جواد نکونام این فصل از شروع کار وارد دعوا با مدیریت تیم شد. مهمترین دلیل این دعوا هم عدم تقویت تیم و اجابت درخواستهای خرید نکونام بود. نکونام با این امید هدایت استقلال را پذیرفت که تیم دلخواهش را بسازد، اما با تغییر مدیریت هیچ کدام از خریدهای او محقق نشد. از ابتدای فصل بارها و بارها لیست خرید داد، اما بازیکنانی را که باشگاه میگرفت - مثل منتظر محمد - او رد میکرد و کسانی را که او میخواست، باشگاه نمیگرفت! تنها مورد استثنا آرژانتینی بود بازیکنی که هر دو طرف یعنی نکونام و باشگاه مدعی خرید او با سماجت خود بودند!
گوستاوو بلانکو با اعتماد نکونام خیلی زود وارد ترکیب شد. در بازیهای اول او به وضوح نا آماده بود، اما از جایی به بعد هم که آماده شد، تمام فوتبال دوستان میدیدند که او تفاوتی با آرمان رمضانی ندارد! سوال اینجا بود که وقتی تیمی بازیکنی ایرانی با یک ویژگیها دارد چرا باید برای خرید مشابه دلار خرج کند؟
تمام تیمهای فوتبال ما دنبال مهاجم خارجی هستند که برایشان گل بزند. هدف فوتبال گل است و تفاوت بازیها و برنده و بازنده را گلزنی مشخص میکند. وقتی شما مهاجم میخرید، یعنی وظیفه اول و اصلی او گلزنی است و از او گل میخواهید حالا اگر در کنار گل زنی کار دیگری هم انجام داد چه بهتر! اما از جایی به بعد که بلانکو به طور مشخص نشان داد اهل گل زدن نیست، دیگر انتقادات و ناراحتیها سر باز کرد. استقلالیها به حق میپرسیدند وقتی ما آرمان رمضانی را با همین مشخصات داشتیم، چرا باید خرید کنیم؟ به خصوص که با حضور بلانکو ارسلان مطهری هم مجبور به خروج از باشگاه شد، بازیکنی که آبیها خاطرات خوبی از گلزنی او در دربی داشتند.
از جایی به بعد جواد نکونام به همان توجیه همیشگی و قدیمی رو آورد. اینکه من از این مهاجم راضی هستم و او کارهایی که از او میخواهم را انجام میدهد! بلانکو در امور دفاعی به وضوح مشارکت دارد، اما مسئله اینجاست که او مدافع نیست و برای این کار خریداری نشده است! حالا استقلالیها مهاجم آرژانتینی را با خرید فرانسوی مجیدی مقایسه میکنند. رودی ژستد که مثل بقیه مهاجمان خارجی خریداری شد تا مشکل گلزنی استقلال را حل کند، اما آنقدر گل نزد که مجیدی با پناه بردن به همین توجیه و البته به لطف نتیجه گرفتن تیمش و قهرمانی، از فشار حملات و انتقادات فرار کرد!
حالا تیم جواد نکونام هم نتیجه میگیرد و در صدر جدول است، بنابراین دهان خیلی منتقدان بسته شده حرفها زیاد خریداری ندارد، اما هیچکدام اینها نمیتوانند روی حقیقت را بپوشانند. حقیقت این است که فوتبال ما مشکل گلزنی دارد و مهاجمان خارجی برای پوشاندن این ضعف میآیند. حقیقت این است که مهاجم باید گل بزند و هیچ کاری درون زمین گل نزدن او را توجیه نمیکند! حقیقت این است که هم فرهاد مجیدی و هم جواد نکونام نتیجه گرفتند، اما هر دو در خرید مهاجم خارجی نمره مردودی دارند. گفتن اینکه او وظایفی را که از او میخواهم انجام میدهد نیز توجیهی بیش نیست و حقیقت این است که مردم فوتبال را میبینند و میفهمند.