در ابتدای این نشست، مسعود کوثری درباره وضعیت موسیقی در سال ۱۳۵۷، موسیقی کابارهای، کوچهبازاری، گلهایی ملی و پاپ صحبت کرد و اذعان کرد: در سالهای اخیر در موسیقی سمفونیک دچار فروپاشی شدیم.
او ادامه داد: بازار اقتصادی و سیاستهای هنری دولتهای بعد از انقلاب اسلامی چندان پر رونق نیست و در این زمینه مقصر بودهاند. ما در مدیریت موسیقی ایران نتوانستیم به اقتصاد موسیقی سر و سامان دهیم و به دلیل همین اقتصاد کوچک، بسیاری از استعدادها فرصت بروز ندارند. در موسیقی خانوادهگرایی و مهاجرت پنهان نیز زیاد داریم که گاهی برخی هنرمندان ما مجبور میشوند، مهاجرت و ترک وطن را بپذیرند.
رضا مهدوی نیز در ابتدای صحبتهای خود با اشاره به عملیات «وعده صادق» در چند روز گذشته گفت: موسیقیدان در این واکنش مهم نظام باید کار خودش را نشان دهد؛ چرا الان هنرمند ما در سکوت است؟ اگر هنرمندان مثل نظامیها جواب دندان شکن ندهند، قافیه را باختهاند؛ منظورم واکنشی است مثل کارهای فرهنگی شهید آوینی که کارستان میکرد.
او ادامه داد: امروز صدا و سیمای ما پولهای میلیونی به خوانندگانی میدهد که حتی زحمت خواندن به خودشان نمیدهند و پلیبک میکنند. اگر شهید آوینی زنده بود این وضعیت را برنمیتابید. او واقعا موسیقیشناس بود.
این هنرمند در بخش دیگری از سخنانش گفت: ما دهه ۶۰ پرباری برای موسیقی بعد از انقلاب اسلامی داشتیم. چهرههایی آمدند و جانانه با وجود محدودیتها کار کردند؛ هرچند که برخی محدودیتها را برنتابیدند و رفتند و برخی خودیها که از بیگانه بدترند، به آنها بیمهری کردند. جناب استاد میرزاده نابغه موسیقی بود؛ بیش از ۷۰ درصد از موسیقی جنگ و انقلاب را تنظیم کرد، اما هیچ وقت اسمش جایی نیامد و حقوقی هم نمیگرفت، اما هیچ وقت از او تجلیل نشد. اسفندیار قرهباغی قبل از انقلاب قرار بود در ایتالیا اپرا بخواند، اما چون انقلابی بود، ماند و غیر از سرودهای انقلابی نخواند، اما هیچوقت در جشنواره فجر از او تجلیل نشد. این بیمهریها باعث شد، بعد از دهه ۷۰ مسیر را گم کنیم.
مهدوی تاکید کرد: موسیقیدانان قبل انقلاب اسلامی، همان وفادارترین موسیقیدانان بعد از انقلاب اسلامی بودند، اما بیمهری دیدند. ما از بعد از دولت سازندگی به موسیقیای چسبیدیم که اهالیاش با زیر ابرو برداشتن و شلوار پاره درآمد میلیاردی کسب کردند.
این پژوهشگر با اشاره به کمکاری متولیان موسیقی در برهه زمانی فعلی اظهار کرد: گروه تنبورنوازان که قطعه «مردان خدا» را به اذن امام (ره) زنده در تلویزیون اجرا کردند، الان کجا هستند؟ این گروه چه شد؟
بخش دیگری از این نشست به عوامل حذف برخی گونههای موسیقی مثل موسیقی گلهایی اختصاص داشت که مسعود کوثری در این باره توضیح داد: یکی از دلایلش این است که مرکز حفظ و اشاعه با نگاهی اگزوتیک و موزهای درست شد و این روحیه در افراد وجود داشت. نکته دوم اینکه یک نوع خصلت خانقاهی در سبک آموزش مرکز حفظ و اشاعه وجود داشت و روحیه اهل اخوت در این افراد دیده شد که در نهایت هم خیلیها مثل زندهیاد لطفی نتوانستند با آن کنار بیایند و از مرکز بیرون آمدند. نکته سوم اینکه تعریف مشخصی از سنت وجود نداشت. خود سنت در ارتباط با مدرنیته پیدا شده است. تعریف درستی از موسیقی سنتی وجود نداشته است و خود اهالی مرکز حفظ و اشاعه نتوانستند چندان شکوفا شوند.
این استاد دانشگاه درباره وضعیت فعلی موسیقی پاپ نیز گفت: موسیقی در جهان وارد مراحل جدیدی شده است که با گذشته بسیار متفاوت است. ما بهره موسیقیدانان تا سال ۵۷ را بردیم، اما نتوانستیم، استفاده کنیم. ما نسل جوان را از دست دادیم. آمدیم موسیقی را درست کردیم و آدم میانسال جذب کردیم. نسل جوان از دست ما در رفت و ذائقهاش عوض شد. در عرصه موسیقی مدیران لایقی داشتیم که شیوه مدیریتشان آنها را ناکارآمد کرده بود. محدودیتهایی که به آنها اعمال شده بود، نمیگذاشت تمام و کمال کار کنند.
رضا مهدوی نیز در این باره با بیان مثالی گفت: آقای سراج سال۶۰ اثری را با حوزه هنری تولید کردند که ۱۵ دقیقه بود و سالها مداوم از رسانه ملی پخش میشد، اما دیگر رسانه آن را پخش نمیکند. آیا دستهایی در کار است یا آگاه نیستند؟ شاید هم به اشتباه فکر میکنند زمانش گذشته است! اگر همچین فکری دارند پس باید مولانا پژوهی را هم کنار بگذارند. سنت یعنی اصول! در همین حوزه هنری زمانی که هیئتی اداره میشد، آثار خوب بیرون میآمد، اما از وقتی تبدیل به سازمان اداری شد، ساز و کار تغییر کرد. یادمان باشد، «پول» تولید هنر نمیکند.
او در بخش دیگری از سخنانش درباره نحوه مدیریت فعلی موسیقی اظهار کرد: مدیران ما برده ستارهها شدهاند. در نوروز چهرههای سینمایی را با میلیونها پول دعوت میکنند، اما در این برهه تاریخی و بعد از عملیات مهم «وعده صادق» که بیانگر اقتدار نظامیان و مهندسان ایرانی است، «باز هوای وطنم آرزوست» را پخش نمیکند!
مهدوی معتقد است: ما برنامههای تخصصی را تعطیل کردیم، اما جشنوارههایی برگزار میکنیم که رسما «شو» هستند. الان فقط شرکتها و موسسات موسیقی آمدهاند و میگویند خواننده روی صحنه چه بخواند و چه بپوشد؟ کنسرتشان هم پر میشود؛ چون برای خوانندهشان در اتوبان بیلبورد میگیرند، اما کسی برای موسیقی دستگاهی این کار را نمیکند. متاسفانه مدیریتهای موسیقی در ایران «پول» را انتخاب کردند.
مسعود کوثری نیز در بخش دیگری از این نشست درباره نسبت موسیقی فعلی به انقلاب اسلامی گفت: بهتر است به جای رابطه موسیقی با انقلاب راجع به رابطه موسیقی با فرهنگ ایران صحبت کنیم. ما هیچ تصویری از رابطه موسیقی با فرهنگ نداریم. بهتر است یک بازنگری در این باره انجام شود.
رضا مهدوی نیز در همین باره گفت: در حق برخی هنرمندانمان کملطفی کردیم؛ مثلا در حق ایرج کملطفی شد. اگر سالها به انزوا نمیرفت، زودتر پا به عرصه میگذاشت، درجه سهها درجه یک نمیشدند. مدیریت یکپارچه راهکار ماست. اینهمه وقت گذاشتند و سند موسیقی نوشتند، حالا یک عده میگویند اجرا نمیکنیم. عدهای از بزرگان موسیقی میگویند چرا با ما درباره سند مشورت نشد؟ خب چرا مشورت نکردند؟
مسعود کوثری نیز درباره سند موسیقی اظهار کرد: سندنویسی هیچ فایدهای ندارد. ما صدها سند و شورا درست کردیم و هیچوقت راه به جایی نبردیم؛ پیش از هرچیزی باید صداهای مختلف را در ایران بشنویم و آن را لحاظ کنیم.