در مورد گل اول پرسپولیس مقابل شمس آذر نکاتی وجود داشت. اول اینکه اصلاً آفساید نبود و کار خوب کمک داور باید دیده و از آن تقدیر شود، به خصوص در فوتبالی که داوران این همه تحت فشار قرار میگیرند.
دوم اینکه روح همکاری پرسپولیسیها را به رخ کشید. هیچکس در این تیم نمیخواست خودش قهرمان باشد و فلسفه بازی تیمی در وجود بازیکنان نهادینه شده است.
سوم اینکه قانونی در فوتبال هست که میگوید یک مهاجم اگر ۹۹ درصد بتواند گل بزند، ولی همبازی او در موقعیت ۱۰۰ درصدی باشد، باید پاس بدهد و آل کثیر همین کار را کرد تا ثابت کند حرفهای است؛ و در نهایت اینکه عیسی برای تصاحب عنوان بهترین گلزن میتوانست گل بزند، اما اورونوف را در فرصت بهتر دید و پاس داد. ترجیح دادن منفعت تیمی به شخصی و اثبات این ادعا که هیچ اختلافی با وینگر ازبک ندارد.
طی هفتههای اخیر همه شاهد بروز یک حاشیه بزرگ بودیم که به راحتی میتوانست پرسپولیس را از مسیر قهرمانی منحرف کند. اینکه عیسی آل کثیر از درخشش و گلزنیهای متوالی اورونوف دلخور است و دوست ندارد زیر سایه او قرار گیرد! در تاریخ فوتبال ایران زوجهای بزرگ بسیاری داشتیم که قربانی همین اختلافات کودکانه شدند. دو بازیکن بزرگ که به هم پاس نمیدادند و تیمهای بزرگی حتی در سطح ملی که از این آفت ضربه خوردند؛ و برعکس زوجهایی که به خاطر روحیه همکاری با یکدیگر هم خود به اوج شهرت و اعتبار رسیدند و هم تیمشان را بالا کشیدند. نمونهاش زوج دایی - خداداد که هنوز هم یک استاندارد برای خط حمله در هر تیمی محسوب میشوند. شایعه این اختلاف میتوانست به راحتی پرسپولیس را از بین ببرد، اما عیسی آل کثیر که خود موقعیتی ۹۰ درصدی برای گلزنی داشت و اتفاقاً بارها از همان زاویه و با همان شرایط گل زده است، با دادن پاس گل به اورونوف هم تیمش را به گل مهم اول بازی رساند و هم خودش و پرسپولیس را از گرداب یک شایعه نجات داد. گردابی که میتوانست به قیمت جام قهرمانی این فصل تمام شود.