در فرازهایی از کتاب ظریف آمده است:
راهبرد بنیادین روسیه در روابط جهانی تلاش برای حفظ موقعیت «قدرت بزرگی» روسیه است. در نگاه روسیه به روابط جهانی بر پایۀ بازی قدرتهای بزرگ، کنشگران دیگر جایگاه همراه و نه همپیمان را دارند البته در دوران پساشوروی و برتری آمریکا در زمینههای گوناگون سیاسی اقتصادی و حتی جنگ افزاری حضور روسیه بر سر میز قدرتهای بزرگ تنها از طریق «نابودی قطعی متقابل» در جنگ هستهای یا آنچه روسها به آن «ثبات راهبردی» میگویند امکان پذیر است. به همین دلیل روسیه بسیاری از کنشهای جهانی را از دیدگاه بده بستانهای بسیار پیچیده نابودی متقابل هستهای میبیند. این نگرش در جنگ اوکراین میتواند پیامد جدی برای امنیت ملی ایران داشته باشد.
بر پایه نگرش تاریخی روسیه به ایران به چشم یک هم پیمان ضد آمریکایی نگاه نمیکند. روسیه باور دارد ایران میخواهد از آن کشور همچون یک ابزار برخورد با آمریکا بهره گیرد. اگر ایران بتواند چالشهای خود را با آمریکا حل کند بی درنگ از روسیه دست میکشد این نگرش قطعی نخبگان روسیه به ایران است و حتی یکی دو بار آقای لاوروف این نگرش را به روشنی بازگو کرد.
روسیه در بده بستانهای بین المللی نه میخواهد و نه میتواند جز در زمینه ثبات راهبردی یا نابودی متقابل هستهای در برابر آمریکا بایستند و باور دارد تنها «ثبات راهبردی است که میتواند امنیت آن کشور را حفظ کند اوکراین از دیدگاه بسیاری از نظریه پردازان یک تله امنیتی سازی آمریکا برای پوتین بود که پیشتر بدان اشاره شد. بی شک روسیه آمادگی ندارد که در برابر آمریکا منافع ملی خود را فدای ایران کند البته روسیه همچون هر کشور دیگری آماده است که ایران را فدای مطامع خود در برابر آمریکا و دیگران کند؛ چنان که در افشای فروش پهپادها و قبل از آن افشای سفر سردار سلیمانی در تابستان ۱۳۹۴ این کار را انجام داد. آنچه بیشتر اسفناک است بالیدن برخی در رسانههای همگانی به خرید سلاح توسط دومین قدرت نظامی جهان از ایران است. این انگاره نشان دهندهٔ برداشت نادرست از دلایل پیچیده اصل خرید و کلیدیتر از آن افشای خرید پهپاد توسط روسیه است.
بدین ترتیب ما در تعامل با روسیه دچار چنین چالشهایی میشویم ذهنیت ما نیاز به بازسازی و نوسازی پیرامون روسیه دارد که تاکنون نشده و همچنان دچار نگرشهای نادرست هستیم بخش چشمگیری از انگارههایی که از جهان پیرامونی و سیاست خارجی داریم خیال بافی است. آن بخش هم که خیالبافی نیست مربوط به سی سال پیش و دوران جنگ سرد است که جهان دیگری بود جهان امروز پیوسته در حال شدن است. اما ما پیرامون جهانی صحبت میکنیم که خشک و سخت بود جهانی که بود و حالا دیگر نیست.
به همین دلیل است که بیشتر گامهایی در بیراهه بر میداریم که کشور را به مقصد نمیرساند. روسیه یک نمونه نمایان آن است. ما باید با روسیه در جایگاه یک همسایه بسیار کلیدی و یک کنشگر در سطح جهانی که عضو دائم شورای امنیت است پیوند بسیار خوب داشته باشیم. این را نیز همواره در یاد داشته باشیم که توان روسیه در شورای امنیت با توان روسیه در بیرون از شورای امنیت همسان نیست یعنی روسیه در شورای امنیت یکی از پنج قدرت دائم جهان است. در حالی که بیرون از شورای امنیت به جز در زمینه ثبات راهبردی به چین و حتی به اروپا نیازمند است. جز صادرات، انرژی چندان مزیتی ندارد که آنها به روسیه وابسته باشند. در مزیت انرژی نیز رقیب ماست و مؤتلف و هم پیمان ما نیست از این رو، نباید راجع به روسیه نگرش هیجانی سلبی و یا ایجابی داشته باشیم.
علت اینکه توانستم تا اندازهای با روسیه کار کنم این بود که روسیه را به عنوان روسیه پذیرفتم. روسیهای که یک همسایه کلیدی ایران است همین و بس و به همین دلیل نیز نتوانستم با سیاسیون داخلی که یا روس ستیز و یا روس پرست هستند، چندان تعامل کنم.
آنها به دنبال بهانه میگردند که روس ستیزی و روس پرستی خود را ثابت کنند. دشواری بنیادین در توقعات ما از روسیه است که بر پایۀ بینش درستی تعیین نکرده ایم. به همین دلیل دچار سرخوردگی همیشگی از روسیه میشویم روسیه میتواند از ما بهره برداری کند و ما از این بهره برداری دچار سرخوردگی میشویم. ما باید روسیه را آن چنان که هست، بشناسیم. روسیه نمیخواهد پیوند ایران با غرب و آمریکا عادی شود. همزمان مایل نیست تنشهای ما با غرب و آمریکا به جنگ بینجامد. روسیه میپندارد که در صورت عادی شدن پیوندهای ما با غرب و آمریکا بی درنگ به سمت غرب میرویم.