آفتابنیوز : آفتاب- گروه سیاسی: محمود احمدینژاد، نامزد دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، در دو سخنرانی جداگانه که روزهای پنجشنبه، 31 اردیبهشتماه و جمعه اول خردادماه 87 در جمع هوادارانش در سمنان و تهران ایراد کرد، با حمله به سیاست خارجی دولت سید محمد خاتمی و به خصوص دیپلماسی هستهای آن، بیانیه سعدآباد را «توافقنامهای ننگین» نامید.
او روز پنجشنبه در سخنرانی که در سمنان محل تولدش صورت داد، گفت: «زمانی که در سعدآباد، آن توافقنامه یک جانبه تحمیلی و نمیخواهم بگویم، ولی ننگین را تنظیم کردند با خود گفتند کار ملت ایران تمام شد. آنها گفتند باید تمام فعالیتها تعلیق و در آزمایشگاهها بسته شود و رشتههای دانشگاهی که مربوط به انرژی هستهای هستند در دانشگاه تعطیل شود. آنها با امضای این توافقنامه جشن و پایکوبی کردند و در آن زمان نخست وزیر معزول وقت انگلیس مصاحبه کرد و گفت ما میوه عراق را در سعدآباد چیدیم».
[+]
شش غلط احمدینژاد در یک پاراگراف! [+]
آقای احمدینژاد؛ شما بگوئید کدام یک ننگینتر است؟ [+]
او این ادعا را یک روز بعد و در تهران هم تکرار کرد و گفت: «یکی دیگر از مسائل وادادگی در مساله هستهای بود؛ مساله هستهای فقط یک مساله فناوری و تکنولوژی نبود، بحث استقلال ملت ایران بود به بهانه اینکه میخواهیم تنشزدایی کنیم، قدم به قدم عقبنشینی شد و دشمنان گستاختر و پرروتر شدند و سطح تقاضا و خواستههای خود را بیشتر کردند. در سعدآباد یک قرارداد ننگین و یک طرفه به ملت ایران تحمیل کردند و گفتند که ملت ایران مجبور است به صورت داوطلبانه همه تاسیسات خود را تعلیق کند. گستاخی را به جایی رسانند که گفتند باید آزمایشگاهها و رشتههای دانشگاهی مرتبط را نیز تعطیل کنیم. آقای بلر در یک مصاحبه اعلام کرد که ما میوه عراق را در سعدآباد چیدیم و به دست آوردیم».
[+]
آگاهان معتقدند که وضعیت متزلزل دولت احمدینژاد و حضور رقبای قدرتمند در صحنه انتخابات، از جمله دلایلی است که باعث شده تا رئیس دولت نهم تلاش کند تا با استفاده از فراموش شدن بعضی موضوعات از حافظه تاریخی مردم، دست به تحریفات گسترده در تاریخ سیاسی کشور بزند.
ننگین نامیدن بیانیه سعدآباد که در شامگاه سهشنبه، 29 مهرماه 82 انتشار یافت، در حالی صورت میگیرد که در تمام این مذاکرات که مقام معظم رهبری در جریان ریز آن بودهاند، این موارد گفته شده یافت نمیشود و اگر این چنین میبود هیچگاه معظم له تن به این به تعبیر آقای احمدینژاد «توافقنامه (مذاکرات) ننگین» نمیدادند.
علاوه براین مقام معظم رهبری به فاصله تنها 12 روز بعد از مذاکرات سعدآباد در ملاقات کارگزاران نظام با ایشان، نه تنها با چنین نگرشی مخالفت کردند، بلکه از روند فعالیت هستهای دستگاه دیپلماسی کشور دفاع نمودند.
احمدینژاد در حالی انگشت اتهام را به سوی مسؤولان سابق پرونده هستهای کشور دراز میکند که رهبر انقلاب، در تاریخ 24 مردادماه 84، با تشکر از زحمات و تلاشهای دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی بهویژه آقای حسن روحانی دبیر این شورا تاکید کردند: «
آقای روحانی از مدیران کارآمد، فعال و دلسوز نظام است و ایشان در شانزده سال گذشته یک مدیریت عاقلانه، متین و مستمر را ارائه داد».
[+]
آفتاب، جهت روشن شدن این بخش از تاریخ حساس سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و نیز تببین دوباره دیدگاه مقام معظم رهبری درباره تلاشهای صورت گرفته در دوره گذشته برای احقاق حقوق هستهای کشورمان، و مهمتر از آن، آشکار شدن نسبت ادعای محمود احمدینژاد با دیدگاههای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، متن کامل سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با کارگزاران نظام اسلامی را که در تاریخ 11 آبان 1382 ایراد شده است منتشر میکند.
این متن به صورت کامل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای قابل دسترسی است.
[+]بسماللَّهالرّحمنالرّحیمالحمدللَّه ربّ العالمین. والصّلاة والسّلام على سیدنا و نبینا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على آله الأطیبین الاطهرین.سیما بقیة اللَّه فى الأرضین. «یا ایها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه وقولوا قولاً سدیدا. یصلح لکم اعمالکم و یغفر لکم ذنوبکم و من یطع اللَّه و رسوله فقد فاز فوزا عظیما (1).
بسیار جلسه بزرگ و پُرکیفیت و مغتنمى است. ایام و ساعات هم جزو ساعاتى است که حقیقتاً باید آنها را مغتنم بشماریم؛ ماه مبارک رمضان و بر سر سفره فیض الهى و ضیافت رحمانى؛جمع حاضر هم جمع کارمندان و مسؤولان ارشد کشور، در نظامى که هدف خود را خدمت و مجاهدت براى اعتلاى نیکیها، گسترش طیباتِ عالم - احلّ لکم الطّیبات
(2) - و ممنوع و محدود و کم کردن بدیها و شرارتها و فسادها قرار داده است.
حرف اساسى و مهم در جمع ما این است که ما به مسؤولیت خود که بسیار امر خطیر و سنگین و درعینحال باارزشى است، بیاندیشیم؛ آن را پاس بداریم و از عهده آن برآییم. کوشش ما باید این باشد و این فقط با رعایت تقواى الهى امکانپذیر است.
اگر تقوا را رعایت کنیم، کار ما درست انجام خواهد شد و با شرایط لازم و دور از شائبهها و اختلالهایى که از ناحیه فسادِ هر کارى پیش مىآید، جلو خواهد رفت و به نتایج خود خواهد رسید.
تقوا موجب مىشود که ما، هم خوب و درست بفهمیم، هم درست بیان و عمل کنیم. وقتى انسان درست بفهمد و درست عمل و تبیین کند، موفقیت حتمى و اجتنابناپذیر است.
به همین دلیل است که بیشترین توصیه در قرآن و روایات به مؤمنان، توصیه به تقواست. ما بیش از همه مردم به تقوا احتیاج داریم؛ چون مسؤولیتمان سنگین است و بخشى از اقتدار ملى در اختیار ما است.
اگر تقوا نباشد، این اقتدارى که متعلّق به ملت است و گوشهاى از آن در اختیار هر یک از افراد جمع حاضر است، ممکن است در راه و جاى درست خود مصرف نشود. بنابراین، مهمترین مسأله براى ما تقواست.
وقتى توصیه به تقوا مىکنیم، معنایش این نیست که تقوا وجود ندارد؛ نه، بلکه توصیه به این است که اگر این دستاوردِ معنوى در ما هست، حفظ شود؛ اگر ناقص است، تکمیل و اگر مفقود است، تأمین گردد.
اینطور هم نیست که توصیه کننده به تقوا - که در این مجلس بنده هستم و در نمازهاى جمعه و در سخنرانیها و در بیانات موعظهآمیز - نیاز کمترى به تقوا داشته باشد تا توصیه شونده؛ نخیر، بلکه گاهى توصیه کننده خودش به مراتب محتاجتر است به توصیه؛ اما موعظه، گفتن و توصیه کردن لازم است. لذا در شرع مقدّس اسلام «تواصى» وارد است. همه باید همدیگر را توصیه و سفارش به حق، صبر و حفظ راه مستقیم الهى کنیم تا از این راه منحرف نشویم.
اگر بخواهیم تقوا را در زندگى - چون ادّعاى تقوا و بر زبان آوردن آن کافى نیست؛ واقعاً باید متّقى و پرهیزکار بود - و اعمال و رفتار خودمان بروز دهیم، مهمترین عرصه آن براى ما مسؤولان، عرصه مسؤولیتهاى اجتماعى و هدفهاى انقلاب را بهجد دنبال کردن است.
انقلاب اسلامى هدفها و شعارهایى دارد که براى تحقّق آن جانهاى پاک و خونها فدا شده است. این هدفها رشد معنوى و مادّى، ساختن دنیا و آخرتِ مردم و تأثیرگذارى بر روى آنها، تعالى اخلاقى، رسیدن کشور به نقطهاى که شایسته کرامت انسانى است و ایجاد فضایى براى رشد استعدادها و بهرهبردن افراد از مواهب الهى - چه مواهب مادّى و چه مواهب معنوى - است که از جمله آنها مىتوان به آزادى، علم و فضایل اخلاقى اشاره کرد.
نظام به این منظور بهوجود نیامد که قدرت را از دست عدّهاى بگیرد و بهدست عدّه دیگرى که من و شما باشیم، بدهد؛ بدون اینکه این عدّه که قدرت را مىگیرند، تعهّدى در قبال این حرکت عظیم مردم داشته باشند.
مردم، این موج عظیم و دریاى خروشان که انقلاب را بهوجود آوردند و در بحرانهاى گوناگون آن را حفظ کردند و بهسلامت این نظام را از گردنههاى خطرناک گذراندند، توقّعاتى دارند. این توقّعات را ما مؤمنانِ به اسلام در نام اسلام خلاصه مىکنیم که حقیقت هم همین است. منتها چون ممکن است اسلام با تفسیرها و تبیینهاى غلط در معرض دید خیلیها قرار گیرد و اشتباه شود، «جمهورى اسلامى» شعارهاى مشخّص دارد: استقلال، آزادى، رشد معنوى و تعالى مادّى، ایجاد محیط امن و با کرامت براى انسانها. ما باید این خواستهها را دنبال و براى آنها حرکت کنیم.
مسؤولان بالاى کشور و بخشهاى مختلف، باید بزرگترین مظهر تقوایشان این باشد که آن مسؤولیتى را که بر حسب قانون بر عهده گرفتهاند، به بهترین وجه و بدون هیچ نقصى ادا کنند. البته در سطوح متوسّط یا در بدنه وسیعِ مسؤولان کشور، ممکن است نشود توقّعات را در این حد براى آنها مطرح کرد؛ اما در مورد مسؤولان سطح بالا و مدیران ارشد نظام - نمایندگان مجلس، مسؤولان قوّه قضاییه، اعضاى دولت، نیروهاى مسلّح، نهادهاى انقلابى و بخشهاى مسؤول روحانى در زمینه انقلاب - مىشود.
این مسؤولان - که الحمدللَّه بیشترشان در اینجا جمع هستند - باید بیشترین تلاش و کار را بکنند تا این مسؤولیتهایى که به عهده آنهاست، به بهترین وجه انجام گیرد. اگر این شد، زندگى مردم آباد و عقبماندگیهاى کشور جبران خواهد شد؛ کما اینکه هر مقدار که کار کردیم، اثرش را در جامعه دیدهایم.
یکى از مهمترین مواضع بروز تقوا در عملِ مسؤولان این است: خود را در مقام انجام مسؤولیت ندیدن؛ درست عکس آنچه که اهل دنیا براى مسؤولیتها قائلند.
اهل دنیا مسؤولیتهاى دولتى و... را براى دنیاى خودشان مىخواهند. اگر ریاست، مدیریت یا عضویت در پارلمانها و مراکز این چنینى را مىخواهند، در درجه اوّل آنچه برایشان اهمیت دارد، مسائل شخصى است. لذا در طىّ مسؤولیت، بارِ خودشان را مىبندند و شاید خود را براى مدّت طولانى از عمر بیمه و تأمین مىکنند!
در نظام جمهورى اسلامى، قطعاً این محاسبه، محاسبه غلطى است. کسى که وارد مسؤولیت مىشود، باید مطلقاً منافع شخصى خود را در قبول این مسؤولیت نبیند و اگر این کار و مسؤولیت مطابق توانایىاش نیست، مسؤولیت را قبول نکند؛ اما وقتى قبول کرد، باید آنچه در درجه اوّل برایش اهمیت دارد - که هیچ چیز در عرض آن نیست - اداى مسؤولیتش باشد؛ هرچند که به ضرر خود او و برخلاف منافعش تمام شود.
مسؤولیت را با سختیها و دغدغههایش و با مجاهدتى که باید براى اداى آن کرد، قبول کنیم. اگر این شد، آن وقت انسان پیش خداى متعال و مردم روسفید است و مردم هم مىفهمند. درست است که تبلیغ و گفتن و جنجال کردن و زرق و برق و ... روى ذهن آحادى از مردم تأثیرهایى مىگذارد؛ اما این تأثیرات ماندنى نیست: «فأمّا الزّبد فیذهب جفاء
(3)»؛ حقیقت باقى مىماند؛ آنچه حق و صدق است در ذهن مردم جاگیر مىشود. اگر خداى نکرده ما برخلاف تعهّد دینى و انقلابى و تعهّد بر اساس قبولِ مسؤولیت، حرکت و عمل کنیم، ولو در برهه کوتاهى از زمان هم بتوانیم حقیقت را طور دیگرى نشان دهیم، مردم درک مىکنند.
یکى دیگر از مظاهر تقوا در نظام اسلامى این است که همه توجّه کنند قدرتهاى بزرگ جهانى به دلایل مختلف - که غالباً آنها را مىدانید - با این نظام دشمنى دارند:
این نظام براى اولینبار قواعدى را که دستگاهها و مراکز استکبارى دنیا وضع و بر اساس آن روابطشان را تنظیم کرده بودند، نقض و اعلام کرد که معتقد به اسلام، عدل و دفاع از عدالت در هر نقطه دنیا و معتقد به دفاع از مظلوم است.
این نظام با برافراشتن پرچم اسلام، احساس اسلامخواهى و حیات مجدّد اسلامى را در سطح وسیعى از مردم که در یکى از حسّاسترین مناطق دنیا - منطقه خاورمیانه و بخشى از آسیا - هستند، بیدار کرد. بدیهى است که قدرتهاى مستکبر جهانى و زیادهخواه که داراى سوابق و لواحق سوء و وضعیت بد و آلوده هستند و سزاوار سرزنش، از چنین نظامى خوششان نیاید و با آن در هر حدّى که بتوانند، دشمنى کنند.
همه مراقب باشند که به دشمنِ نظام اسلامى به هیچ نحو - چه با همسویى و چه با همجهتى و چه با موضعگیرى و حرف زدن و اقدام کردن - کمک نکنند. یکى از موضوعاتى که منافى با تقوا و پرهیزکارى است، همین موضوع است.
از جمله مواردى که باید از تقواى مسؤولان و نظام بروز کند، رعایت حدود قانونى در همه بخشها است و عدمِ تخطّى از آنچه که قانون اساسى و قوانین معتبر براى بخشها و دستگاههاى مختلف معین کردهاند. تخطّى از این قوانین، در مواردى مشکل بزرگ فساد اقتصادى و فساد دستگاههاى مسؤول را بهوجود مىآورد و یا موجب تعارض بین دستگاههاى مختلف و تشتّت و بگو مگوهاى مضرّ و مفسدهانگیز مىشود.
فضاى ماه رمضان است و فضاى معنوى. اینجا هم حسینیه است و وقت هم بهترین وقت براى اینکه ما این حرفها را بین خودمان بگوییم. خیلى از این حرفها را من و شما مىدانیم؛ لکن موعظه به معناى این نیست که انسان مطالبى را که طرف مقابل نمىداند، به او بگوید. موعظه یعنى حتّى تکرار مطالبى که انسان مىداند؛ چون در خودِ شنیدن اثرى است که در دانستن نیست.
من و شما هم احتیاج داریم که بشنویم و همدیگر را موعظه کنیم. موعظه اصلى و مهمّ ما همین مسأله تقوا است و تقوا براى ما مسؤولان اهم و پایه آن در مورد ما، پایه بالاترى است که نمىتوانیم به سطح تقواى متعارفِ عادّى مردم اکتفا کنیم.
یکى دو مسأله دیگر هست که لازم است مطرح کنم. یکى از آنها، همین مسألهاى است که
رئیسجمهور عزیز و متعهّدمان جناب آقاى خاتمى، مطرح و به تفصیل بیان کردند.
اوّلاً باید بگویم که اینگونه حوادث در کشور نباید به هیچوجه وسیله بگو مگو و اختلاف بین مسؤولان، آحاد یا جناحهاى کشور شود؛ از این پرهیز کنید. ایشان درست گفتند که نقد و انتقاد و... ایرادى ندارد، و حتّى برخى از بىتابیهایى که انسان در این قضیه از دانشجویان، آحاد مردم و یا بعضى از مطبوعات دید که دغدغه داشتند، خوب هم هست و نشاندهنده این است که روى عزّت و استقلال ملى در جامعه، حسّاسیت زیاد است؛ اما هیچکدام از اینها نباید به دعوا، اختلاف و کشمکش منتهى شود.
آنچه اهمیت دارد این است که شما نخبگان و مسؤولان و به خصوص افرادى که تریبون دارند و نقششان بسیار مهمّ است - چه مجلس، چه مطبوعات، چه نمازهاى جمعه و چه بقیه جاها - بدانند که وقتى کشور با چنین مسألهاى - که یک مسأله از دهها و صدها مسألهاى است که کشور با آن مواجه مىشود - روبهرو مىگردد، بدترین روش این است که خود این مسأله در داخل به وسیلهاى براى بگومگو تبدیل شود؛ این خیلى بد است. اوایلى که عراق حمله کرده بود، وظیفه همه معلوم و مشخّص بود که چهکار باید بکنند؛ اما منافقین که در آن وقت در تهران و در شهرهاى دیگر فعّال بودند و آزادانه حرکت و سخنرانى مىکردند، دائماً مىگفتند آزادى نداریم! مثل امروز که بعضى کسان هرچه به ذهنشان مىآید، مىگویند و هر طور هم که دلشان مىخواهد، کار مىکنند، آن وقت یکى از شعارهایشان این است که آزادى نداریم!
نمىفهمند که خودِ این ادّعا موجب تمسخر آنها مىشود. آن زمان هم همینطور بود و عروسکهاى منافقین سرِ چهار راهها تابلو به دست مىایستادند و مردم را نسبت به اصل مسأله دفاع دچار تردید و اضطراب مىکردند. بعد که به آنها تذکر داده و تشر زده شد، دست و پایشان را جمع کردند.
مطلقاً نباید اینطور حوادث که در کشور پیش مىآید، به بگومگو، دو دستگى، شکاف، جدا کردنِ افراد از یکدیگر و جناحى کردن مسائل منتهى شود؛ این خیلى بد است. همه توجّه داشته باشند که خلاصه آنچه اتفاق افتاد این است که صهیونیستهاى غاصبِ سرزمین فلسطین و هیأت حاکمه کنونى امریکا که کینه و حقدشان نسبت به جمهورى اسلامى نهایت ندارد و حاضرند از هر وسیله رذالتآمیزى براى رسیدن به هدف خود استفاده کنند، شعارى را در سطح دنیا درست کردند که: «ایران دنبال سلاح اتمى است»!
براى این کار، افکار عمومى و خیلى از دولتها را حسّاس کردند و بعد از جنجال، هدفشان این بود که اجماع جهانى به اینجا برسد که تلاش علمى و فنآورى اتمى ایران، موجب بیم عمومى در دنیا شده است.
اینجا چهکار باید کرد؟ باید اجازه داد که صهیونیستها و آمریکاییها تبلیغات خود را تکرار کنند؛ یا نه، باید نشان داد و روشن کرد که نخیر، اینطور نیست؟
مسؤولان محترم نظام این درایت و تدبیر را انتخاب کردند که روشن کنند و بگویند نخیر، بیایید قضیه را ببینید. آنچه که تاکنون جمهورى اسلامى قبول کرده، این است که بیایند و عملیات غنیسازىاى (4) را - که در نقطه مشخّصى است - ببینند؛ که آنها هم آمدند و دیدند که وجود دارد و اجازه هم داشتند که هرجاى دیگرى هم که خیال مىکنند عملیات غنىسازى هست، بروند و ببینند، تا بدانند که تبلیغات صهیونیستها دروغ است.
این یک راهِ مسالمتآمیز براى حفظ فناورى هستهاى است. ما به هیچ قیمتى حق نداریم این فناورى را از دست بدهیم. اینکه بعضى کسان تبلیغ مىکنند که چیز زیادى بهدست نیامده، این هم درست نیست. این را بدانید که آنچه بهدست آمده، بسیار برجسته و زیاد است. اگر زیاد نبود، دشمنان ما را اینقدر حسّاس نمىکرد. کارشناسان و انسانهاى وارد و مطّلع، داورىِ درستى در این مورد دارند. ما به فناورىاى رسیدهایم که در کشور ما بومى است؛ مهم این است. اگر امروز همه دستگاههایى را که در اختیار جمهورى اسلامى است، دشمنان ما بتوانند - که البته نخواهند توانست - از بین ببرند، این فناورى از بین نمىرود؛ چون آن را از کسى عاریه و وام نگرفتهایم و متخصّصان هوشمند خود ما توانستهاند به آن دست پیدا کنند. البته اگر به میل غربیها و مراکز قدرت جهانى بود، تا صد سال دیگر هم نمىگذاشتند که جمهورى اسلامى به چنین فناورىاى دست پیدا کند و این کار، علىرغم آنها و تحریم ما انجام گرفته است.
بنابراین
آنچه بهدست آمده، ارزشمند است و این دانش ارزشمند را نه دولت، نه مسؤولان، نه سازمان انرژى اتمى و نه هیچ فردى از افراد این کشور حق ندارد که از دست بدهد و روى آن معامله کند؛ قطعاً معاملهاى هم صورت نگرفته و نخواهد گرفت. البته اگر آنهایى که واردِ این گفتگو با مسؤولان جمهورى اسلامى شدند، بخواهند با جمهورى اسلامى سرِ این قضیه به چالش بیفتند و زیادهطلبى کنند، همه چیز به هم خواهد ریخت و قطعاً از جمهورى اسلامى تو دهنى خواهند خورد و بلاشک ما در این زمینه مطلقاً حاضر به دادن هیچ امتیازى نخواهیم بود. ما این فناورى و آنچه را که بحمداللَّه در بخشهاى مختلف کشور عزیزمان از پیشرفتهاى چشمگیر علمى و تحقیقى به دست آوردهایم، باید حفظ کنیم.
البته هنوز تا رسیدن به خطوط مقدّم فنآورى و علم خیلى فاصله داریم. علّتش این است که از زیر صفر - نمىشود گفت صفر - شروع کردهایم. با این کشور کارى کرده بودند که نه فقط دستاورد علمى و فنآورى، بلکه حتّى امید آن را هم نداشته باشد. بنابراین، ما از نقطه «هیچ» شروع نکردیم، بلکه از «هیچِ همراه با نومیدى» شروع کردیم! انقلاب اسلامى از اینجا وارد میدان شد و بحمداللَّه امروز پیشرفت کرده است.
الان در بسیارى از دانشگاههاى ما، جوانان فعّالند و آنطور که افراد خبره و وارد به من گزارش دادهاند، سطح کار علمى و تحقیقى در بیست، سى دانشگاه بزرگ کشور از لحاظ استعداد، کار، کوشش و پیگیرىِ استادان و داشتنِ استادهاى خوب، برابر با دانشگاههاى خوب و پیشرفته دنیا است. بحمداللَّه پیشرفتها خوب است.
اینها امکاناتى نیست که کسى براى این کشور به ارمغان آورده باشد؛ متعلّق به این کشور است. منتها مستبدّان داخلى از یک طرف و استثمارگران خارجى از طرف دیگر نمىگذاشتند.
حال که بحمداللَّه کشور هم مستقل است و هم آزاد، این دانشها بتدریج بیشتر بروز خواهد کرد.
کارى که مسؤولان کردند، کار درستى بود. با تدبیر و بدون پذیرش تسلیم و قبول حرف زور انجام شد تا توطئهاى که از طرف امریکاییها و صهیونیستها علیه جمهورى اسلامى طرّاحى شده بود، شکسته شود. البته این آغازِ قضیه است و کار تمام نشده است. اگر ادامه این کار به همین روالى که تاکنون طرّاحى شده، ادامه پیدا کند، هیچ ایرادى ندارد؛ اما اگر قرار باشد دشمنان یا مراکز قدرت، فزونخواهى کنند و سنگر به سنگر جلو بیایند و ما هم عقبنشینى کنیم، این مىشود تسلیم، که به هیچوجه درست نیست و اجازه چنین کارى هم داده نخواهد شد. به نظر بنده هر دو نوع نظریهاى که درباره مذاکراتِ انجام گرفته وجود دارد، غیر منطبقِ با واقع است. یک طرز فکر این است که افراد مؤمن و غیور ما تصوّر مىکنند دولت تسلیم شد، که باید گفت اینطور نیست و هیچ تسلیمى تا اینجا وجود نداشته است. این یک حرکت سیاسى و کار دیپلماسى است. طرز فکر دیگر که در نقطه مقابلِ طرز فکر اوّلى است، این است که عدّهاى خیال مىکنند دیگر نباید معطّل کرد و هرچه آنها مىخواستند باید داد تا مبادا بهانهگیرى کنند! این هم درست نیست و دستپاچه شدن است. از طرف دیگر، این تفکر هم که عدّهاى از دشمنان جمهورى اسلامى دارند و خیال مىکنند که دیگر قلّاب در دهان جمهورى اسلامى گیر کرده و چارهاى ندارد، درست نیست؛ نخیر، این طرز فکر هم خوش خیالى و خیال خام است.
ما در هر جا حرکتى کرده باشیم که به نقطهاى برسد که به منافع جمهورى اسلامى خدشه و تردید وارد شود، همانجا آن حرکت را بدون هیچ تردیدى قطع مىکنیم. بنابراین ما راههاى مسالمتآمیز و همراه با عزّت جمهورى اسلامى را براى حفظ کشور و این دستاورد طى مىکنیم، که خطّ قرمزش این است که بخواهند در امور داخلى ما دخالت کنند. اگر بخواهند بگویند «ما مىخواهیم اطمینان پیدا کنیم» ما حرفى نداریم و همین کارى که تا الان اتّفاق افتاده است، بعد از این هم همین کار در حدّى انجام خواهد گرفت. البته تصمیمگیرىِ نهایى، طبق قانون بر عهده مجلس شوراى اسلامى است و بعد هم شوراى نگهبان که بایستى آن را با شرع و قانون بسنجد. تاکنون دولت هیچ تصمیمى نگرفته و نمىتواند هم بگیرد؛
الان مسؤولان محترم، کارِ مقدّماتى انجام دادهاند. آنچه که تاکنون مسؤولان محترم - چه آقاى دکتر روحانى و چه آقاى رئیسجمهور و مسؤولان دیگر - حقیقتاً زحمت کشیدند، این است که با دقّت و ملاحظه جوانب، کار کردهاند و حواسشان جمع است که کارى برخلاف مبانى و اصول انجام نگیرد. بنده هم مطّلع هستم و هرجا احساس کنم که برخلاف ضوابط، اهداف و عزّت ملى و جهتگیرىِ نظام اسلامى کارى انجام مىگیرد، مطمئنّاً نخواهم گذاشت و جلوش را مىگیرم. البته تاکنون چنین مسألهاى پیش نیامده و به فضل الهى امیدواریم بعد از این هم بتوانند با همه جهات، این کار را پیش ببرند. مسأله عمده این است که طرفهاى خارجىِ این قضایا - چه این مسأله و چه مسائل گوناگونى که جمهورى اسلامى با طرفهاى خارجى ارتباط و برخورد دارد - بفهمند که جمهورى اسلامى آنجایى نیست که بتوانند خواستها و اطماعى را که در گذشته با ایران استعمارى داشتهاند، عمل کنند.
جمهورى اسلامى ماهیت و هویت دیگرى است. این ایران اسلامى آن ایران استعمارىِ انگلیسى تقسیم شده بین قدرتها نیست که بخواهند به آن زور بگویند و درباره هر مسأله در امورش دخالت کنند.
امروز جمهورى اسلامى مسلّح به سلاحى است که از سلاح اتمى بالاتر و بُرندهتر است و آن، سلاحِ اراده و ایمان مردم و حضور و همراهى آنها با دولت است، که سلاح بزرگ ماست. البته سعى و تبلیغ مىکنند و آنقدر پُر رو هستند که مىخواهند حتّى به خودِ ما بباورانند که ما مسلّح به این سلاح نیستیم و مردم از اسلام و انقلاب برگشتهاند! اما ما مىدانیم که این مطالب خلاف واقع است.
طرفهاى جهانى ما، چه اروپاییها باشند و چه غیراروپاییها - که البته درباره غیر اروپاییها مسائلى چون زیادهخواهى و... را ندیدهایم؛ اما اروپاییها ولو از گذشته غالباً اهداف و مطامع استعمارى در ذهنشان هست - باید بدانند که جمهورى اسلامى در مبادلهها، قراردادها و رفت و آمدهاى خود، زور، تحمیل و دخالت را قبول نمىکند.
به این هم غرّه نشوند که عدّهاى از داخل که تأثیرشان در فضاى عمومى و سیاسى کشور نزدیک به صفر است - اگر نگوییم صفر - گاهى خبرهاى خوشى به آنها بدهند. آن کسانىکه با نظام جمهورى اسلامى سر و کار دارند، باید باور کنند که مردم در متن نظام جمهورى اسلامى هستند و آنها مُرید و سرباز نظامند؛ اسلام و استقلالشان را دوست دارند و از آن پاسدارى مىکنند.
عدّهاى از ورشکستگان سیاسى و مطرودان امام و انقلاب هستند که از اینکه خیال کنند بحرانى براى جمهورى اسلامى پیش آمده، خوشحال مىشوند: «ان تصبک حسنةٌ تَسوُءهم
(5)»؛ هر خیرى به شما برسد، آنها بدشان مىآید. اگر شرّى به شما برسد: «یفرحوا بها
(6)»؛ خوشحال مىشوند.
آنها از احتمال اینکه ممکن است شرّى براى نظام جمهورى اسلامى پیش آید، خوشحال مىشوند و خوشحالى خودشان را هم بروز مىدهند. گفت: «وقاحت به شادى گشوده دهن!».
این عدّه کسانى هستند که تا بالاى سرشان زیر بار منّت جمهورى اسلامى و مردم انقلابى و مسلمان است و جمهورى اسلامى و این مردم به اینها آزادى داد و اینها را از محنتهاى سنگین و شدید رهانید؛ اما اینها نسبت به امام، انقلاب و مردم قدرناشناسى کردند؛ نمک خوردند و نمکدان شکستند و الان دلشان را به این خوش مىکنند که امریکا ایران را تهدید کند!
اینها کسانى هستند که هر بهانه و تهدیدى که امریکاییها و صهیونیستها علیه جمهورى اسلامى مطرح و عَلَم کنند، از پیش خوشحال مىشوند؛ فردا هم که حقوق بشر علیه جمهورى اسلامى مطرح شود، خوشحالى مىکنند.
این عدّه کسى نیستند و نکند که مراکز سیاسى دنیا و بهخصوص اروپا را فریب دهند! اینها در نظام جمهورى اسلامى ورشکستگانِ به تقصیرند؛ کسانى هستند که با مردم قهرند، مردم هم با اینها قهرند و نسبت به اینها بىاعتماد.
البته نظام جمهورى اسلامى تا وقتى از اینها شرارتى نبیند، کارى به کارشان ندارد؛ برخلاف آنچه تبلیغ مىکنند که ما چون طور دیگرى فکر مىکنیم، با ما برخورد مىکنند! این عدّه اسم محترمانهاى براى خودشان درست کردهاند به نام «دگراندیش».
بنده یک وقت گفتم دگراندیش تعبیرِ غلطى است؛ زیرا در جامعه اسلامى این همه دگراندیش هست و دگراندیشى به معنى دشمنى نیست. جمهورى اسلامى هیچ وقت با دگراندیش برخورد نمىکند. در بین جمعى که الان اینجا تشریف دارید، برادران مسلمان غیر شیعه و غیرمسلمان هم هستند که همه هم اعضاى نظام اسلامىاند و براى آن کار مىکنند. بحث عناد و مخالفت و شرارت است که جمهورى اسلامى با اینها مقابله مىکند. البته اگر کسى عناد و شرارت کرد، جمهورى اسلامى بدون هیچ تردید و ملاحظه به آن شخص ضربه مىزند.
یکى از مسائلى که در این مذاکرات جهانى مطرح شد و آن را بعضى از اروپاییها و دیگران گفتند، این بود که ما نه تنها با انرژى اتمى صلحآمیز در ایران مخالفتى نداریم، بلکه خودمان برایشان نیروگاه مىسازیم و خوراکش را هم مىدهیم. از نظر ما این موضوع قابل قبول نیست؛ زیرا آن نیروگاهى که غربیها بخواهند براى ما بسازند و سوختش را هم بدهند، به درد ایران نمىخورد؛ آن به گروگان دادن ایران و ایرانى است!
من یک وقت راجع به نفت گفتم اگر این نفتى که دست کشورهاى این منطقه است، در دست اروپاییها بود و بنا بود آنها به شما مردم ایران و مردم سایر کشورهایى که امروز نفت تولید مىکنند، بفروشند، براى هر استکانش جانِ شما را مىگرفتند!
حالا میلیونها بشکه را به قیمت ثمنبَخس مىخرند و پولى که بابت آن مىدهند، مثل ندادن است. اگر غربیها بخواهند سوختِ نیروگاه ما را بدهند، آن را به هزاران شرط مىدهند: چرا فلان حرف را گفتید؟ نمىدهیم؛ چرا فلان حرف را نگفتید؟ نمىدهیم! جمهورى اسلامى زیر بار این حرفها نمىرود. ما سوختِ نیروگاه را خودمان تولید مىکنیم، که از لحاظ مقرّرات بینالمللى هم مجاز است. البته تهیه سوخت داراى فناورىِ بالا و فرآیند بسیار مهم، پیچیده، حسّاس و اثرگذار در سطح عام و فناورى کشور است.
درباره انتخابات فقط همین را عرض کنم: همه سعى کنند انتخابات خوب انجام بگیرد. این که بعضى از مسؤولان و نخبگان - چه در مجلس و چه در دولت و سایر بخشها - اظهار نظر کنند و ریش بجنبانند که اگر فلان طور شود، مردم شرکت نمىکنند، وظیفهاى نیست که یک مسؤول در نظام جمهورى اسلامى دارد؛ این را توجّه داشته باشید. وظیفه مسؤولِ امین که خود را جزو دستگاه مىداند - آن که نفوذىِ داخل این دستگاه است، بحث دیگرى دارد - این است که حق ندارد طورى حرف بزند که نقطه مقابلِ مصالح نظام اسلامى است. چرا مردم در انتخابات شرکت نکنند؟! خیلى هم خوب شرکت مىکنند. این انتخابات، مگر انتخابات اوّلمان است. ما بیستوپنج سال است که از اوّلِ انقلاب انتخابات برگزار مىکنیم و تا امروز بیستوسه انتخابات داشتهایم که به گمانم انتخابات آینده که انشاءاللَّه چند ماه دیگر برگزار مىشود، بیستوچهارمین انتخابات است. البته مردم به این حرفها اعتنا نمىکنند؛ این را به شما بگویم. در انتخاباتى که گروههایى تحریم کردند، مردم بیشتر شرکت کردند؛ ما باید دست به دامن بعضیها شویم که انتخابات را تحریم کنند! البته انتخابات باید آزاد، سالم و مطابقِ قانون باشد. وزارت کشور مجرى است، شوراى نگهبان هم ناظر. هر کدام هم وظایفى دارند که باید وظایفشان را انجام دهند و نباید از وظایف هم تخطّى کنند. اینها به جاى خود محفوظ؛ اما همه تلاش مسؤولان و دوستان گوناگون و مطبوعات باید این باشد که مردم را تشویق کنند و فضا را فضاى شوقآورى نشان دهند. البته بیشترین تأثیر را رفتار من و شما مىگذارد. اگر ما در خدمت مردم باشیم، براى مردم کار کنیم، احترام آنها را نگه داریم - مردم خیلى خوبند - شرکت مىکنند و قدر این انقلاب را هم مىدانند؛ بخصوص که جامعه ما داراى اکثریتِ جوان است و بحمداللَّه دل جوانان بیشتر از دیگران مشمول لطف و رحمت الهى است.
پروردگارا ! به محمّد و آل محمّد در این ماه مبارک رمضان رحمت و رضوان و توفیق خودت را شامل حال ما بگردان. پروردگارا ! ملت ایران را در همه میدانها پیروز کن. پروردگارا ! دشمنان ایران و دشمنان جمهورى اسلامى را در هدفهاى خودشان ناکام و منکوب فرما. پروردگارا ! روزبهروز بر درجات و مقامات عالى و معنوى امام بزرگوار - که این حق بزرگ را به گردن همه ملت ایران دارد و این راه را او به روى ما باز کرد - بیفزا. پروردگارا ! شهداى عزیز ما را با پیغمبر محشور کن؛ مسؤولان محترم کشور را در انجامِ وظایف خود روزبهروز موفّقتر فرما؛ آنچه گفتیم، براى خودت و در راه خودت و مقبول و مرضى خودت قرار بده.
1) احزاب: 71-70
2) مائده: 4 و 5
3) رعد: 17
4) منظور غنىسازى اورانیوم است.
5) توبه: 50
6) آلعمران: 120 (ان تمسسکم حسنةٌ تُسُوهم و ان تصبکم سیّئةٌ یفرحوا بها...)