهعنوان بازیگر همیشه نوع نگاه و کارگردانی جواد عزتی را دوست داشتم.
شیوه کارگردانی عزتی در «تمساح خونی» بهعنوان نخستین کار سینماییاش چگونه بود؟
با تمام تعریفهایی که از عزتی کردم باید بگویم او کارگردان کاملا سختگیری است. بداخلاق نیست، ولی کارگردانی است که همیشه به تمام صحنههایی که طراحی میکند، پایبند است. حتی برای بازیگری هم طراحی میکند و وقتی بارها یک صحنه را تمرین میکنیم و به یکدرصد نهایی برای فیلمبرداری میرسیم در آخرین لحظه عزتی همهچیز را از نو به شکل دیگری میخواهد. او کارگردانی است که لزوما به یک صحنه طراحیشده که جزئیاتش را درآورده است، بسنده نمیکند. مدام در حال مقایسه طرحهاست تا بهترینش را انتخاب کند. عادتش این است که از زوایای دیگر به آن صحنه و میزانسنی که طراحی کرده، نگاه میکند. کارگردانی است که تجربه کردن را دوست دارد.
با توجه به اینکه عزتی بازیگر است، آیا سر کار صحنهها را برای شما بازی میکرد؟
تقریبا در ۲۵سالی که با جواد عزتی کار میکنم، چه موقعی که همبازی بودیم و چه در مواقعی که کارگردانی کار را برعهده داشته، ندیدم به جای کسی بازی کند. به جای بازیگر متن را میخواند و آکسانهایی که بازیگر اشتباه میکند را به بازیگر میگوید، ولی این ربطی به بازیگر بودن یا نبودنش ندارد. نکته دیگری که باید بگویم این است که او کارگردانی است که آنقدر جزئیات را دقیق تعریف میکند که احتیاجی به بازی کردن خودش نیست.
بهنظر شما «تمساح خونی» یک کمدی سیاه است؟
تعریفهای زیادی درباره کمدی داریم، اصولا بهنظرم کمدی، سیاه است. در هر اثر کمدی که عمیق نگاه میکنیم یک غم بهشدت عظیمی نهفته است؛ حتی کمدی چارلی چاپلین را وقتی نگاه میکنیم در راستای یک اتفاق بهشدت غمانگیز این فیلم کمدی شکل میگیرد. ما با آن میخندیم، اما وقتی عمیق نگاهش میکنیم، غصه میخوریم و غمگین میشویم. اصولا وقتی کمدی شکل میگیرد که یک معضل اجتماعی یا یک اتفاق روز جامعه را بهصورت خندهدار و کمدی در یک موقعیت کمیک نشان دهیم. در این صورت تماشاگر با آن راحتتر ارتباط برقرار میکند و معضل را راحتتر میبیند. درباره «تمساح خونی» هم نمیتوانم بر مبنای نگاه خودم که توضیح دادم، بگویم «کمدی سیاه» است. این فیلم یک کمدی جذابی است که تجربه افرادی را نشان میدهد که به غلط یا درست انجام دادهاند و آن را بازگو میکنند. شکل و شمایل «تمساح خونی» با شکل و شمایل کمدیهای دیگر متفاوتتر است. ما این شکل کمدی را در سینمای ایران خیلی کم داشتیم.
«تمساح خونی» را میشود در امتداد تجربههای شما در فیلمهای «شیشلیک» و «کت چرمی» قرار داد؟
همانطور که گفتم «تمساح خونی» نمونه متفاوتی در کمدیهایی است که ساخته شده. بازی در همه این فیلمها تجربهای است که با یکدیگر متفاوت است. بهنظرم «شیشلیک» در یک ژانر خاص کمدی خیلی تلخ قرار دارد و «کت چرمی» یک تراژدی اجتماعی متفاوت است.