در شرایطی که محمدرضا زنوزی اکثر وقت خود را در انتهای هفته به رتق و فتق امور مربوط به برگزاری دو مراسم بزرگ یادبود همسرش در تهران که امروز برگزاری میشود میگذراند، تراکتور در مسابقهای که قرار بود سه امتیاز آن را به حساب خود واریز کند، با نتیجه ۴-۱ مغلوب ذوبآهن شد.
این یک شکست غافلگیرکننده و آزاردهنده برای تیم فوتبال تراکتور بود که این فصل را هم با امیدهای بزرگ برای کسب عنوان قهرمانی زیر نظر پاکو خمس، سرمربی معروف اسپانیایی، آغاز کرده بود. خمس بعد از شروع ضعیف در ابتدای فصل و تحمل سه شکست در سه بازی دشوار به مرور سطح تراکتور را به آنچه که میخواست نزدیک کرد و با وجود بحرانهایی در طول فصل در نهایت تیمش را پرامید در سال جدید به میدان فرستاد و شاید اگر تراکتور در سه بازی خانگی مقابل سپاهان، آلومینیوم و ذوبآهن موفق میشد، حالا سرخها رسما در کورس قهرمانی برای کسب عنوان میجنگیدند.
تراکتور در بازی سپاهان نمایش خوبی ارائه کرد، اما بختهایش با درخشش نیما میرزازاد به هدر رفت. در بازی آلومینیوم هم آنها در آستانه کسب سه امتیاز بودند که ضربه سر مهران موسوی از مقابل انگشتان حسین پورحمیدی وارد دروازه شد. آنها البته انتظار داشتند داور در بازی آلومینیوم یک پنالتی برایشان بگیرد که این اتفاق نیفتاد. در بازی ذوبآهن هم همه چیز برخلاف انتظار پیش رفت؛ در حالی که ذوبآهن در هفتههای گذشته متزلزل ظاهر شده و سرمربیاش، محمد ربیعی، اعلام استعفا کرده بود، آنها در تبریز نمایش شگفتانگیز آتالانتا در دیدار مقابل لیورپول را تکرار کردند؛ یک تیم سمج، دونده و بسیار قدرتمند در ضدحملات که تمام ایدههای پاکو را به هم زدند.
خمس که از ۳-۴ ضدحمله ذوبآهن عصبانی شده بود، در دقیقه ۳۰ دو تغییر بزرگ در تیمش داد تا مثل سال گذشته که به روشهای انتحاری (استفاده از تنها سه مدافع) بار تهاجمی خود را بالاتر ببرد. او صفا هادی و سیدمحمد حسینی را به زمین فرستاد، اما بازیکن عراقی به محض ورود به زمین با یک ضربه سر رو به عقب محمدحسین اسلامی را صاحب موقعیت کرد و او اولین گل بازی را به ثمر رساند تا تراکتور در شرایطی که انتظار داشت بازی با این دو تعویض بچرخد، رودست بدی از حریف بخورد.
آنها در نیمه دوم بازی را تهاجمی شروع کردند، اما دوباره دو ضدحمله خطرناک از ذوبیها و اشتباهات دروازهبان نتیجه بازی را سه بر صفر کرد. چند دقیقه پس از سوت پایان بازی هم گل چهارم به ثمر رسید و در این لحظات جو ورزشگاه به طرز عجیب و غریبی علیه تراکتور، بازیکنانش و بهخصوص حسین پورحمیدی، دروازهبان جوانی بود که به قول یکی از مربیان ذوبآهن شاید توپ امیرحسین جدی که منجر به گل چهارم سبزپوشان شد را اصلا ندید؛ آنقدر که آماج حملات و شعارها بود و دست و دلش میلرزید.
وقتی تراکتور با یک پنالتی نتیجه بازی را ۴-۱ کرد و داور سوت پایان را زد، استادیوم خالی از جمعیت بود، اما آنهایی که در ورزشگاه مانده بودند، علیه تیم شعار میدادند و وقتی خبرنگاران به سمت میکسدزون ورزشگاه در حال حرکت بودند، با محمد نصرتی مواجه شدند که پس از کمی صحبت مقابل دوربینها ناگهان بغضش ترکید و از آنچه بر سر بازیکنش در زمین اتفاق افتاده بود، به این شکل اعلام نارضایتی و حتی استعفا کرد.
در ۲۴ ساعت آینده اخباری درباره اخراج و پایان همکاری پاکو خمس با تراکتور شنیده شد و صحبت از گزینهای مثل یحیی گلمحمدی نیز به میان آمد، اما سرمربی اسپانیایی که ظاهرا به تیمش کاملا ایمان دارد، به نظر پیشنهادهای مربوط به قطع همکاری را نپذیرفته و قصد دارد با تراکتور ادامه بدهد. آنها بازیهای حساس دیگری را هم پیش رو دارند که مهمترین آنها دیدار مقابل استقلال است؛ بازیای که پیروزی در آن میتواند فصل پاکو خمس را نجات بدهد.
همچنین تراکتور قرار است دوباره در خانه در جام حذفی میزبان ذوبآهن و محمد ربیعی باشد و این یک بازی همه یا هیچ برای آنها خواهد بود که نتیجه تساوی در آن وجود ندارد و قاعدتا هر نتیجهای جز پیروزی به هر قیمتی پایان کار سرمربی اسپانیایی را در ایران رقم خواهد زد، آن هم در مقابل مربیای که دیدار با او در سه مسابقه قبلی با پیروزی رقیب به پایان رسیده است، اگرچه خود سرمربی ذوبآهن با تواضع میگوید تاسش در این بازیها خوب نشسته است.
در تبریز حالا همه نگاهها به محمدرضا زنوزی است. او بعد از یک سرمایهگذاری مجدد امیدوارانه و همچنین ایستادن پای سرمربی (کاری که قبلا به سختی انجام میداد) امیدوار بود تراکتور با یک ثبات نسبی مسیر خود را به سمت قهرمانی هموار کند، اما در فوتبال ایران پس از آنکه دو تیم استقلال و پرسپولیس در هفت سال گذشته اجازه ندادند جام از تهران بیرون برود، رسیدن به مرز قهرمانی کار بسیار دشواری است؛ بنابراین باید ضمن انتقاد از عملکرد فنی تیم، به آنچه که زنوزی در این مدت برای تراکتور انجام داده و بینشی که با استخدام یک مربی خارجی داشته و به قصد پیشرفت امکانات بسیار مناسبی را برای تراکتور مهیا کرده، دمید و اجازه نداد که او از این باشگاهداری اصولی دلسرد بشود. بهخاطر بیاوریم زمانی که او به واسطه مخالفخوانیهای بسیار دست از حمایت از تراکتور کشید، این باشگاه چقدر سریع به مرز یک تیم معمولی و رده پایین در فوتبال ایران نزدیک شد.
واقعیت این است که در فوتبال ایران سالی دو جام معتبر توزیع میشود و استقلال و پرسپولیس به واسطه حمایتهای همیشگی، استخدام ستارههای ملیپوش داخلی و البته مسائل دیگر و در عین حال شایستگیهای فنی، همواره اوضاع بهتری برای کسب عنوان قهرمانی دارند، اما باشگاهی مثل تراکتور با این انتظار عظیم چگونه باید رفتار کند؟
آنها باید ریشه قویتری در فوتبال ایران بزنند، استوارتر و تناورتر باشند و با امیدواری به آینده چشم بدوزند و البته حضور در بین بزرگان فوتبال ایران را مغتنم بشمارند. بهخاطر داشته باشید که در فوتبال اسپانیا هم تیم بزرگی مثل اتلتیکو مادرید در هر دهه ممکن است یکبار به جام قهرمانی برسد، چرا که هژمونی قدرت میطلبد که بارسا و رئال شانس اول قهرمانیهای لالیگا در طول سالیان باشند.
تراکتور حتی برای اتلتیکو شدن و رقابت بیشتر به صبر و تحملی بسیار، سرمایهگذاری بیشتر و کار باثبات و سیستماتیک نیاز دارد، چه با این مربی و چه با انتخابهای دیگر. آنچه که تراکتور نیاز دارد، امیدواری و وحدت رویه است؛ چیزی که هواداران تراکتور از مالک باشگاههان انتظار دارند. کسی که هنوز از سرمایهگذاریهای هنگفت خود در فوتبال، آنچه را که میخواسته به دست نیاورده، اما بالاخره روز او هم خواهد رسید، به شرط آنکه او دلسرد و پشیمان میدان فوتبال را ترک نکند.