گزیدهای از مصاحبه انجام شده با واعظی به شرح زیر است:
آقای دکتر، بعد از آن رد صلاحیت آقای روحانی با ایشان صحبت کردید؟
واعظی: رد صلاحیت موضوعی نبود که ایشان غافلگیر شود. ایشان با دوستانشان برای ثبت نام مشورت کردند و تقریباً اکثر اعضای جلسه گفتند که شورای نگهبان به همان دلایلی که مرحوم هاشمی رفسنجانی، آقای دکتر لاریجانی و آقای جهانگیری را رد صلاحیت کرد احتمال میرود با شما نیز همانگونه برخورد شود. بحث علمی و تخصصی هم مطرح نیست و بحث سیاسی است. در آن نامهای هم که واصل شد همه مطالب مندرج سیاسی است؛ لذا دوستان همه پیش بینی میکردند که یک همچین اقدامی خواهد شد. ایشان سالهای طولانی عضو مجلس خبرگان بوده و عدم نام نویسی ایشان باعث ابهام و سوال میشد که عدهای بگویند، آقا چرا به میدان نیامدی؟ مگر دید شما نسبت به این نظام و آینده تغییر کرده است؟
آقای روحانی تلاش نکردند برای اینکه یک لیستی برای خبرگان تنظیم بشود؟
واعظی: خیر. ایشان که رد صلاحیت شدند.
قبل از رد صلاحیت؟
واعظی: خیر. البته قاعدتاً باید دوستانشان اقدام میکردند.
برآورد خودشان از میزان اقبال مردم هم همین نگاه بود؟
واعظی: در جلسهای که داشتیم تقریباً همه درباره نتیجه مشارکت پایین تهران هم نظر بودند. در نظرسنجیها مشارکت پائین بود. اکثریت معتقد بودند که تأیید صلاحیت آقای دکتر روحانی باعث میشد که مشارکت در انتخاباتهای مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری در استان تهران افزایش یابد.
یعنی عمدتاً ایشان فکر میکنند اگر مشارکت بالا باشد حتماً اقبال جدی وجود دارد.
واعظی: برای همه افراد کاملاً روشن است که اگر در عرصه ریاست جمهوری و شورای شهر و مجلس شورای اسلامی زمانی که مشارکت بالا باشد خیلی از این کسانی که به دلیل انتخابات کم رونق رأی حداقلی میآورند، دیگر نخواهند توانست که به فتح کرسیها فکر کنند! یعنی در صورت مشارکت بالای مردم این گروههای تمامیت خواه اقلیت انتخاب نمیشوند.
شما نظرسنجی در این حوزه دیدید یا برآورد و تحلیل خودتان است؟
واعظی: خیر. در این فضای یخ زده نظرسنجیها به هیچ کدام از گروههای سیاسی اقبال نشان نمیدهند، چون که آن مردم عادی که اکثریت جامعه ما را تشکیل میدهند دچار یأس و ناامیدی نسبت به آینده هستند؛ مخصوصاً جوان ترها. گرانی روی یک عدهای تأثیر گذاشته و سیاست خارجی و اتفاقات داخلی گروه دیگری را نا امید کرده است. نظر سنجی برای انتخابات مجلس هفته قبل از انتشار خبر فساد چای دبش و بعد از آن، نزدیک به سه و نیم یا چهار و نیم درصد کاهش پیدا کرد؟. اینکه ما برای خودمان چه توجیه میکنیم هر کدام از اینها یک بحث است، اما مهم این است که در فضای مجازی و در محافل مردمی نسبت به این رخدادهای سلبی چه میگویند. این مهم است، چون ما که نمیتوانیم جای مردم تصمیم بگیریم. ما باید به گونهای رفتار کنیم که مردم رفتار ما را قبول کنند و خودشان ذهن اشان را تغییر بدهند.
آقای دکتر ضعف و قوت دولت آقای رئیسی را در چه میبینید؟
واعظی: من فکر میکنم آن تیمی که باید دولت را اداره کند که شامل رئیس جمهور معاون اول و رئیس دفتر است، تجربه دولتداری در گذشته را ندارند. هرچند نامبردگان شخصیتهای خوبی هستند. میخواهم بگویم که در هماهنگی امور و اداره دولت ضعف وجود دارد. من که سالهای طولانی معاون وزیر خارجه بودم، مدیرعامل شرکت مخابرات بودم، از اول انقلاب در دولت بودم، وقتی رئیس دفتر رئیس جمهور شدم و همه مسئولیتهایی که در حال حاضر بر عهده معاون اجرایی است به عهده من بود، فهمیدم که هماهنگی میان رئیس جمهور و معاون اول و رئیس دفتر چقدر میتواند در اداره مطلوب دولت و ساماندهی مؤثر باشد. در دولت هر کدام از این وزرا مسئولیت خودشان را دارند، ولی ما با هم یک دولتیم و همه ما باید یک هدف را دنبال کنیم. با نقشهای مختلف مثل یک کارگردانی که به افراد نقش میدهد. هماهنگی در میان اعضای دولت در موفقیت و نیل به اهداف دولت بسیار تأثیر گذار میباشد. تیم اقتصادی دولت، تیم یک دستی که بخواهد هدفی که در حال حاضر حل مشکلات اقتصادی است را به ثمر برساند، نیست. هر کدام در صحبتهایشان، در سیاستهایشان منفک از هم حرفهای خودشان را میزنند و وقتی کشور با تحریم و با مشکلات مواجه هست حتماً نیاز دارد که افراد متخصص و با تجربه بیشتر کمک کنند. به طور مثال بنده همیشه به جوانگرایی اعتقاد داشتم. من چه در دورانی که وزارت خارجه بودم چه دوران مدیرعاملی مخابرات که طی سالهای ۶۰ الی ۶۵ بود و بعد از آن همواره با جوانان کار کردم. یعنی همواره معتقدم که انسان باید همزمان که کار میکند برای جایگزینی خودش هم نیرو تربیت بکند. در دولت دوازدهم، آقای مهندس جهرمی که معاون وزارتخانه بود، به عنوان یک جوان وارد کابینه شد. در تیم فوتبال هم وقتی که میخواهند جوان گرایی کنند، آرام آرام جوانان لایق را در آن پُستهایی که مقداری حساسیتش کمتر است تزریق میکنند و تیم را تقویت مینمایند. اینکه ترکیب تیم اقتصادی در سالهای اولیه به واسطه تغییرات در سازمان برنامه وبودجه و بانک مرکزی دستخوش تغییر شد، مبین این است که خود دولت هم از همان اول فهمیده، ولی متأسفانه جایگزینان هم از همان سنخ وتفکر هستند. ما نمیدانیم تیم اقتصادی چه برنامه روشنی برای حل مشکلات اقتصادی دارد، هر کسی مصاحبه میکند یک حرفی میزند. بالاخره دولت باید یک برنامه روشن داشته باشد که وزارتخانههای غیر اقتصادی هم در خدمت آن برنامه قرار بگیرند. کلاً بنده معتقدم ناهماهنگیهایی وجود دارد که منجر به ضعف در اجرا میشود. بزرگترین آفت این است که فکر میکنند خیلی موفقاند و اعتماد به نفس کاذب دارند. این یکی دیگر از اشکالات این دولت است. من در هرجایی که کار کردم خیلی دوست داشتم که ضعفها و گرفتاریها را بگوییم. به همکاران میگفتم اگر در مقابل انتقادات قرار نگیریم و فکر کنیم که، چون از صبح تا شب کار میکنیم پس موفق هستیم اصلاح امور هیچ وقت صورت نخواهد گرفت و متعاقبا از حرکت به سمت تعالی باز میمانیم. ما یک توفیقی که در دولت آقای روحانی به طور جمعی داشتیم این بود که از صدا و سیما گرفته تا رسانهها تا سایر نهادها و سازمانها و اکثر ائمه جمعهها مرتب به ما انتقاد میکردند و این خیلی خوب بود. بعضی دوستان ما هم مثل هم نبودند و عصبانی میشدند. میگفتم چرا عصبانی میشوید؟ بگذارید ما بفهمیم که مشکلاتمان کجاست و برایش راه حل پیدا کنیم. البته بسیاری از آنها دلسوزی نبود و غرض ورزی میکردند، چون همه آنها در این دولت ساکت اند و یا حمایت میکنند. ولی ضروری بود آن انتقادهایی که مربوط به ضعفمان بود را اصلاح و مورد توجه قرار میدادیم. این که میگویند مؤمن باید آیینه مؤمن باشد همین است و ما این توفیق را داشتیم. ما در آن زمان هر شب اخبار بیست و سی را داشتیم که انگار صرفاً برای انتقاد کردن به دولت ما طراحی شده و برنامه میساخت. الان ۲۰:۳۰ دارد مثل یک بخش خبری دیگر خبرهای معمولی میدهد و اصلاً کاری به مشکلات و نارساییهای فعلی ندارد. در صدا و سیما یک سری مجریانی داشتیم که اصلاً نه سیاسی بودند، نه کارشان سیاسی بود و نه حتی ادعای سیاسی بودن داشتند. به محض اینکه به دولت ما تیکه میانداختند و حرفهای بیربط میزدند به آنها بیشتر برنامه داده میشد و جالب است که پولش را هم از خودمان میگرفتند (خنده). میخواهم بگویم که از نیمه سال ۱۴۰۰ تاکنون تمام اینها تعطیل شده است. عمده رسانهها و همه بخشهای صدا و سیما در حال تعریف و تمجید هستند و این حجم از معضلات معیشتی و اقتصادی را نمیبینند و منعکس نمیکنند. زمان ما اینطور نبود!. در زمان ما، در خطبههای نماز جمعه سراسر کشور، ائمه جمعه بخش قابل توجهی انتقاد به دولت وارد میکردند. اما الان میگویند در این شرایط خاص اقدامی نکنید تا متحد باشیم فلذا حرفی نزنیم. مگر شرایط ما خاص نبود؟ شرایط ما که بدتر بود. آن موقع میگفتند که چرا شما میگفتید تحریم روی اقتصاد ما اثر دارد تحریم اثری ندارد این از بی عرضگی دولت است. ما میگوییم همین حرف را الان هم بزنید. آیا الان میزنند؟ نمیزنند. روی این حساب به نظر میرسد دولتی که فکر کند خوب کار میکند و فکر میکند که موفق است و همه چیز را میاندازد گردن دشمن خارجی و علی رغم همه نارساییها مورد حمایت یکدست هم هست، نمیتواند مشکلات خودش را حل کند. همینطور که شما الان ببینید اکثریت قولهایی که ایشان داده محقق نشده. ما که تعارف نداریم، الان اگر من هم به عنوان یک مسئول دولت قبل بیاییم و بگویم اقداماتی مطلوبی شده، مردم نمیپذیرند، چون میبینند و میفهمند که نشده. چندین برابر انتقادات غیر واقع و غیر وارد که آقای رئیسی در برهه انتخابات ریاست جمهوری به دولت آقای روحانی وارد کرد در حال حاضر گریبانگیر دولت خودش شد و هست. با یک تفاوت که انتقادات فعلی عینی و وارد است و دولت در مدیریت یک دست هم نارسایی دارد. فلذا این که میگویید دولت موفق هست یا نیست را من نمیدانم، ولی به هر حال به نظر من حتماً در همین وقت باقی مانده باید در سیاست گذاری خرد و کلان تجدید نظر بکنند. اگر قطار نتواند در این ریلی که گذاشتند حرکت کند، حتماً باید مسیر را تغییر بدهیم، سیاستها را تغییر دهیم. پارادایم شیفت راه حل نهایی خواهد بود و ضرورت اجرایی شدن آن هر روز بیشتر از دیروز قابل لمس است.