رسیدن به پاستور نه خواب بلکه حتی اعتبار را از برخی اصولگرایان گرفته است. در دو روز پایانی ثبتنام نامزدهای ریاستجمهوری، نه با حضور که با هجوم نمایندگان ادوار و فعلی مجلس مواجه بودیم. افرادی که جز نمایندگی سابقهای نداشتند و احیانا فقط برای دیدهشدن راهی وزارت کشور شدند. افرادی که سبد رأی چشمگیری ندارند؛ چه آنهایی که از رسیدن بهارستان وامانده بودند و به خیال خود اینگونه بار دیگر به حیات سیاسی بازمیگشتند و چه رئیس مجلس که نتوانست بر سودای پاستور فائق آید و در ساعات پایانی روز آخر به بهانه دعوت چهار خانواده شهید، خود را به وزارت کشور رساند تا با لبخندی در برابر این پرسش که آیا از ریاست مجلس استعفا خواهد داد، به خبرنگاران بگوید «نیاز به استعفا نداره». او درست گفته است، نیازی به استعفا نیست.
رسیدن به پاستور نه خواب بلکه حتی اعتبار را از برخی اصولگرایان گرفته است. در دو روز پایانی ثبتنام نامزدهای ریاستجمهوری، نه با حضور که با هجوم نمایندگان ادوار و فعلی مجلس مواجه بودیم. افرادی که جز نمایندگی سابقهای نداشتند و احیانا فقط برای دیدهشدن راهی وزارت کشور شدند. افرادی که سبد رأی چشمگیری ندارند؛ چه آنهایی که از رسیدن بهارستان وامانده بودند و به خیال خود اینگونه بار دیگر به حیات سیاسی بازمیگشتند و چه رئیس مجلس که نتوانست بر سودای پاستور فائق آید و در ساعات پایانی روز آخر به بهانه دعوت چهار خانواده شهید، خود را به وزارت کشور رساند تا با لبخندی در برابر این پرسش که آیا از ریاست مجلس استعفا خواهد داد، به خبرنگاران بگوید «نیاز به استعفا نداره».
او درست گفته است، نیازی به استعفا نیست؛ اگر تأیید صلاحیت شود مرخصی خواهد گرفت و اگر پیروز شود میتواند ریاست دو قوه را حتی برای چند روز بر عهده بگیرد و اینگونه عطش رسیدن به صندلی ریاستجمهوری را رفع کند. اما او به جای پیروی از آرزوی دیرینهاش باید به انتخابات پیشین نگاهی بیندازد. به باور کارشناسان سیاسی، عملکرد او در مجلس چنان بود که در انتخابات مجلس دوازدهم فقط یکسوم آرای دور قبل خود را کسب کرد و حتی رأی اول تهران هم نشد؛ بنابراین حتی اگر مشارکت هم افزایش یابد، باز هم سبد رأی او تغییر محسوسی نخواهد کرد، زیرا عملکرد او و حاشیههای خانوادگیاش به چالشهایی جدی برای او تبدیل شدهاند. وقتی رأیدهندگان سنتی اصولگرایان او را برای مجلس مناسب ندیدند، برای ریاستجمهوری چگونه برخواهند گزید؟
البته او هم مانند چند نفر دیگر از همطیفیهای خود ازجمله جلیلی و احمدینژاد، با استقبال تعداد اندکی از افرادی که به وزارت کشور گسیل شده بودند، وارد ستاد انتخابات شد و تا جایی پیش رفت که وقتی میکروفن بعد از پنج دقیقه زمان مقرر قطع شد، او همچنان به سخنرانی ادامه داد مانند احمدینژاد و بذرپاش.
آیا حضور او میتواند برای بهارستاننشینان این پیام را داشته باشد که «روی قول و تعهد اخلاقیاش نباید حسابی باز کرد»، زیرا قالیباف که شانس کمی برای ریاست مجلس دوازدهم داشت، طبق گفته نوریقزلجه برای کسب آرای فراکسیون مستقلین قول اخلاقی داده بود در صورت موفقیت در مجلس و تکیه بر صندلی ریاست، نامزد ریاستجمهوری نشود، اما ظاهرا سودای پاستور میتواند خیلی از معادلهها را به هم بزند. البته او جزء رکوردداران نامزدی ریاستجمهوری است و شاید به همین دلیل خود را محق میداند یک بار بر صندلی پاستور جلوس کند. اما رأیدهندگان برای تحقق آرزوهای نامزدها رأی نمیدهند، بهخصوص به چهرههای پرتکرار و ناموفق پیشین.
در همین رابطه غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده پیشین مجلس، در واکنش به ثبتنام محمدباقر قالیباف در انتخابات ریاستجمهوری نوشت: «در انتخابات هیئترئیسه به دوستان مستقلین گفتم: رأیدادن به قالیباف خیانت به نظام و شهداست. گفتند: قول داده کاندیدای ریاستجمهوری نشود. گفتم: قالیباف پایبند نیست. بعد از ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری گفتند: اشتباه کردیم».
مشاوران قالیباف برای چندمین بار به اشتباه او را راهی مسیری کردند که هم میتواند برای اعتبار ریاست مجلس یک مسئله باشد و هم اگر آنچه خبرآنلاین مدعی شده درست باشد، ائتلافی که قالیباف دل به آن خوش کرده، خود خاستگاهی میان مردم ندارد که بخواهد سبد رأی او را پر کند. در آن گزارش آمده «بر اساس شنیدهها در جلسهای کمسابقه که میان محمد مخبر، محسن رضایی و محمدباقر قالیباف برگزار شد، این سه چهره ارشد جریان اصولگرا در مورد نامزدی محمدباقر قالیباف به اجماع رسیدند»؛ بنابراین محمد مخبر برخلاف تلاشهای مهدی مجاهد معاون فرهنگی دفتر رئیسجمهور و همچنین مقداد نیلی، تن به نامزدی نداد و به ائتلافی روی آورد که اگر نتیجه دهد معاوناولیاش ابقا خواهد شد.
به هر حال دو روز آخر غیرقابل پیشبینی نبود؛ حتی آمدن احمدینژاد که شیفته بازگشت به پاستور است با اینکه میداند شانس تأیید صلاحیتش ناچیز است، اما بودن در جمع خبرنگاران و بازگشت به صدر اخبار را به نیامدن ترجیح داد. او هم اولین فردی بود که بعد از قطع میکروفن به سخنانش ادامه داد که این راه را هم قالیباف رفت و هم بذرپاش.
در این بین، کارناوال ۵۰نفری نمایندگان ادوار اصولگرا و حتی حضور نمایندگان فعلی مانند نیکزاد هم در نوع خود به طنز ماجرای ثبتنامها تبدیل شده بود. تا جایی که برخی نمایندگان ادوار با خشنودی در پخش تصویرش از تلویزیون برای اقوام و دوستان دست تکان میدادند و سلام میفرستادند؛ حتی برخی حرفی هم در جمع خبرنگاران برای گفتن نداشتند. همه اینها در حالی رخ داد که برخی از این نمایندههای ادوار و سابق حتی صلاحیت ورود به مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده یک شهرستان را ندارند و به همین دلیل به رغم ثبتنام در انتخابات مجلس دوازدهم، رد صلاحیت شدند.
برخی هم ظاهرا مشکلات قضائی دارند و دارای پرونده در دادگاه هستند. برخی هم به رغم حضور در رقابت انتخاباتی، از کسب رأی در شهر خود هم ناکام ماندند، اما همگی راهی وزارت کشور شدند تا در پسزمینه حضور آنان، روند ثبتنام نامزدهای ریاستجمهوری به سخره گرفته شود. وزرا و اعضای کابینه دولت احمدینژاد هم پرتلاش بودند و یکی پس از دیگری راهی وزارت کشور شدند. همه اینها در حالی بود که این پرسش به طور جدی مطرح میشود که آیا این افراد شانسی برای تأیید صلاحیت در شورای نگهبان دارند؟