آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز 11 مرداد 88 آورده است:
روزهای مهم و حساسی را پشت سر میگذاریم که هم به لحاظ سیاسی و هم از جنبههای معنوی از اهمیت ویژهای برخوردارند. حوادث و تصمیمگیریهای غیرجمعی و پردافعه نگاه عمومی را ملتهب واندکی نگران کرده که بهرهبرداریهای سیاسی از حضور پرشماره و استثنایی مردم در انتخابات و پشت کردن به این پشتوانه عظیم بر دامنه آن افزوده است.
این قصهای است کهاین روزها اذهان را سخت به خود مشغول کرده و از آرامش معنوی برای بهرهبرداری شایسته از نفحات رحمانی بدور داشته است. گویا همه فراموش کردهایم که چند روز دیگر به میهمانی خدا دعوت خواهیم شد و باید خود را برای ضیافت الهی آماده کرده و از برکات ماههای رجب و شعبان برای درک فیوضات شهرالله توشهبرداری کنیم.
هدفاین نوشتار نه توصیه به تغافل و بی مسئولیتی نسبت به رویدادهای اخیر بلکه به عکس توجه به معنویات و بهرهگیری از خداباوری و خداترسی در حوزه عملکردهای اجتماعی است که به نظر می رسد در جریان پیچیدگی مسائل سیاسی روز به روز کم رنگ تر شده است. پس بیائیم از سفره پربرکت معنوی ماه شعبان که در پیش روی ما گشوده شده و فرصتی برای بازبینی رفتارها و عملکردها و صاف کردن حسابها با خدا و خلق خداست استفاده کنیم.
واقعیتاینست که همه ماههای سال گرچه به لحاظ ظرف زمانی یکسان هستند ولی از باب بهرههای معنوی و نفحات رحمانی که در آن به جان آدمیان وزیده می شود هم تراز نیستند و بعضی از آنها از شرافت زمانی خاصی برخوردارند. ماههای رجب شعبان و رمضان شرافت بزرگ تکوینی دارند و به همین دلیل ماه امت خدا ماه پیامبر خدا و ماه رحمت خدا نامیده شدهاند.
این سه ماه به طور اعجاب انگیزی در تصحیح عملکردها و ذوب کردن گناهان و پوشاندن خطاها موثرند و بیسبب نیست که اولیا خدا با شعف به استقبالاین ماهها رفته و پرشور و پرطراوت لحظههای آن را به تفکراندیشه تامل و عبادت میپرداختند و لمحهای از آن را نیز از دست نمیدانند.
با این حال ما را چه شده که این گونه پای در گل مانده به رقابت در جمعآوری پس ماندههای حطام دنیا پرداخته و مدار زندگی خود را برپایه بازیها و رقابتهای سیاسی قرار دادهایم اگراندکی انصاف و تامل به خرج دهیم این واقعیت را وجدان خواهیم کرد که آفات و خطرات شیاطینی که در روح و روان انسان لانه میگذارد و دردل و جان او آشیانه میگزیند به مراتب آسیب رسانتر از دشمنان بیرونی است که خارج از سرزمین روح و جان قرار دارند و انسان عاقل در ابتدای مجاهده باید با چنین دشمنان خطرناک درونی جهاد و مبارزه کند و بر آنها غلبه نماید تا پس از آن آماده مبارزه با دشمنان بیرونی شود.
به همین سبب روایات دینی و توصیههای بزرگان مملو ازاین مضامین هستند که دشمنترین دشمنان همخانه دل انسان و همراه با او در همه عرصههای حیات جمعی است.
متاسفانه در روزگار ما از خسارتهای بزرگ و ضایعات اسفباراینست که دشمن درونی را به فراموشی سپرده و بدون خودسازی به دنبال مبارزه با دشمنان خارجی و ساختن جهانی عاری از ظلم و ستم هستیم .آیا این خسارت بار نیست که حوزه معنویت و اخلاق در عرصه حیات فردی و اجتماعی ما به وادی غفلتیاندوهبار گرفتار شده باشد و آنگاه در عالم سیاست فریاد اناالحق سر دهیم!
متاسفانه امروزه «سیاست» البته از نوع بازیگری آن تبدیل به همه چیز ما شده و اخلاق عملی و معنویت رفتاری نه تنها در محاق فراموشی بلکه در سراشیبی انحطاط قرار گرفته است.
آیا اندوهناک نیست که دو رویی و دو زبانی در عرصه فعالیتها و مدیریتهای ریز و کلان جامعه رواج یافته و فتنه گریها و اختلافافکنیها فضای روزگار را تیره و تار کرده باشد و ما همچنان از پرداختن به خود و اصلاح درون خویش غافل باشیم !
امروزه در حوزه تعامل با سیاست افراد جامعه در سه بخش و یا صنف قابل تقسیم هستند: طایفهای سیاست گریزند و از هرچه شائبه سیاست داشته باشد فرار می کنند و به علل مختلف فکری و اجتماعی از سیاست بریدهاند.
طایفه دوم اهل دین و سیاستاند و ویژگی اساسیاین گروه پایبندی و التزام به دین و اصل قرار دادن آن در موضعگیریهای سیاسی است . همانگونه که شهید مدرس فریاد می کرد: «سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست».
طایفه سوم که هر چند خود را مرد سیاست میدانند اما چون به درستی با ظرایف دینی آشنا نیستند و فقط ترجمهای از معارف دینی را دیدهاند آنچنان دچار لغزشهای دینی می شوند که پس از چندی کاملا سیاست زده شده و از موضع سیاست سراغ دین را میگیرند. این طایفه میتوانند با عملکردهای سیاسی خود که رنگ دین و دینداری دارد جامعه را به توهم التهاب و بی دینی بکشانند.
قدرت طلبی و دل در هوای ریاست داشتن این گروه و خودپرستیها و مطلق گراییهای آنان جامعه یکپارچه را به دسته بندیها و خط بازیها میکشاند و پیوندهای جناحی را بر همه ارزشهای واقعی و انسانی مثل علم و تقوی برتری میبخشد.
این قبیل سیاسیون که دافعهشان بیش از جاذبهشان شده به آسانی آبرو و حیثیت انسانها را هتک میکنند و هرگونه فتنه انگیزی را مباح میشمارند.این درحالیست که پیامبراین امت هدف از بعثت الهی خویش را گسترش مکارم و ارزشهای اخلاقی و به کمال رساندن آن معرفی میکند.
راه چاره اینست که با استفاده از فرصتها و نفحات این ماههای آسمانی با احیا فضیلتهای فراموش شده ارزشهای اخلاقی را در فرهنگ عمومی جامعه تثبیت کنیم تا دین مداری در همه عرصههای کشور حاکم شود.