از نظر سیاسی و نظامی، ایران آن زمان در موقعیت برتر بود و ناتوانی ارتش عراق برایش آشکارشده بود؛ بنابراین وقتی ما در موضع برتر بودیم، میبایست برای احقاق حقوقمان قدم برمیداشتیم.
سرلشکر رحیم صفوی؛ فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بخشی از جلد دوم کتاب تاریخ شفاهی خود با عنوان «از شرق بصره تا مهران»، به برخی دلایل ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر اشاره کرده است:
بعد از پیروزی بزرگ در خرمشهر، هدف نظامی ایران بازپسگیری تمامی سرزمینهای اشغالشده و عقب راندن نیروهای ارتش عراق به پشت مرزهای بینالمللی و رسیدن به نقطه صفر مرزی در مناطق غربی و جنوبی کشور بود، طوری که هیچ نیروی متجاوزی در خاک ایران نباشد.
هدف سیاسی هم رسیدن به مرزهای بینالمللی و اطمینان از برقراری صلح و تهدید نشدن مجدد از طرف عراق بود.
ما میخواستیم به صلح پایدار برسیم که دیگر مجبور نباشیم نیروهایمان را در مناطق جنوب و غرب کشور آماده نگهداریم، چون نیروهای ما بسیجی بودند و در خط پدافندی، دوام نمیآوردند.
نیروهای لشکرهای ارتش، سرباز وظیفه و کادر رسمی بودند و موظف بودند که بمانند، ولی بسیجیها داوطلب بودند و سه تا شش ماهی که به جبهه میآمدند، هدفشان شرکت در عملیات بود. اگر به آنها میگفتیم که یک سال در خط پدافندی بمانند، برایشان مقدور نبود، چون داوطلب بودند و انگیزهشان برای آفند خیلی بیشتر از پدافند بود.
دومین هدف سیاسی، تعقیب و تنبیه متجاوز بود. برای اینکه ملت ایران به حقوق خودش در قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر برسد. در سال ۱۹۷۵، صدام این قرارداد را امضا کرد، اما قبل از شروع جنگ، خودش در مجلس عراق آن را ملغی کرد و پس از فتح خرمشهر هم حاضر نبود به این قرارداد بینالمللی تن بدهد.
از نظر سیاسی و نظامی، ایران آن زمان در موقعیت برتر بود و ناتوانی ارتش عراق برایش آشکار شده بود؛ بنابراین وقتی ما در موضع برتر بودیم، میبایست برای احقاق حقوقمان قدم برمیداشتیم.
یا باید برای بیرون راندن ارتش عراق از بقیه سرزمینهایمان مثل قصر شیرین، مهران و ارتفاعات حمرین، عملیاتها را ادامه میدادیم یا عراق باید میپذیرفت که به پشت مرزهای بینالمللی بازگردد.
چون عراقیها نپذیرفتند، بنابراین راهکاری جز ادامه عملیات و اعمال فشار از طریق نظامی نبود. باید کاری میکردیم که آنها تسلیم اراده سیاسی ایران شوند.