به گفته دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران، منتقدان داخلی و اپوزیسیون در خارج از کشور که به دنبال تحریم انتخابات بودند نیز هیچ دستاوردی نداشتند. زیرا مجموعاً انتخابات امسال با همان ۴۲ درصد مشارکتی برگزار شد که در مجلس یازدهم برگزار شده بود. سیدحسین مرعشی همچنین گفت: نکتهای که این انتخابات را با انتخابات قبل متفاوت میکند این است که امر سیاسی به یک امر اجتماعی تبدیل شد. به عبارت دیگر اصولاً انتخابات مجلس و ریاستجمهوری، رقابت گروهها و شخصیتهای سیاسی با یکدیگر است، زیرا ماهیت انتخابات، ماهیتی سیاسی است. اما در این انتخابات، نظام به یک راهبرد جدید رسید و آن این است که مشارکت اجتماعی که مبتنی بر فعالیت اقوام و گروههای محلی است را جایگزین مشارکت سیاسی کرد که احزاب نقشآفرین آن هستند. زیرا در این انتخابات به دلیل قهر مردم پیشبینی میشد، مردم در کلانشهرها به طور خاص و مراکز استانها به طور عام، حضور کمرنگی در انتخابات داشته باشند.
در ادامه این گفتگو، دبیرکل حزب سازندگی ایران تاکید کرد: نظام جمهوری اسلامی، راهبردی را در پیش گرفت و آن این بود که رقابت را از کلانشهرها که ممکن بود مردم آن ۱۵ درصد در انتخابات مشارکت داشته باشند به شهرستانها برد و رقابت سیاسی را به یک رقابت اجتماعی بین اقوام و مناطق مختلف حوزههای انتخابیه تبدیل کرد. به همین دلیل نیز وجه غالب رایدهندگان این دوره از انتخابات تحت تاثیر رقابتهای محلی، رقابتهای قومی و رقابتهای طایفهای قرار گرفتند و خود به خود باعث افزایش مشارکت شدند و این مسالهای بود دیگران آن را پیشبینی نکرده بودند؛ بنابراین با چنین تدبیری از سوی حاکمیت، کاندیداهای گوناگونی تایید صلاحیت شدند که هر یک متعلق به محلهای یا قومی یا قبیلهای بودند یا حتی چهرهای در شهری دورافتاده بودند که به خودی خود ماهیت سیاسی نداشتند و چهره شهری یا اجتماعی محسوب میشدند. این باعث افزایش مشارکت در آن شهرها شد که در نهایت کشور به آمار ۴۲ درصد انتخابات مجلس یازدهم رسید.
مرعشی میگوید: همین باعث شد رقابتهای اجتماعی، قبیلهای و طایفهای بر رقابتهای سیاسی غلبه یابد که البته این برای آینده ایران به هیچ عنوان امر خوشایندی نیست. زیرا هرگاه که نتوانیم فعالیتهای سیاسی را در کشور عمیقتر کنیم و یکپارچگی فکری و برنامهای برای ریاستجمهوری و مجلس شکل دهیم، ایران از محتوای سیاسی تهی میشود؛ بنابراین گرایشهای سیاسی به تدریج رنگ میبازند و رقابتهای محلی و طایفهای جای آن را میگیرند. این مساله جایگاه سیاست را از آنچه در آن قرار داریم، ضعیفتر خواهد کرد و کشور را به جای رفتن به سوی احزاب و اندیشه سیاسی با برنامههایی برای آینده به سوی کشمکش و اختلافات شخصی و جمعهای کوچک قبیلهای و قومی سوق میدهد.
وی با بیان اینکه سیاستگذاران نظام و دلسوزان مردم اعم از کسانی که در انتخابات شرکت کردند و نکردند به این نکته باید توجه داشته باشند که به این نتایج چندان نمیتوان تکیه کرد، زیرا نتایج قابل اتکایی برای آینده ایران نیست، گفت: کمرنگ شدن نقش سیاسیون و پررنگ شدن نقش کسانی که در این انتخابات با هزینه سنگین مالی یا بسیج کردن گروههای مردمی به نفع خودشان باعث چنین انتخاباتی شد، قابل اتکا نیست؛ بنابراین نظام سیاسی باید بپذیرد که به دلیل انتخاب سیاستهایی که مورد قبول مردم نیست و خطمشی انتخاب شده و نیز حذف سیاستمداران، وضع بسیار بد اقتصادی فشار سنگینی که روی مردم است، شکاف عمیقی که بین دولت و مردم بود را تشدید کرده و با این شکاف بزرگ نمیتوان به آینده ایران از لحاظ اصلاح امور کشور امیدوار بود. ایران کشور بزرگ و نظام جمهوری اسلامی، نظامی نیرومند است و خطری کلیت آن را تهدید نمیکند، اما با چنین شکافی که میان دولت و ملت به وجود آمده، انتظار بهبودی شرایط ایران را نمیتوانیم داشته باشیم. دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران افزود: حال انتخابات تمام شده و جبهه پایداری درحال حاکم شدن بر کل کشور و سیستم است. البته حالا اصولگرایان دو شقه خواهند شد. کمااینکه در این انتخابات نیز علیه یکدیگر صفآرایی کردند. از این پس صداوسیما، دانشگاهها، مراکز پژوهشی و مراکز سیاستگذاری نظام مانند شورای عالی امنیت ملی، مراکز پژوهشی مهم و مجمع تشخیص مصلحت باید شرایط کشور را به درستی و دقت تحلیل کنند و مشورتهای صحیحی را به مسئولان کشور بهخصوص مقام معظم رهبری بدهند تا کشور را از این مسیری که در آن قرار گرفته است، دور کنند. شکاف آینده، فشارها را روی زندگی مردم بیشتر میکند و نظام سیاسی باید به سوی کاهش آن قدم بردارد. این کار فقط با روی کار آمدن مدیران لایقی ممکن است تا بتوانند مشکلات مردم را کم کرده و به بازسازی روابط بینالمللی بپردازند.
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران همچنین درباره آرای باطله این انتخابات نیز گفت: ظاهرا آرای باطله در تهران حدود ۵۰۰ هزار رای بود. اگر اصلاحطلبان و میانهروها همین ۵۰۰ هزار معترض را که رای سفید دادهاند، جذب و به سمت یک لیست هدایت میکردند، میتوانستیم باعث شکست کامل لیست اصولگرایان و جبهه پایداری در تهران شویم. بخشی از مردم احتیاط میکنند و گمان میکنند که، چون رای با کارت ملی هوشمند انجام شده ممکن است در آینده حتی برای دریافت گذرنامه دچار مشکل شوند برای همین رای دادند. البته جمهوری اسلامی هرگز به چنین مسائلی کاری ندارد. اما اصلاحطلبان میتوانستند این افراد معترض را جذب کنند. اما دیدیم که چنین نشد و این افراد نیز با اینکه لیستهای انتخاباتی را قبول نداشتند طوری رای دادند که باطله حساب شود. به طوری که رای باطله از نفر دوم تهران تعداد بیشتری داشته است.
مرعشی معتقد است که در این انتخابات، اصولگرایان علیه اصولگرایان عمل کردند بنابراین نمیتوانیم بگوییم که بدنه اصولگرایان پیروز شده است. در تهران آقای قالیباف و آقای حدادعادل با لیست شورای ائتلاف نیروهای انقلاب وارد انتخابات شدند و از طرف دیگر جبهه پایداری بود که توسط آقای رئیسی، دولت و آقای زاکانی پشتیبانی میشدند بنابراین گروه دوم، یعنی پایداریها تاکنون برنده شدهاند. وی افزود: بهرغم اینکه توصیههای لازم به پایداری شده بود که باید با حامیان آقای قالیباف به یک لیست برسند و این کار را کردند، اما خود نیروهای پایداریها هیچکدام به قالیباف و یارانش رای ندادند.
مرعشی در پایان تاکید کرد: نظام جمهوری اسلامی پس از این انتخابات باید متوجه خطر تمامیتخواهی پایداریها بشود؛ بنابراین گمان میکنم که ارکان نظام به این موضوع توجه خواهد کرد که جبهه پایداری درحال تبدیل شدن به یک نیروی مزاحم و مختلکننده کارهاست. در نتیجه اگر آقای قالیباف با باقیمانده دوستانی که از شهرستانها وارد مجلس میشوند بتوانند با حمایت مقامات عالیرتبه مجلس را کنترل کنند این مجلس، ادامه مجلس یازدهم خواهد شد، اما اگر آقای قالیباف قادر به کنترل مجلس نباشد، مجلس در اختیار جبهه پایداری قرار میگیرد و ممکن است در سطح سیاستهای کلان، نظام ناچار باشد به اصلاحطلبان فرصت نقشآفرینی بدهد تا اصلاحطلبان با ایدهها و طرحهای جدید بتوانند در انتخابات ۱۴۰۴ ورود کنند تا بخش مهمی از مردم که اکنون دچار سکون شدند را دوباره به صحنه برگردانند و بتوانند پایداریها را سر جای خود بنشانند؛ لذا تنها نیرویی که میتواند پایداری تندرو را سر جای خود بنشاند، اصلاحطلبان هستند.