مشروح گفتگو با رضا ملکزاده را در ادامه میخوانید:
مطلع شدیم که ظاهرا شما را از دانشگاه تهران بازنشسته کردهاند. آیا این خبر صحت دارد؟ چرا چنین اتفاقی رخ داده است؟
بله. در حالی که من در دانشگاه تهران نسبت به سایر اعضای هیأت علمی دانشگاه تهران بیشتر کار و تحقیق میکنم و درس میدهم و بر اساس معیارهای علمی که در دنیا هست، من بالاترین رتبه علمی را دارم، این اتفاق افتاده است.
البته این فقط مورد من هم نبوده و ما احساس میکنیم فعالیتهای دوره فعلی دانشگاه علوم پزشکی تهران منجر به خراب شدن کل دانشگاه میشود. قبل از من شاید حدود ۴۰ نفر از بهترین اعضای هیأت علمی را اخراج یا بازنشسته کرده؛ اتفاقا آنها به دیوان عدالت اداری شکایت کردهاند و همه آنها رأی گرفتهاند که باید به دانشگاه برگردند. آخرین موردش من بودم که خیلیها به آن اعتراض کردند.
این فقط در دانشگاه هم نیست؛ به طور کلی در اکثر امور کشور یک نا به سامانی وجود دارد. مثلا دانشگاه علوم پزشکی تهران هم در ایران و هم در دنیا یک دانشگاه برجسته بود و در مدت همین دو سال رتبه آن ۲۰۰ پایه پایین آمده و بر میگردد به اینکه تیم مدیریتی جدید جوّی در دانشگاه ایجاد کرده که علاقه، کار کردن و دلسوزی را کاهش داده و یک جوّ ناامیدی در دانشگاه به وجود آورده است.
من که آسیبی نمیبینم. با توجه به اینکه استاد ممتاز بودم، تا پنج سال دیگر هم میتوانم خدمت کنم. اگر از دانشگاه هم من را بازنشسته کنند، حقوق من همان قدر است. اما مسأله اصلی این است که همیشه من دنبال انتقال تجربه و دانش به دانشجویان جوان بودهام و این موضوع آنها را محروم میکند. من فرصت بیشتری پیدا میکنم که هم به خانواده برسم و هم مطبی که دارم را ادامه بدهم و اصلا ضرری نمیکنم.
اما فاجعه این است که بهترین استادان دانشگاه علوم پزشکی تهران به هر دلیلی بازنشسته یا اخراج شوند و به تبع آن جمع کثیری از جوانان ناامید شوند و دیگر حاضر نباشند حتی برای تحصیلات تحصصی به این دانشگاه بیایند. ما این فاجعه را در دانشگاه میبینیم و در کل کشور هم کم و بیش این را میبینید.
چقدر حضور اساتید برجسته و ممتاز باعث ایجاد انگیزه برای جوانان میشود و محروم کردن جوانان از این اساتید چقدر میتواند روحیه امید را از آنها بگیرد؟
به طور کلی همه دانشجویانی که به دانشگاه میآیند یک الگو برای خودشان تعیین میکنند. معمولا بیشتر الگوها در دانشگاهها اساتید خیلی برجسته هستند. وقتی یک جوان میبیند با آدمی که تمام عمرش را برای این مملکت کار و تحقیق کرده و درس داده در نهایت بی ادبی و بی احترامی برخورد میشود، احساس پوچی میکند و امیدی برای او باقی نمیماند.
من نزدیک ۴۵ سال در نظام جمهوری اسلامی هم مسئولیتهای مختلف داشتهام و هم وقت عظیمی را برای تربیت دانشجویان، رزیدنتها و فوق تخصصها گذاشتهام و تحقیقات خیلی زیادی کردهام. وقتی به ما اینقدر بی احترامی میشود، دیگر کسی امیدی ندارد و اصلا به مملکت ناامید میشود.
در خبرها شاهد هستیم که تعداد زیادی از متخصصین رشتههای مختلف پزشکی از کشور مهاجرت کردهاند. به نظر شما این نوع برخورد با اساتید دانشگاه چقدر به انگیزههای مهاجرت نخبگان کشور دامن میزند؟
سرمایه اصلی یک مملکت نفت و منابع نیست و آدمها هستند؛ آدمهایی که با استعداد و توانمند هستند. وقتی که ناامیدی در این قشر به وجود بیاید، به شدت شروع به مهاجرت کردهاند و این مهاجرت متأسفانه روز به روز دارد بیشتر میشود و ابعاد وسیعتری پیدا میکند. حتی کسانی که به خارج رفتهاند و قرار بود بیایند هم نمیآیند.
ظاهرا دکتر ملک حسینی از شما برای حضور در دانشگاه علوم پزشکی شیراز دعوت کرده و خود شما هم به فعالیت در مطب خصوصی اشاره داشتید. در صورت بازنشسته شدن از دانشگاه تهران، فعالیت خودتان را در کدام بخش ادامه میدهید؟
من هم امکان کار در ایران دارم و هم در هر جای دنیا که بخواهم. ولی من ترجیح میدهم که بقیه عمرم هم داخل ایران و در خدمت مردم ایران باشم. من هنوز میتوانم در هر دانشگاهی که بخواهم درس بدهم. کارهای تحقیقاتی خیلی بزرگی انجام دادهام که هیچ وقت نمیشود جلوی آنها را گرفت؛ آنها ادامه دارد. همچنین از قدیم با وجود اینکه این همه کار و مسئولیت داشتم، طبابت را داشتهام و ان شاء الله آن را ادامه میدهم.