اقتصاد کشور در شرایط حاضر، وضعیت دشواری را پشت سر میگذارد و اهمیت تخصص و بهکارگیری دانش اقتصاد برای اصلاح امور بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
با این حال نامزدهای انتخاباتی بعضا وعدههای غیرعلمی و غیرعملی را به زبان میآورند و نشان میدهند که درک و شناخت دقیقی از وضعیت بغرنج اقتصادی ندارند و همین مسئله این تصور را به اذهان متبادر میکند که گذر از پیچهای دشوار اقتصادی در ساختار فعلی قدرت، برای نامزدهای معرفیشده ممکن نیست.
با این حال برای تنویر افکار عمومی سؤالاتی مطرح است که پاسخهای نامزدها میتواند راهگشای بسیاری از مسائل باشد:
یک؛ چگونه میتوانید توسعه اقتصادی و تجارت را محور اصلی فعالیتهای هر سفارتخانه قرار دهید؟
دو؛ چه برنامهای دارید تا سازمان توسعه تجارت را به وظایف ذاتی خود بازگردانید؟
سه؛ رویکرد شما در تفکیک وزارت بازرگانی از وزارت صنایع چگونه است؟
چهار؛ چه برنامهای برای بازگرداندن بانک مرکزی به مسیر اشتغال و حمایت از تجار دارید؟
پنج؛ چقدر به حضور تجار در کنار تولیدکنندگان اهمیت میدهید؟
شش؛ چه برنامهای برای بازگرداندن ثبات و رونق تجارت در سایه تعامل با شرق و غرب دارید؟
هفت؛ چگونه راه سرمایهپذیری ایران را با وجود بیثباتیهای فعلی باز میکنید؟
هشت؛ چگونه بستر زیرساخت تجاری کشور که در همه زمینهها عقبمانده است را پیش میبرید؟
نه؛ چگونه آبروی خطوط هوایی ایران را در این منطقه پررقابت بازمیگردانید؟
ده؛ چگونه برای اوجگرفتن صادرات کالا و خدمات کشور برنامهریزی خواهید کرد؟
یازده؛ چگونه اقتصاد را محور توسعه قرار میدهید و از سیاست در خدمت توسعه اقتصادی بهره میبرید؟
این قبیل سؤالات و سؤالات مهم و کلیدی دیگری برای به حرکت درآوردن چرخ اقتصاد کشور تاکنون از سوی نامزدهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بیپاسخ مانده و آنچه تاکنون بر زبان آمده است، تکرار مکررات و وعدههای پولپاشی و توزیع یارانه و مرور مشکلات اقتصادی در دولتهای گذشته است که همگان میدانند، اما پاسخ نامزدها برای این گرفتاریهای اقتصادی چیست و آنها چه برنامهای برای عبور از این شرایط دارند؟