آفتابنیوز : آفتاب: سعید حجاریان با اشاره به اصرار دولت نهم مبنی بر اینکه انتقادات از او در واقع سیاهنمایی علیه اوست گفت: «من نمیدانم که لغت سیاهنمایی اخیرا از کجا آمده است وقتی دولتی که سیاهکاری میکند طبعا کارگزار کار وی سیاه خواهد بود».
به گزارش گروه سیاسی آفتاب، متن کامل سخنان عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در مراسم افتتاحیه سایت خبری-تحلیلی «داد» بدین شرح است:
انتخابات معمولا جامعه را به هم میزند. همچون کفگیری که دیگ آرام همه را زیر و رو کرده و بسیاری از چیزهایی که تا قبل از آن دیده نمیشد به صحنه آورده و در معرض دید مردم قرار میدهد. از این جهت شاید بتوان انتخابات را رقیقهای از انقلابات فرض کرد مثلا چه کسی میدانست که دولت فعلی چه کارهایی کرده است و چه مصائبی بر سر ملت آورده است، اما در فضای رقابت به علت باز شدن فضای نسبی، هم رقبا و هم هواداران توانستهاند بسیاری از سیاهکاریها و تباهیهای دولت را روی دایره بریزند.
البته من نمیدانم که لغت سیاهنمایی اخیرا از کجا آمده است وقتی دولتی که سیاهکاری میکند طبعا کارگزار کار وی سیاه خواهد بود، مگر آنکه در لحظاتی حتی لاش مرده سگی را ببینیم و بگوییم که به جمع دندان سفیدی دارد اما برای خبرنگاری که میخواهد گزارش دقیقی از اوضاع کشور بدهد، این نگاه کارساز نیست و شاید نوعی خیانت به مردم باشد.
در هر حال در این انتخابات نیز بسیاری از لوش لجنها از کف مرداب به سطح آمدهاند و مردم دیدهاند که پشت صحنه چه خبر است.
این اولین خاصیت انتخاب است. عدهای هم به دنبال آن هستند که دوباره به همان وضعیت سابق برگردیم و آب از آب تکان نخورد.
فیالواقع انتخابات زمان را فشرده میکند. در مدت کوتاهی مردم بسیاری اخباری جذب میکنند که در حالت عادی امکان دریافت این اطلاعات وجود ندارد به همین خاطر است که میگویم انتخابات رقیقهای از انقلابات است چون انقلاب نیز زمان را به شدت فشرده کرده و تجربهای که مردم در انقلاب به دست میآورند، شاید در تمام مدت عمرشان نتوانند بدان دست یابند، از جهت دیگری هم شاید بتوان بین این دو مقایسهای به عمل آورد.
انقلاب ایران تنها انقلابی بود که به نام اسلام صورت گرفت، هر قرائتی از اسلام داشته باشیم چه حداقلی و چه حداکثری، چه و یلورال و چه تکصدایی، چه بنیادگرا و چه فقاهتی و چه معنویتگرا، قدر متعین آن است که مخرج مشترک همه این قرائتها اخلاقی بودن آن است. اما متاسفانه شاهدیم که در این چند سال اخلاق نیز مینیمم اخلاقی نیز در انتخابات رعایت نمیشود.
سایتهای بینام و نشان و نشاندار مانند قارچ میرویند و بدون احساس کوچکترین مسوولیتی هر چه خواستند به هر کسی نسبت میدهند و از مصونیت نیز برخوردارند. تا حتی به مرحله تهدید فیزیکی کاندیداها نیز میرسند و کسی جلودارشان نیست.
مینیمم اخلاق، قانون است که آن نیز به کلی در کشور فراموش شده است. نه میتوان دادخواستی علیه مفتریان صادر کرد و نه میتوان امید به رسیدگی عادلانه به اتهامات آنها داشت و آقایان در محافل خصوصی مینشینند و از معصوم روایت میآورند که «باهتوکم لکیلا یطعموا فی دینکم» به آنها بهتان ببندید مبادا در دینتان طمع ورزند.
گویا رقبای آنها کفار حربی هستند و همچنین چون رقابت انتخاباتی را با جنگ با کفار حربی یکی گرفتهاند، مطابق با قانون «الحرب خدعه» هر گونه حیله و نیرنگی را مجاز میدانند و امید ثواب اخروی هم دارند.
وقتی اخلاق تا بدین درجه نازل میشود که از زبانی مسوولان امر نیز از این قبیل بیاخلاقیها جاری میشود طبعا در زمان انتخابات که همه چیز بر آفتاب افکنده شده است، مردم نیز کم و بیش در رفتار و گفتار اخلاق مسوولان خود تأسی میکنند و به مقتضای «الناس علی دین ملوکهم» این شناعتها در جامعه نیز گسترش مییابد و هر چه بیشتر از جامعه اخلاقی دور میشویم. البته فرض است بر بزرگان علم و ادب و فرهیختگان جامعه که زبان و ذهن خود را از این قبیل آلودگیها بپیرایند چون متاسفانه در جامعه ما مردم بیش از آنکه از سیاست پیشگان بیاموزند از هنرمندان و فرزانگان و روشنفکران تأسی میکنند.
اینکه میگویم متاسفانه به خاطر آن است که کشور ما به خاطر هیزم بیاخلاقیها به پلشتی آلوده شده است. در حالی که در جوامع توسعه یافته سیاستمداران معمولا نمونههای خوبی از ادب و مروت، فتوت و اخلاق هستند. همین اخیرا، در مجلس انگلستان با آنکه تعداد انگشتشماری مبالغ اندکی را از مالیاتهای مردم خرج امور شخصی کرده بودند، رئیس مجلس آن استعفا میدهد و این در حالی است که بعد از 400 سال این دومین فردی است که از ریاست مجلس استعفا میدهد و با این عمل خود آبروی مجلس را خرید، در حالی که فلان وزیر با مدرک جعلی در ایران تا آخرین لحظه تلاش میکند بر سر کار بماند و رفقایش جد و جهد میکنند که به نمایندگان رشوه دهند و مانع استیضاح وی شوند.
به همین خاطر است که سپهری میگوید جای مردان سیاست بنشانید درخت تا هوا تازه شود.
جامعه اخلاقی و ویژگیهای کاندیدای مورد حمایت
جامعه اخلاقی واجد سه ویژگی است:
- اولا مردم اخلاقا خود را در غم و شادی یکدیگر سهیم بدانند.
- ثانیا مردم به خود اعتماد کنند و اعتماد به نفس عمومی برای سیاستورزی بالا باشد اعتماد به نفس اولین باید هر نوع سیاستورزی است ولو تکروانه، ولو آنارشیستی.
- ثالثا کم و بیش به دولت و سیاستهای آن اعتماد داشته باشند. این ویژگی سوم البته برای جامعهای است که در پی اصلاحات مطرح است و نه انقلاب، برای جامعهای که به گزینه انقلاب رسیده، آن دو مولفه اول کفایت میکند.
هر کاندیدایی که بهتر بتواند این سه مولفه را محقق کند، کاندیدای بهتری برای اصلاح جامعهمحور است.
در دولت احمدینژاد در هر سه مولفه نزول کردهایم، اعتماد اجتماعی از بین رفته، آمار اعتیاد و خودکشی و طلاق و تعداد بالای پروندههای قضایی و عدم دوام شرکتها و مشارکتها و... علائم بالینی نزول اعتماد اجتماعی است.
از سوی دیگر تزلزل و عمر کوتاه تصمیمات دولت و پیشبینی ناپذیری رفتار دولت علامت و مشدد بیاعتمادی است.
پس همان طور که گفته شد اول باید مبانی اخلاقی جامعه محکم شود، سپس از جامعه مدنی سخن گفت و آنگاه صحبت از سیاست کرد. این را هگل نیز مطرح کرده است.
چرا مهندس موسوی
کاندیدایی که ما در جبهه مشارکت برگزیدهایم در هر سه مولفه لازم برای جامعه اخلاقی شاخص است و میتواند عملکرد موثری داشته باشد و این از جمله دلایل ما برای حمایت از ایشان بوده است.
تاکید کاندیدای ما بر سرمایه اجتماعی و قابلیتی که در جذب افزایش اعتماد عمومی دارد با توجه به شناختی که جامعه از صداقت و توانایی ایشان و پیشینه ایشان دارد میتواند در شکلگیری جامعه اخلاقی که مقدمه جامعه مدنی و سیاست است موثر باشد.