کد خبر: ۹۰۳۲۵۸
تاریخ انتشار : ۲۳ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۷:۳۴

سیدمهدی شجاعی در «جز حکایت دوست» از چه می‌گوید؟

لیدا طرزی در نوشتاری نوشته است: سیدمهدی شجاعی در ادامه روایت و تبیین وقایع تاریخی دوران زندگی پربرکت امام سجاد علیه السلام و سیره آن حضرت، چند واقعه تاریخی از جمله حمله سپاه شام به شهر مکه و خانه کعبه را مورد بررسی و موشکافی قرار می‌دهد.
سیدمهدی شجاعی در «جز حکایت دوست» از چه می‌گوید؟
آفتاب‌‌نیوز :

این نویسنده و مترجم در یادداشتی که درباره کتاب «جز حکایت دوست» اثر سیدمهدی شجاعی نوشته و در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است: ««اینجا بیابانی برهوت بود، نه آبی، نه درختی، و نه حتی گیاه وحشی خودرویی. در آن زمان حساب دستمان نبود چقدر از مدینه فاصله گرفته‌ایم، بعدها فهمیدیم که حدود شش فرسخ راه آمده‌ایم. به این نقطه که رسیدیم امام فرمان توقف دادند و از اسب پیاده شدند. مشتی خاک از زمین برداشتند و بوییدند و بر زمین ریختند. به آسمان و زمین نگاه کردند و یک دور کامل افق را درنوردیدند و زیر لب ذکری گفتند و فرمودند، همین جا رحل اقامت می‌افکنیم...

سپس مسئولیت هرکدام از ما را تعریف و تعیین فرمودند اما اینطور نبود که کارها را بر عهده ما بگذارند و بروند. فعال‌تر از همه ما حضور داشتند. غریب‌تر اینکه، بعد از خواب و استراحت‌مان، از پیشرفت کار می‌فهمیدیم که وقتی ما نبوده‌ایم هم ایشان بوده‌اند و کار را پیش برده‌اند...

اما رمز و راز آن همه سبزی و خرمی و به بار نشستن و محصول دادن کشت و زرع در آن زمان کم، علاوه بر قواعد طبیعی کشت و زرع، آن بود که امام اولین بذرها را با دست خود کاشتند در حالیکه زیر لب با خدا حرف می‌زدند. سپس بقیه بذرها را به دست ما دادند و گفتند، بعد از بسم‌الله این آیات از قران را تلاوت کنید: افرایتم ما تحرثون. اانتم تزرعونه ام نحن الزارعون.(سوره واقعه، آیات ۶۵ تا ۶۷) و به خدا بگویید، نه این بذرها و دانه‌ها از آنِ علی است و نه زراعت کار او. همه چیز به دست خلقت و قدرت توست. در حقیقت زارع تویی. ما فقط این بذرها را به زمین تحویل می‌دهیم. تو خودت آنها را پربار و پربرکت بفرما.»

آنچه خواندید بخشی بود از کتاب گرانسنگ «جز حکایت دوست»، به قلم استاد سیدمهدی شجاعی، که به تازگی توسط انتشارات نیستان هنر به چاپ رسیده است. 

این اثر سومین مجلد از مجموعه ارزشمند «حماسه سجادیه» است. دو مجلد پیشین این مجموعه با عناوین «تویی به جای همه»  و «اگر غم لشگر انگیزد» پیشتر به قلم استاد شجاعی و به همت نشر نیستان به چاپ رسیده و با استقبال چشمگیر مخاطبان روبه‌رو شدند.

نویسنده فاضل اثر در این مجلد سوم هم، در ادامه روایت و تبیین وقایع تاریخی دوران زندگی پربرکت امام سجاد علیه السلام و سیره آن حضرت، چند واقعه تاریخی از جمله حمله سپاه شام به شهر مکه و خانه کعبه را مورد بررسی و موشکافی قرار می‌دهند. در دو کتاب نخست از این مجموعه خواندیم و دانستیم که پس از واقعه عاشورا و آنچه بر سر بازماندگان حضرت اباعبدلله آمد، جهان اسلام به چه فتنه‌ها و بلایای عظیمی مبتلا شد. هر گوشه از بلاد اسلام، کسی سودای خلافت بر مسلمین را در سر می‌پرورد. چه بیعت‌ها و قول و قرارهای پنهانی که بسته و شکسته نشد. چه خون‌ها که به ناحق ریخته نشد. چه حرمتی که از اسلام و مسلمانان هتک نشد. واقعه حره در مدینه به تنهایی برای رسوایی حکومت اموی کافی بود ولی یزید حمله به خانه کعبه را هم به آن اضافه کرد! در این میان سودجویانی چون مروان و ابن زبیر هم بودند که به طمع رسیدن به قدرت سعی می‌کردند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند و کلاهی از نمد حکومت بر مسلمانان برای خود دست و پا کنند.

اما امام در این میان و میانه چه می‌کردند؟

در مجموعه حماسه سجادیه می‌خوانیم که امام سجاد پس از بازگشت کاروان اسرا از شام، در مدینه یا مکه اقامت نفرموده و به بیابانی در شش فرسخی مدینه هجرت می‌فرمایند. بیابانی خشک و بی‌آب و علف. بیابانی که خیلی زود به همراه یاران انگشت‌شمار خویش آن را آباد و سرسبز و به کشتزاری حاصلخیز بدل می‌کنند. جایی امن برای کسانی که از ظلم بنی‌امیه می‌گریزند. امام علیه السلام به مدد علم الهی خویش پیش از آنکه بازماندگان واقعه حره از مدینه به سوی ایشان بگریزند آن بیابان لم یزرع را برای پناه دادن به ایشان آماده می‌فرمایند...

لطایف پنهان و آشکار کتاب شریف جز حکایت دوست، همچون دو مجلد پیشین مجموعه حماسه سجادیه، به یک دو مورد خاص محدود نمی‌شود. روایت نص صریح تاریخ اسلام، تحلیل موشکافانه وقایع مهم آن دوران، پرتو افکندن بر زوایای تاریک شخصیت‌های تأثیرگذار آن زمان، تشریح اسلام اموی و برشمردن ویژگی‌های آن و تبیین ملاک‌های شناخت رهبران حکومت اموی، نقل کرامات کمتر شنیده‌شده از امام سجاد، شیرینی و جذابیت روایت اثر و ... جملگی دست به دست هم داده‌اند تا اثری چندوجهی در اختیار خوانندگان قرار دهند.

هر سه کتاب مجموعه حماسه سجادیه در عین اینکه بسیار محققانه، فاضلانه و مستند به رشته تحریر درآمده‌اند، به لطف نحوه نگارش لطیف استاد سیدمهدی شجاعی بسیار خواندنی و گیرا هستند. تعدد راویان، روایت مسائلی که تنها از زبان راویانی خاص قابل بیان هستند، ترسیم شخصیت به‌غایت دوست‌داشتنی امام سجاد علیه السلام از زبان بندگان آن حضرت، آری بندگان - به حکم آنکه امام مقام ربوبی را در جهان نمایندگی می‌کنند - همه و همه مخاطبان جویای حق و حقیقت را چنان سرمست می‌کنند که ناگزیر زبان به مدحت و تحسین تلاش ارزشمند نویسنده فاضل اثر می‌گشایند.

برای استاد شجاعی سلامتی و توفیق آرزو می‌کنیم و برای حسن اختتام بخش دیگری از کتاب را با هم می‌خوانیم. راوی این بخش ابلیس است!

من حتی به مخیله‌ام هم خطور نمی‌کرد که ممکن است سجاد ناگهان و با ریموت کنترل، مسیر بازی و جای برنده و بازنده را عوض کند. که با یک دعا و نیایش از راه دور، صاعقه‌ای پدید بیاورد و شلیک‌کنندگان گلوله‌های منجنیق را درجا بسوزاند... من با مناجات‌های مستمر سجاد بیگانه نبودم. گمان می‌کردم که دارد برای خودش در فضای عرفانی سیر می‌کند. اما اینکه ناگهان از دعا و نیایش و مناجات، خروجی لژستیکی و پدافندی و عملیات نظامی دربیاورد، انصافا غیرمنتظره بود...» 

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین