محمد مهاجری، ضمن اشاره به این نکته که هنوز نمیتوان ارزیابی دقیقی از ترکیب مجلس دوازدهم به دلیل مشخصنبودن بخشی از کرسیهای تهران و برخی از کرسیهای شهرستان داشت، باور دارد که تعداد نمایندگان مستقل، معتدل و اصلاحطلب نسبت به مجلس یازدهم کمتر نیست. درعینحال این فعال و تحلیلگر سیاسی با یادآوری این موضوع که در میان اصولگرایان راهیافته به مجلس دوازدهم، هم اصولگرایان سنتی و هم اصولگرایان رادیکال حضور دارند، قائل به گذر زمان برای روشنترشدن فضای سیاسی پس از مجلس آتی است.
مهاجری اگرچه اذعان دارد که چهرههای تندرویی در تهران و برخی شهرها توانستهاند به مجلس پیشرو راه پیدا کنند، اما به زعم او، «این چهرهها صرفا چهرههای پرسروصدایی هستند که در تلاشاند با حواشی، مجلس دوازدهم را در دست بگیرند». درعینحال این فعال رسانهای پاسخ به این پرسش را منوط به آغاز به کار مجلس میکند که نقش تندروها برای ترکیب هیئترئیسه مجلس یا رادیکالشدن فضای سیاسی ایران چگونه خواهد بود.
مهاجری با نگاهی متمرکز روی نمایندگان راهیافته از تهران به مجلس دوازدهم این اعتقاد را دارد که فردی مانند نبویان به عنوان رأی اول پایتخت، حتی صد هزار رأی پایینتر از آرای خود در انتخابات دور قبل کسب کرده است، بنابراین به گفته او این تصور غلط که اصولگرایان در تهران توانستهاند رأی بیشتری کسب کنند، کاملا غلط است و درعینحال، این تحلیلگر سیاسی، «دلیل رویکارآمدن اقلیت تندرو را فقدان مشارکت اکثریت مردم در انتخابات میداند». این فعال رسانهای با اشاره به افزایش آرای باطله، سفید و تکرأی، متذکر میشود که «مجلس پیشرو یقینا با مقبولیتی کمتر از مجلس یازدهم تشکیل خواهد شد».
در نتیجه مهاجری، مجلس دوازدهم را به لحاظ اقبال عمومی و پشتوانه اجتماعی، ضعیفتر از مجلس فعلی میداند. در صورتی که به گفته او، مجلس یازدهم نیز ضعیفترین مجلس تاریخ انقلاب بوده است. با این خوانش، مهاجری ادامه میدهد «وقتی ۶۰ درصد واجدین شرایط به این انتخابات نه گفتهاند و از طرف دیگر با یک محاسبه نمایندگان مجلس دوازدهم به طور متوسط، هفت درصد کل جامعه ایران را نمایندگی میکنند»، بنابراین از منظر او نمیتوان انتظار مجلسی قوی و مؤثر داشت.
این فعال سیاسی مشخصا به مواضع و حواشی اخیر یکی از نمایندگان منتخب هم اشاره دارد و در ادامه به این نکته مهم میپردازد که روی سخنان و تذکر اخیر رهبری به این فرد بوده است که نشان میدهد مشی مجلس دوازدهم چگونه خواهد بود که سعی دارند با جنجال سیاسی و رسانهای خود را در فضای کشور مطرح کنند. مهاجری با یادآوری برخی ادعاها و تهدیدها مبنی بر لغو اعتبارنامه برخی از نمایندگان راهیافته، ابراز امیدواری میکند که در این مجلس اعتبارنامه هیچ نماینده، حتی تندترین نمایندگان هم لغو نشود تا به زعم او، عیار و توانایی آنها سنجیده شود.
مهاجری در سرفصل دیگری از تحلیل خود درباره فضای سیاسی و کنشگری سیاسی پس از انتخابات مجلس دوازدهم از اضمحلال گفتمان اصولگرایی میگوید و تصریح میکند «با این چند لیستی که اصولگرایان برای انتخابات ۱۱ اسفند ارائه کردند و به موازاتش تخریب شدید و بیسابقهای که در چهرههای اصولگرایی به وقوع پیوست و فضای سیاسی و رسانهای کشور را بهشدت تحت تأثیر قرار داد، عملا اصولگرایان یک دینامیت را در میان خود منفجر کردهاند که به قیمت نابودی آنها تمام خواهد شد».
چون از منظر این کارشناس «رفتار کارنامه و عملکرد اصولگرایان در انتخابات مجلس دوازدهم ثابت کرد که آنها حاضر نیستند ریسک حضور در یک انتخابات با مشارکت پررنگ را برای حضور در مجلس بپذیرند». در نتیجه به باور این فعال سیاسی، مجموعه نکات یادشده مؤید آن است که «گفتمان اصولگرایی بهتدریج از درون تهی شده است». هرچند به گفته او «تهیشدن گفتمان اصولگرایی مشخصا به انتخابات اسفند ۱۴۰۲ بازنمیگردد و از چند سال پیش این رویه آغاز شده است»، اما به زعم این تحلیلگر سیاسی، خروجی کار اصولگرایان در این انتخابات آخرین بارقههای عقلانیت در گفتمان اصولگرایی را هم از بین برد.
با این قرائت، مهاجری به ذکر این جمله کلیدی بسنده میکند که «از این به بعد ما با گفتمان اصولگرایی مواجه نیستیم، بلکه با اصولگرایان سروکار داریم». چون با تلقی او «فاتحه گفتمان اصولگرایی در انتخابات مجلس دوازدهم خوانده شد و از این پس ما با برخی چهرهها، آدمها و چهرههایی مواجه خواهیم بود که فقط ژست و ظاهر گفتمان اصولگرایی را دارند، اما دیگر خبری از مبنای ایدئولوژیک مستحکم اصولگرایی در کنشورزی و کنشگری سیاسی ایران پس از انتخابات مجلس دوازدهم نیست.
محمد مهاجری در بخش پایانی تحلیل خود اشاره گذرایی هم به موضوع حضور پاجوشها در گفتمان اصولگرایی و تأثیر آنها بر نحوه کنشورزی و کنشگری سیاسی دارد و در کل آنها را چهرههایی پرسروصدا و درعینحال احساسی ارزیابی میکند که به زعم او روی کار آمدنشان هم چندان بد نیست؛ چراکه در نهایت عیار و توان آنها هم برای مردم به شکل روشنتری مشخص خواهد شد.
مجلس دوازدهم و تندترشدن دور قطار خالص سازی
جلال جلالیزاده هم دیگر کارشناسی بود که همسو با قرائت محمد مهاجری، در گفتوگویی با «شرق»، از دو منظر اصلاحطلبی و اصولگرایی، موضوع کنشگری و کنشورزی سیاسی پس از انتخابات مجلس دوازدهم را تحلیل میکند و از زاویه دید اصولگرایان معتقد است «نتایج انتخابات مجلس دوازدهم و روی کار آمدن چهرههای رادیکال، خطر حذف پدرخواندههای اصولگرایان را هم تقویت خواهد کرد»؛ چراکه به زعم این نماینده ادوار مجلس، «اکنون فضای سیاسی کشور با خروجی انتخابات ۱۱ اسفند، بیش از هر زمان دیگری بستر را برای موجسواری سیاسی و رسانهای رادیکالهای اصولگرا فراهم کرده است تا طیف میانی، معتدل و عقلانی اصولگرایان به کلی از صحنه کنار روند».
این استاد دانشگاه با اشاره به روند حذف چهرههای تأثیرگذار اصولگرایان و پدرخواندههای این جریان از مرحوم عسگراولادی گرفته تا اتفاقاتی که برای خانواده لاریجانی و در ادامه قالیباف و حدادعادل روی داد، این هشدار را میدهد که با آغاز به کار مجلس دوازدهم، قطار خالصسازی دور تندتری به خود خواهد گرفت و در نتیجه آن، روند کنشگری سیاسی در اصولگرایان، انحطاط بیسابقهای را تجربه خواهد کرد؛ چراکه به باور نماینده مجلس ششم، مبنا، ملاک و محور هرگونه عملکرد، موضعگیری و تلاش سیاسی در مجلس پیشرو، صرفا برای قبضه قدرت است. وی مؤید تحلیل خود را جنگ قدرتی میداند که از هماکنون با حواشی برخی منتخبان شروع شده و مشخص نیست در فضای پس از روی کار آمدن مجلس دوازدهم با چه افراد دیگری و با چه ادبیاتی ادامه پیدا کند.
با چنین قرائتی، این تحلیلگر سیاسی ارزیابی خود درباره نوع کنشورزی و کنشگری سیاسی در کشور پس از انتخابات مجلس دوازدهم را با یک توصیه جدی به اصولگرایان ادامه میدهد: «اگر جریان راست از زمان باقیمانده تا آغاز به کار مجلس آتی استفاده نکند و برنامهای جدی در جهت کنترل این جریان رادیکال نداشته باشد، یقینا گفتمان اصولگرایی دچار اختلاف و حتی فروپاشیای خواهد شد که تاکنون تجربه نکرده است»؛ آنهم در شرایطی که جلال جلالیزاده معتقد است «سال ۱۴۰۳، سالی است که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری قرار دارد و هرگونه شکاف در اردوگاه اصولگرایی میتواند تبعات خاص خود را داشته باشد».
این استاد دانشگاه، با تغییر زاویه دید و تحلیل خود به ارزیابی کنشگری و کنشورزی اصلاحطلبان پس از انتخابات مجلس دوازدهم نیز ورود میکند و ابتدا به ساکن موضوع وجود اختلاف نگاه بین برخی از چهرههای شاخص مانند سیدمحمد خاتمی و بهزاد نبوی در دادن رأی و مشارکت را پیش میکشد و آن را نتیجه فضای تند ناشی از عملکرد طیف رادیکال اصولگرا میداند که سبب شده است بیسابقهترین تضاد آرا و در عین حال شکنندهترین وضعیت در گفتمان اصلاحطلبی به وجود آید؛ تا جایی که فردی مانند خاتمی برای نخستین بار از دادن رأی خودداری میکند، اما برخی چهرهها کماکان نگاه خودمشارکتیشان را دارند. جلالیزاده با در نظر گرفتن این اختلافات بین چهرههای کلیدی در جریان اصلاحطلبی، «اصلاحات را ورشکستگان سیاسی تعبیر میکند که در ورشکستگی خود بیتقصیر هستند»؛ چراکه از دید او، «جریان اصلاحات در چند سال اخیر در مقاطع حساسی که میتوانستند محل و منشأ اثر باشند، به دلایل مختلف و بهخصوص اختلافات درون اصلاحطلبی یا خودخواسته کنار رفتهاند یا با فشار بیرونی کنار گذاشته شدهاند».
با این خوانشی که نماینده مجلس ششم ارائه کرد، متذکر میشود: «حتی اگر در جبهه اصلاحطلبان اختلافاتی بروز و ظهور پیدا نمیکرد، باز قطار خالصسازی همانگونه که از جریان اعتدال، مستقل و میانهرو و همچنین طیف عقلانی اصولگرا عبور کرده است، به طریق اولی اصلاحطلبان را هم از صحنه سیاسی خارج میکرد». جلالیزاده، فضای سیاسی بعد از روی کار آمدن مجلس دوازدهم را هم برای دولت رئیسی چندان مثبت نمیداند و یادآور میشود که اگرچه در یک سطح از تحلیل، «طیفی از حامیان دولت سیزدهم توانستهاند عنان مجلس آینده را به دست بگیرند، اما به دلیل تکثر و تنوع گفتمانی در مجلس دوازدهم، امکان اصطکاک بیشتر سیاسی بین دو قوه مقننه و مجریه وجود دارد».
این استاد دانشگاه حتی موضوع بروز اختلافات بین طیف تندرو با دولت رئیسی را هم از سناریوهای محتمل میداند؛ چراکه رادیکالهای راهیافته به مجلس دوازدهم، با تندترکردن دور قطار خالصسازی، به شکل جدیتری به سمت افزایش نفوذ و دخالت در امور دولت فعلی خواهند رفت.
نماینده مجلس در مقام نتیجهگیری اذعان دارد کنشورزی سیاسی و کنشگری سیاسی با آغاز به کار مجلس دوازدهم دیگر اصلاحطلب و اصولگرا نمیشناسد، بلکه همه جریانهای سیاسی را با شدت و ضعف درگیر خود خواهد کرد که به ریلگذاری جدیدی در ایران منجر خواهد شد. نماینده ادوار، اذعان دارد که این ریلگذاری جدید آثاری جدی بر همه حوزههای سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، معیشتی و حتی امنیتی خواهد داشت. به گفته جلالیزاده، «نزاع قدرت درون اردوگاه اصولگرایی» و «سقوط سیاستورزی»، دو پارامتری هستند که پس از آغاز به کار مجلس دوازدهم مانند یک زلزله سیاسی عمل کرده و ویرانههای زیادی را بر جای خواهند گذاشت. به همین دلیل این استاد دانشگاه برخورداری از آمادگی و در پیش گرفتن سطح و شکل جدیدی از سیاستورزی را برای همه جریانها و احزاب بیش از هر زمان دیگری لازم میداند.