میزگرد سیاست خارجی مسعود پزشکیان را میتوان نقطه عطفی در تقسیم بندیهای سیاسی کشور دانست که دو جریان اصلی سیاسی کشور را با دو نام و صفت جدید متمایز کرد و میتوان از آن با عنوان «حامیان مردم» و «مخالفان آمریکا» نام برد.
در حالی که در این برنامه، پزشکیان بر حمایت از مردم و حل مشکلات آنها به هر طریق ممکن تاکید میکرد، فواد ایزدی که در واقع نماینده اصولگرایان تندرو محسوب میشود صرفا از مخالفت با آمریکا و غیرقابل اعتماد بودن این کشور و سازمانها و نهادهای غربی میگفت.
این برنامه که تا حدودی جلوه مناظره هم یافته بود به خوبی نشان داد دغدغه امثال فواد ایزدی در درجه نخست مردم نیستند، چنانکه وقتی پزشکیان بارها به او اعلام کرد اگر شما راه بهتری برای حل مشکلات مردم دارید بسم الله، این گوی و این میدان، باز هم ایزدی از مخالفت با آمریکا صحبت کرد؛ لذا اگر زمانی طیفهای مختلف سیاسی در کشور با نام «اصولگرا» و «اصلاح طلب» نامیده میشدند و در سالهای اخیر حتی عنوان «موافقان برجام» و «مخالفان برجام» هم پیدا کردند، با برنامه سیاست خارجی پزشکیان به نظر میرسد باید عنوان جدیدی به آنها داد که در رساترین بیان، «حامیان مردم» و «مخالفان آمریکا» است.
از سوی دیگر خطابه کوتاه ظریف در این برنامه که به عنوان مشاور مسعود پزشکیان حضور یافته بود و در فضای مجازی از آن با عنوان «طوفان ظریف در صدا و سیما» نام برده شد، میتواند معیاری برای سنجش عیار کارشناسان دو طیف اصلی سیاسی کشور هم باشد.
سخنان ظریف که با بغضی نهفته در گلو بیان میشد به نوعی دفاعیات او هم بود که نزدیک به سه سال هجمه و توهین و افترا را با سکوت گذرانده بود. او هم از خاتمی و روحانی حمایت کرد، هم به نقد احمدی نژاد و رئیسی پرداخت و از همه مهمتر چهره «انقلابی نماها» و «انقلابیون واقعی» را برای مردم روشن ساخت.
ظریف نشان داد یک انقلابی به تمام معنا است. او هم اطلاعات علمی بالایی دارد (علم روابط بین الملل)، هم اطلاعات سیاسی و بین المللی کاملی دارد، هم به گفتمان انقلاب اسلامی مسلط است و هم تسلط بالایی به قرآن و احادیث دارد. او با آمار و نمودار نشان داد تحریمها چه به روز مردم آورده است و گفت که تلاش او در گذشته برای کاستن از رنج و مشقت مردم چه دستاوردهایی داشته است.
اما همین آقای ظریف از سوی برخیها به عنوان غرب زده یا حتی خائن خطاب میشود و آن وقت امثال کسانی که حتی دعای تحویل سال نو را هم نمیتوانند درست بخوانند انقلابی نامیده میشوند و در دسته بندیهای سیاسی، در جریان به اصطلاح انقلابی قرار میگیرند.
در واقع پر بیراه نیست اگر بگوییم جای «انقلابی» و «انقلابی نما» در کشور عوض شده است. دغدغه امثال ظریف در درجه نخست مردم هستند، چنانکه دغدغه اصلی بنیانگذار انقلاب اسلامی نیز همین مردم بوده است. آنها به اصول و ارزشها توجه دارند، اما برای دستیابی به این اصول شعارهای توخالی نمیدهند.
ظریف دیروز از قدرت مردم گفت. او از قول امام گفت اگر مردم پشت ما نباشند بزرگترین تسلیحات هم داشته باشیم هیچ فایدهای نخواهد داشت. او بارها نشان داده که مطیع اوامر رهبری است، ولی اهل تملق و چاپلوسی نیست. اما در مقابل خیلیها که ادعای پیروی از رهبری دارند و از هیچ تملق و چاپلوسی هم ابا ندارند در واقعیت راه دیگری میروند که شاید مهمترین مثال آن، همان رئیس جمهور اسبق باشد.
فواد ایزدی که در واقع مهمترین نماینده اصولگرایان تندرو در حوزه سیاست خارجی محسوب میشود، در این برنامه عیار خود و این جریان را نشان داد. او که حتی بیشتر از وقت اختصاص یافته صحبت کرد به طوری که مجری همسو با وی مجبور شد میکروفنش را هم قطع کند چیزی جز لزوم مقابله با آمریکا و غیرقابل اعتماد بودن این کشور نگفت و نداشت که بگوید. هرچند ایشان ظاهرا فراموش کردند اساسا در روابط بین الملل بحث «اعتماد» مطرح نیست و آنچه اهمیت دارد «منافع» است.
او حتی نمیدانست یا شاید نمیخواست بداند که میزان تحریمهایی که آنقدر به افزایش آن در دوره روحانی تاکید میکرد، در دوره ریاست جمهوری رئیسی بسیار بیشتر افزایش یافته است؛ و ظریف اگرچه این موضوع را به او یادآور شد، اما این واقعیت را هم گفت که «کیفیت» تحریمها مهمتر از «کمیت» آن است.
ظریف دیروز نشان داد نه تنها مهم است که چه کسی رئیس جمهور شود، بلکه مهم است که رئیس جمهور از چه بدنه کارشناسی استفاده کند. اینکه امثال ظریف به رئیس جمهور آینده مشورت دهند یا امثال فواد ایزدی، قطعا در منافع مردم و زندگی آنها تاثیر قابل توجه خواهد داشت. اکنون مردم باید تصمیم بگیرند که میخواهند کدام فرد و مسیر را انتخاب کنند.