آفتابنیوز : آفتاب: انتشار گزارش البرادعی در مورد پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران در 15 خرداد 1388، با تحلیلها و برداشتهایی در برخی رسانههای حامی دولت همراه بود که بیشباهت به فضای تبلیغات انتخابات نیست. رسانههای حامی دولت در این مورد هم به صورت گزینشی عمل کرده و نکات کلیدی گزارش البرادعی را منعکس ننموده یا القای خلاف واقع کردهاند.
رسانههای حامی دولت 18 نکته کلیدی یا مثبت، به گزارش البرادعی نسبت دادهاند ولی در مورد ادعای نظامی بودن برنامه هستهای ایران یا احتمال وجود مواد و برنامه هستهای در ایران که به آژانس گزارش نشده باشد، سکوت کردهاند. گویی اگر مردم ما از گزارش آژانس مطلع نشوند، آثار سوء گزارش کمتر میشود یا القای موفقیت دولت نهم بیشتر.
ذکر چند نکته در مورد گزارش پادمانی اخیر البرادعی که رسانههای دولتی تصمیم گرفتند از چشم مردم پنهان باشد، ضروری به نظر میرسد:
1. ماده 17 گزارش البرادعی همچنان موضوع مطالعات اتهامی (ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران) را جزو مهمترین مسائل باقیمانده میان ایران و آژانس میداند و از ایران میخواهد دسترسی لازم به اسناد، اطلاعات و افراد در این مورد را فراهم کند.
نکته حائز اهمیت این است که براساس مدالیته یا طرح کاری، میان ایران و آژانس قرار بود بعد از حل مسائل مورد توافق، هیچ مسئله مهمی میان ایران و آژانس باقی نماند. این در حالی است که آژانس نهتنها پرونده مسائل باقیمانده را حلشده اعلام نکرده بلکه مطالعات اتهامی انفجارهای قوی، تغییر موشک شهاب 3 و پروژه نمک سبز را نیز جزو مهمترین مسائل باقیمانده میان ایران و آژانس میداند و خواستار حل آن است.
2. در ماده 18 گزارش البرادعی آمده است که آژانس آمادگی خود را برای امضای توافقی با سایر کشورهای عضو آژانس جهت دادن اطلاعات و اسناد در مورد مطالعات اتهامی ایران اعلام میکند. ظاهراً هدف آژانس نشان دادن اسناد معتبرتر به ایران در مورد مطالعات اتهامی است که شائبه نظامی بودن برنامه هستهای را ایجاد کرده است.
ایران پیشتر به اسناد ارائهشده توسط آژانس در این مورد پاسخ داده و آنها را فاقد اعتبار و ساختگی اعلام کرده است. بند مربوط به مطالعات اتهامی که از دو سال پیش ذیل عنوان «ابعاد نظامی احتمالی» در گزارشهای البرادعی ذکر میشود، در گذشته وجود نداشت. هرچند ایران با امضای مدالیته با آژانس، تلاش کرد پرونده اختلافات میان ایران و آژانس را ببندد، اما نهتنها این اتفاق نیفتاد بلکه آژانس فصلی را در مورد بعد احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران باز کرد. در پاراگراف 22 گزارش البرادعی گفته شده است ایران برای حلوفصل مسائل باقیمانده که شائبه نظامی بودن برنامه هستهای ایران را مطرح کرده است، همکاری نمیکند.
3. در همه گزارشهای قبلی البرادعی نیز تکرار شده است که «در برنامه هستهای اعلامشدة ایران انحرافی به سمت مقاصد نظامی دیده نشده است». در نوشتهها و تحلیلها بعضاً اینطور تعبیر میشود که گویی این جمله به معنای آن است که آژانس، صلحآمیز بودن کامل برنامه هستهای ایران را تأیید کرده، حال آنکه اینطور نیست.
از سال 1994 که پروتکل الحاقی توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی تهیه شد، تأیید صلحآمیز بودن برنامه هستهای کشورها منوط به اجرای پروتکل الحاقی گردید. این در حالی است که تا پیش از این تاریخ، توافق جامع پادمانی که تعیینکنندة چگونگی نظارت و بازرسی از فعالیتهای هستهای کشورهاست، مبنای تأیید صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای کشورها و به یک تعبیر، دادن گواهی سلامت بود. در شرایط فعلی آژانس نمیتواند به آن عضو پیمان NPT که پروتکل الحاقی را تصویب نکرده، گواهی سلامت بدهد.
زیرا این گواهی سلامت باید شامل دو بخش باشد: 1) فعالیتهای هستهای اعلامشده به آژانس، انحراف ندارند و 2) مواد و فعالیتهای اعلامنشده وجود ندارد. به همین دلیل در پاراگراف 22 گزارش آژانس آمده است تا وقتی ایران پروتکل را اجرا نکند و مسائل باقیمانده را روشن نکند، آژانس نمیتواند تأیید کند که در ایران مواد و برنامه هستهایِ اعلامنشده وجود ندارد.
4. پیرو نکته فوق، البرادعی در پاراگراف 6 گزارش اخیر در مورد فعالیتهای بازفرآوری نیز تکرار کرده به دلیل عدم تصویب پروتکل الحاقی از سوی ایران، آژانس نمیتواند نبود فعالیتهای بازفرآوری در حد تحقیق و توسعه (R & D) را در ایران تأیید کند.
5. در پاراگرافهای 7، 12 و 13 گزارش اشاره شده است که ایران همچنان کد 1/3 را اجرا نمیکند و لذا آژانس قادر به راستیآزمایی فعالیتهای طراحی و ساخت رآکتور آب سنگین اراک و نیز نیروگاه دارخوین نیست. در همین بندها اشاره شده ایران تنها کشوری است که با وجود داشتن فعالیتهای هستهای نسبتاً گسترده کد 1/3 را اجرا نمیکند.
براساس کد 1/3 کشورهای عضو پیمان منع اشاعه موظفند به محض شروع به طراحی و ساخت تأسیسات هستهای، آژانس را مطلع کنند. درحالیکه براساس توافق جامع پادمانی، کشورها 180 روز قبل از تزریق مواد هستهای شکافتپذیر (اورانیوم و پلوتونیوم) فرصت داشتند آژانس را مطلع کنند.
6. در پاراگراف 3 گزارش اخیر البرادعی آمده به دلیل افزایش تعداد سانتریفیوژهای در حال کار، اقدامات نظارتی صورتگرفته در کارخانه غنیسازی نطنز (FEP) کافی نبوده و ایران و آژانس در حال مذاکره در این مورد هستند. معنای این حرف آن است که شاید آژانس ترتیبات و اقدامات جدیدی در رابطه با نظارت بر فعالیتهای غنیسازی ایران انجام دهد.