گزارشی منتشر شده که به چرایی تلاش اسرائیل برای گشودن جبهه سوم و کلید زدن جنگ تمام عیار در خاورمیانه اشاره دارد و این ادعا را مطرح میکند که تل آویو راهی برای چنین آغاز شومی ندارد.
به گزارش نشنال اینترست، از زمان حملات ۷ اکتبر فرض کلی این بود که این بازیگر توجه خود را بر غزه متمرکز خواهد کرد. اما امروز این بازیگر درگیر بن بست خود ساخته اش شده است. اگرچه ارتش اسرائیل در حال انجام یک تهاجم زمینی تمام عیار به نوار غزه است، اما ارتش این رژیم تلاش دارد تا جبهههای دیگر را نیز لحاظ کند؛ گزارهای که توانایی اش را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. از زمان آغاز درگیری با حماس، اسرائیل با حزب الله درگیر تبادل آتش است و مواضع محور مقاومت در سوریه را نیز هدف قرار داده است. در حالی که تنشها با حزب الله نسبتا کاهش یافته، به نظر میرسد که اسرائیل حملات خود را در سوریه علیه ایران به شکلی غیر مشروع تشدید کرده است.
هدف شوم تل آویو
۲۹ مارس، اسرائیل یکی از مرگبارترین حملات خود را در سوریه انجام داد و به تأسیساتی در جنوب حلب حمله کرد که منجر به شهادت چهل نفر شد. سه روز بعد، اسرائیل در اقدامی غیرمتعارف، سفارت ایران در دمشق را بمباران کرد؛ حملهای تروریستی که در جریانش هفت فرمانده نظامی از جمله سه فرمانده ارشد به شهادت رسیدند.
حال این سؤال مطرح میشود که چرا اسرائیل خطر گشودن جبهه جدیدی را میپذیرد در حالی که عملیات نظامی اش در غزه هنوز به پایان نرسیده است. نشنال اینترستبا انتشار یادداشتی در این باره فرضیاتی را مطرح میکند. به ادعای این نشریه نگرانی اسرائیل مبنی بر اینکه جنگ در غزه ممکن است فرصتی برای ایران و محور مقاومت جهت تقویت حضورشان در سوریه فراهم کند، دور از ذهن نیست.
اندکی پس از آغاز جنگ اسرائیل و حماس، بسیاری از منابع مدعی شدند که ایران در حال برنامه ریزی برای تقویت سامانه دفاع هوایی سوریه با استقرار خرداد-۱۵، سامانه موشکی پیشرفته دفاع هوایی با ارتفاع متوسط تا بلند است. این سامانه تا حدودی شبیه سامانه پاتریوت ارتش آمریکا است.
تقویت توان نظامی ایران میتواند برای اسرائیل نگرانکننده باشد، زیرا در همان زمان، گزارشها حاکی از آن بود که پیامسی واگنر روسیه در حال برنامهریزی برای تحویل پانتسیر، یک سامانه دفاع نقطهای، به حزبالله است. ترکیب سامانههای دفاعی خرداد-۱۵ و پانسیر میتواند نیروی هوایی اسرائیل را با چالشهای جدی مواجه کند.
شاید حملات اسرائیل با هدف جلوگیری از انباشته شدن تسلیحات نظامی ایران در سوریه انجام شده باشد. بالاخص در شرایطی که جنگ روسیه و اوکراین به فرصتی برای ایران تبدیل شده تا نفوذ و قدرتش را در سوریه گسترش دهد، زیرا روسیه به سرعت در حال استقرار نیروهای خود در اوکراین است. فرضیه ادعایی دوم، همانند نگرانیها در مورد افزایش قدرت ایران در سوریه، حمایت نظامی ایران از حزب الله لبنان است. به ادعای مقامات اسرائیلی، از زمان آغاز درگیری اسرائیل و حماس، ایران تحویل سامانههای پدافند هوایی مانند پهپادهای شاهد-۱۰۱ و شاهد-۱۳۶ و موشکهای مینی ابابیل به حزب الله را افزایش داده است.
در ۱۴ فوریه، خبرگزاری تسنیم گزارش داد که حزب الله به موشکهای ضد تانک پیشرفته آلماس ایران مجهز شده است. با توجه به اینکه سوریه، به عنوان پل زمینی ایران به لبنان و نزدیکی با حزب الله است، اسرائیل در صدد است تا زمینه را برای توقف حمایتهای ایران از حزب الله هموار کند.
پشت پرده صبر استراتژیک ایران
پس از ویرانیهای وارده بر شهرکهای جنوبی، ساکنان اسرائیل در شمال سرزمینهای اشغالی، این مناطق را تخلیه کرده اند. این خروج دسته جمعی موجب شده تا شهرهای مرزی به شهر ارواح تبدیل شوند. چنین تحولی سطح شدیدی از فشارهای سیاسی و مالی را بر اسرائیل تحمیل کرده و ارتش اسرائیل را واداشته تا مواضع تهران و حزب الله را به شکلی غیرمشروع هدف قرار دهد.
آخرین فرضیه در باب پشت پرده تشدید کارزار نظامی اسرائیل علیه ایران تصورات نادرست کابینه جنگی تل آویو درباب صبر استراتژیک ایران است. تهران با پایبندی به دکترین «صبر استراتژیک» خود که در چارچوبش سختیهای کوتاه مدت را برای پیروزی درازمدت تعریف میکند، پاسخی به حملات اسرائیل نداده است.
ایران به خوبی میداند که تشدید تنشها با اسرائیل، گزارهای که خواست نتانیاهو است، پویایی جنگ در غزه را تغییر خواهد داد. در حالی که جنگ در غزه تداوم دارد، توانایی نظامی حماس همچنان بالا است. علاوه بر این، به نظر میرسد که تیم اصلی رهبری حماس، از جمله یحیی سنوار و محمد ضیف، و تیم مستقر در دوحه این گروه همچنان فعال هستند.
در همین حال، تلفات فزاینده غیرنظامیان فشار بین المللی قابل توجهی را بر اسرائیل وارد میکند که با تصمیم غیرمتعارف ایالات متحده در عدم وتوی قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد که خواستار صلح است، تل آویو را درگیر چالشی دشوار کرده است. این امر میتواند چنین تصوری را برای ایران و «محور مقاومت» ایجاد کرده باشد که اسرائیل نه به واسطه درگیری بلکه توسط فشارهای جهانی ناچار به توقف درگیریها خواهد شد.
طبیعتا این مقوله برای محور مقاومت یک پیروزی بزرگ است. برای تضمین چنین پیروزی، ایران ممکن است از تشدید تنش با اسرائیل اجتناب کند، زیرا این احتمال وجود دارد که تشدید بیشتر تنش به طور بالقوه بتواند وضعیت را به نفع اسرائیل تغییر دهد.