بر اساس استدلال جلیل محبی، در اساسنامه موسسه مصاف که رائفیپور آن را بنا نهاده آمده که این موسسه قرار است در حوزه تبلیغات مهدویت فعالیت کند و لاغیر؛ بنابراین چنانچه یک ریال از مبلغ نشسته در حساب رائفیپور و موسسه مصاف در حوزههایی غیر از مهدویت و حوزه مسائل سیاسی و انتخاباتی هزینه شده باشد، مطابق مواد ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی میتواند از ۳ تا ۵ سال حبس را برای متخلفان به دنبال داشته باشد!
جالب اینجاست در تکمیل این گفتوگوی محبی، ناگهان اسنادی از پرداختهای مستمر موسسه مصاف به برخی فعالان مجازی منتشر شد که بازخوردهای وسیعی در فضای مجازی پیدا کرد. در یکی از نمونهها یک میلیارد و ۴۵۰ میلیون ریال به کاربری به نام مستعار خورشید خانوم (ر - ص) پرداخت شده تا در انتخابات شرکت و برای آن تبلیغ کند!
یا در نمونهای دیگر در بین واریزیهای این موسسه نام یک دختر خارجی به نام الونا واشچنکو دیده میشود که در ۵ شیفت متوالی وجوه قابل توجهی را از این موسسه دریافت کرده تا خودش را جلوی دوربین به نام «طاهره واشچنکو» جا بزند!
زد و خوردی که یک بار دیگر شکاف عمیق ایجاد شده در بدنه اصولگرایی را نمایان کرده و مشخص میکند که ساختار یکدست اصولگرایی هرگز نتوانسته بر اساس وعدههایش عرصه سیاسی را از جدلهای مرسوم دور کرده و کشور را به سمت ساحل آرامش و رشد و بهبود هدایت کند؛ بنابراین چالش میان میان محبی و رائفیپور چالش میان دو فرد یا حتی دو جریان نیست؛ چالشی است که تنازعات اصولگرایی را از ناخودآگاه این طیف سیاسی به سطح آورده و پیش روی افکار عمومی ایرانیان نمایان میکند.
ماجرای اختلاف در جناح راست از تلاش دو جریان و دو جناح برای زعامت بر قلمروی اصولگرایی باز میگردد. دعوایی که میتوان آن را در دوگانه «نواصولگرایی» و «نئو پایداریها» تصویرسازی کرد. یکی از مدعیان لیدری این قلمرو، بدون تردید محمدباقر قالیباف است که از سالهای ابتدایی دهه ۹۰ خورشیدی، خود را در شمایل زعیم اصولگرایان مطرح ساخت.
قالیباف هر چند در انتخابات سال ۸۴ هم به عنوان یکی از چهرههای اصولگرا، وارد دایره انتخابات ریاستجمهوری شد، اما از انتخابات سال ۹۲ بود که با استفاده از ظرفیتهای ارتباطی و اعتباری حضور در شهرداری تهران، گفتمانی متفاوت با اصولگرایان سنتی ارائه و از نو اصولگرایی سخن گفت. قالیباف که تصور میکرد با تضعیف اصولگرایان سنتی، دیگر رقیبی برای زعامت بر جناح راست در برابر ندارد، وارد گود انتخابات سال ۹۲ شد.
رویای حضور قالیباف در پاستور، اما هرگز تعبیر نشد. با پایان گرفتن انتخابات سال ۹۲، جبهه پایداری که برای مدتی به دلیل حاشیهسازیهای احمدینژاد دچار سردرگمی سیاسی شده بود، ریکاوری کرده و مهیای حضور در پهنه سیاسی کشور شد.
تنازع میان جبهه پایداری و نواصولگرایان طرفدار قالیباف از این دوران وارد مراحل جدیتر خود شد. اوج این تخاصمات را در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ به عینه میشد، مشاهده کرد. هر چند وجود دشمن مشترک باعث تعویق نمایان شدن این مناقشات شد، اما نهایتا این زخم سر باز کرد. در آن برهه اعضای جبهه پایداری با گرد آمدن حول محور ابراهیم رییسی تلاش میکردند، رییس وقت آستان قدس را به عنوان زعیم اصولگرایان معرفی کنند.
نهایتا این فشارها و مذاکرات مثمر ثمر واقع شد و قالیباف در ۲۵ اردیبهشت ماه به نفع رییسی کنار کشید. عدم توفیق ابراهیم رییسی و پیروزی قاطع حسن روحانی در انتخابات سال ۹۶، باعث شکلگیری دامنه وسیعی از انتقادات از سوی نواصولگرایان علیه پایداری شد. قالیباف معتقد بود در صورتی که تمام ظرفیتهای جناح راست به نفع کاندیداتوری او وارد میدان میشد، بدون تردید پیروز ماراتن انتخابات میشد.