آفتابنیوز : آفتاب: محسن هاشمی، فرزند آیتالله هاشمی رفسنجانی در نامهای سرگشاده به محمود احمدینژاد، به اتهامات مطرح شده از سوی وی پاسخ گفت.
به گزارش گروه سیاسی آفتاب، در این نامه آمده است:
جناب آقای احمدینژاد
یادم نمیرود نوجوان که بودم، هر چند هفته یک بار همراه مادر برای ملاقات پدر به زندان میرفتیم. آن موقع به انقلابیونی که علیه شاه فعالیت میکردند، خرابکار میگفتند. یک بار در زندان متوجه شدم، پدر سعی میکند آثار شکنجه را پنهان کند و خود را آسوده و راحت نشان دهد. آن روزها تحمل شکنجه وحشیانه ساواک برای انقلابیون دلپذیر بود، چرا که برای هدفی بزرگ میجنگیدند و این شکنجهها برایشان حلاوت داشت.
انقلاب که پیروز شد، انقلابیون بر مصدر کار نشستند و هرکس مسئولیت مهمتر و بزرگتری داشت، بیشتر هدف تهاجم ضدانقلاب قرار میگرفت. بخشی از تهاجم دشمنان، بسترسازی نرم و آهسته برای بیاعتماد کردن مردم به انقلابیون بود. سال 59 هنگامی که آقای هاشمی برای سخنرانی به شهر تبریز رفته بود، مارکسیستها و منافقین، پلاکاردهای زیادی در شهر نصب کردند و ایشان را سرمایهدار، دارای باغهای پسته، فئودال، ارباب و... خواندند. اثر این تبلیغات سوء به حدی بود که ایشان نتوانست سخنرانی کند.
نقش ممتاز ایشان در تثبیت انقلاب، اداره و ختم جنگ، انتخاب رهبری، بازسازی، سازندگی و کنترل بحرانها، دشمنان را در پرداختن و بال و پر دادن به شایعات جریتر کرد. خانواده ایشان نیز هدف تهاجم قرار گرفت و هر روز مطلب تازهای مانند کارخانه خودرو، املاک خارج از کشور، هواپیمایی و... که حاصل تخیلات شایعهسازان بود، ساخته و به سرعت و وسعت پخش میشد. رسوب این شایعات به تدریج بستر بزرگی از اتهامات کذب را فراهم آورد.
آقای احمدینژاد
در انتخابات سال 84، شما با سوار شدن بر موج بستر شایعاتی که در طول سه دهه علیه آقای هاشمی و خانواده ایشان شکل گرفته بود، به اصطلاح پیروز شدید. چهار سال ضعیفترین کارنامه دولتهای پس از انقلاب را برجای گذاشتید. جهش غیرمنتظره آقای موسوی در نظرسنجیها و ایجاد موج فراگیر در پشت کردن به دروغ و گرایش به صداقت، اردوگاه شما را به حدی نگران کرد که باز به فکر استفاده از همان اهرم موج سواری بر بستر شایعات دشمن ساخته افتادید.
شبههافکنیهای شما در جلسه مناظره تلویزیونی با آقای موسوی وادارم کرد تا برای آن صحبتهای غیرمسئولانه پاسخی دهم، گرچه میدانم شما بهتر از همه به پوچ و واهی بودن آن ادعاها واقف هستید اما میل به ماندن درقدرت، شما را از انصاف و تقوا دور کرده است.
برادر عزیزم سیدعلیرضا بهشتی فرزند شهید مظلوم بهشتی، در مقالهای مینویسد:
«نگرانیام از تکرار تاریخی است که خود شاهد آن بودهام. شیوهای که به کار برده شد، صحنه فراموش نشدنی 14 اسفند 59 را تداعی کرد و تلخکامی انتخاب کسی که با استفاده از شیوههای تخریبی و هتاکانه، افشاگریهایی کرد که با تکیه بر اسناد جعلی، ترور شخصیتی رهبران انقلاب و یاران نزدیک امام را هدف گرفت و تا هفتم تیر و هشتم شهریور اتفاق نیافتاد، یکه تاز قدرت و پیروز میدان مینمود. رئیسجمهوری که سخنانش مملو از پردهدریهایی بود که خوراک روزمره بنگاههای خبرپراکنی ضدانقلاب را فراهم میکرد. آنچه از آن روزها به عنوان سند افتخاری باقی ماند، راست قامتی جاودانگان تاریخ است. آنچه به یادگار ماند، هوشیاری همگانی بود که تا سالها راه را بر ترور شخصیتی افراد بست. آنچه در تاریخ ثبت شد، اقدام شجاعانه نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی در جهت تصویب عدم کفایت ریاستجمهوری بود که با تصمیم تاریخی امام در عزل او در آمیخت و آنچه بر تارک تاریخ انقلاب ما خواهد درخشید، پیروزی اخلاق بر بد اخلاقی است.»
آقای احمدینژاد
خود نیک میدانید که شایعات مربوط به خانواده رفسنجانی یک روزه ایجاد نشده است و از همان اوان انقلاب با شروع فعالیت ضدانقلاب و سلطنتطلبها، افراطیونی چون گروه فرقان، گروههای مارکسیستی و... حالا شما در تکمیل و تداوم شایعات نقش داشته و داشتید. حفظ و تداوم قدرت چقدر میارزد که به خاطر آن حاضرید مطالبی را بر زبان آورید که بیش از هرکس دیگری به واهی بودن آن واقف هستید. آیا جلب آرای مردم به هر قیمت ممکن با ادعاهای دینداری شما، سازگاری دارد؟
آقای احمدینژاد
جنابعالی برای عوام فریبی میگویید آقای هاشمی اشرافیگری را در حاکمیت رواج داد. آیا شما زمانی که در کنار ایشان، حکم استانداری گرفتید، این اشرافیگری را حس نمیکردید و اکنون پیدا شده است؟ چطور در آن موقع به مجیزگویی میپرداختید و میگفتید نام هاشمی در تاریخ ایران میدرخشد و اکنون هتاکی میکنید؟ زیرا که متوجه شدهاید، اقبال مردم به رقیب شما است و عطش بیحد به قدرت، عوام فریبی به هر قیمت ممکن را برایتان موجه ساخته است!
آقای احمدینژاد
این بزرگترین جنایت است که شایعات دروغ را در حجم وسیعی برای کسانی که امکان دفاع در سیما را ندارند، طرح و پخش کنید. مومن آن است که با مدرک صحبت کند نه این که روی بستر شایعات، مانند ضدانقلاب اتهامات کلی بزند. باید بگوئید کجا فسادی از ما دیدهاید. نه این که با یک جمله که «پسران رفسنجانی چه میکنند» ، روی بستر شایعات رای جمع کنید.
آقای احمدینژاد
شما خوب میدانید که من 12 سال است هر روز بعد از نماز صبح تا پاسی از شب در مترو فعال هستم و توانستهایم تاکنون بیشتر از 105 کیلومتر و 60 ایستگاه مترو بسازیم و 700 واگن را در خطوط مترو فعال کنیم و 2 میلیارد سفر را ساماندهی نماییم.
اگر مرا به عنوان مفسد میشناختید، چرا در دو سالی که شهردار تهران بودید و من مدیرعامل مترو بودم و سه معاون شما (بهبهانی، سعیدلو و علیآبادی) عضو هیات مدیره مترو بودند، با من برخورد نکردید. بلافاصله بعد از انتخابات نیز استعفا دادم، اما نپذیرفتید. چرا در طول چهار سالی که رئیسجمهورید، هیچ اقدامی نکردید و مدارک خود را به دستگاه قضائی ندادید.
شما خود از مدیران آقای هاشمی بودید و در دوره اصلاحات کنار گذاشته شدهاید. در زمانی که شهردار تهران بودید، بارها از آقای هاشمی برای سخنرانی و افتتاح پروژهها و برنامههای خود دعوت کردید.
آقای احمدینژاد
شما که مدعی ارائه لیست اموال خود هستید، بعید است ندانید که ما لیست اموال خود را سه بار به قوه قضائیه دادهایم. یک بار در سال 68، یک بار در سال 72 و یک بار در سال 76 و مگر آیتالله یزدی رئیس وقت قوه قضائیه در نماز جمعه نگفت که اموال ما نسبت به قبل از انقلاب کمتر نیز شده است. پس چرا دروغ میگویید و عوامفریبی میکنید.
آقای احمدینژاد
شما در مقابل دیدگان دهها میلیون بیننده تلویزیون با آبرویم بازی کردید. چگونه میتوانید پاسخ خدا را بدهید؟ چگونه خود را به عنوان مسلمان به مردم معرفی میکنید، در حالی که میدانید حتی اگر یک نفر به خاطر حرفهای بیاساس شما نسبت به من بدبین شود، در آتش جهنم خواهید سوخت. چگونه میخواهید جبران کنید؟ قطعاً نمیتوانید و... شما خوب میدانید که ثروت و قدرتی که ما را به آن متهم میکنید وجود خارجی ندارد، لذا جرات اهانت به استوانه انقلاب اسلامی حضرت آیتالله هاشمی را پیدا کردید و خود را اینگونه شجاع قلمداد میکنید.
آقای احمدینژاد
در 8 روزنامه، 7 خبرگزاری و 50 سایت اینترنتی وابسته که معلوم است هزینههای آن از کجا تامین میشود، ادعا میکنید که ستاد انتخاباتی ندارید. در همین رسانهها، مرا به دروغ متهم به فعالیت انتخاباتی در مترو به نفع آقای موسوی میکنید. چرا به جای رقابت با آقای موسوی، با دروغپردازی و عوامفریبی، فضای انتخابات را هاشمی – احمدینژادی میکنید. برای این که میخواهید دوباره از بستر شایعات موجود در کشور علیه هاشمی، که به خاطر جانفشانی برای انقلاب اسلامی در طول 30 سال ایجاد شده است، سوءاستفاده نمایید و برای خود رای دست و پا کنید.
آقای احمدینژاد
فرض کنید که با دروغگویی و دروغپردازی و تهمت به امثال من و دیگران که جز خدمت به اسلام و کشور، کار دیگری نکردهایم، رای هم اضافه کردید. مگر این رای برای شما حلال است. این حق الناس است و حتماً در آخرت جز آتش دوزخ برای شما نتیجه دیگری نخواهد داشت.
امام علی علیهالسلام میفرماید: «کسی که از راه شر (دروغ و تهمت) به پیروزی دست یابد، در حقیقت مغلوب است.»
در فرازی از نهجالبلاغه آمده است: «کارگزاران دولتی را از میان مردمی باتجربه، باحیا و از خاندانی پاکیزه و با تقوا که مسلمانی با سابقه درخشانی دارند انتخاب کن زیرا اخلاق آنان گرامیتر و آبرویشان محفوظتر و و طمعورزیشان کمتر و آیندهنگری آنها بیشتر است.»
در خاتمه از رهبر معظم انقلاب تقاضا میکنم دستور رسیدگی به مراجع ذیصلاح بدهند که منظور واقعی آقای احمدینژاد در مناظره تلویزیونی چه بوده است؟
تا سیهروی شود هرکه در او غش باشد
و السلام علیکم و من اتبع الهدی
محسن هاشمی