کد خبر: ۹۱۵۶۸۱
تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۰

الناز شاکردوست برای فیلمِ علیرضا زاکانی، شهر را به آتش کشید

«بی بدن» از فیلم‌های مهم و جنجالی جشنواره چهل و دوم فیلم فجر بود که در فهرست فیلم‌های اکران نوروزی ۱۴۰۳ قرار گرفت. در این مطلب به نقد و بررسی این فیلم پرداخته‌ایم.
الناز شاکردوست برای فیلمِ علیرضا زاکانی، شهر را به آتش کشید
آفتاب‌‌نیوز :

شب گذشته در جریان سومین مناظره کاندیدا‌ها با موضوع «فرهنگ» علیرضا زاکانی به تولید فیلم «بی‌بدن» توسط سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران اشاره کرد و تلویحا ساخت این فیلم را نقطه عطف اقدامات فرهنگی مدت زمان حضورش در شهرداری تهران دانست.

«بی بدن» از فیلم‌های مهم و جنجالی جشنواره چهل و دوم فیلم فجر بود که در نوروز ۱۴۰۳ اکران شد. به قدری جنجالی که الناز شاکردوست به خاطر نرفتن فیلم به سودای سیمرغ در پردیس کوروش گرد و خاک کرد. شاید برایتان سوال باشد که چرا این فیلم چه دارد که تیم شهرداری تهران مفتخر به ساخت آن است؟ در پاسخ به سراغ نقد و بررسی این فیلم که ظاهرا از دستاورد‌های جناب زاکانی برای سینمای ماست رفته‌ایم. با ما همراه باشید.

فیلم بی بدن ساخته مرتضی علیزاده فیلمی جنایی است که از یک پرونده قضایی مهم الهام گرفته است. فضای فیلم به یک پرونده معروف جنایی دهه ۹۰ اشاره دارد. پرونده قتل غزاله شکور به دست آرمان عبدالعالی که چندین بار تا مرحله اجرای حکم رفت و برگشت.

اطلاعات منتشر شده می‌گوید غزاله شکور دختر ۱۹ ساله‌ای بود که روز ۱۲ اسفند سال ۱۳۹۲ به دست آرمان عبدالعالی کشته شد و جسدش هرگز پیدا نشد. آرمان عبدالعالی در زمان وقوع جرم کمتر از ۱۸ سال سن داشت. روند طولانی رسیدگی به پرونده قتل غزاله شکور در نتیجه مفقودی جسد و همین‌طور صدور احکام متعدد اعدام و لغو در آخرین لحظات این پرونده را پیچیده کرد. عبدالعالی سرانجام در دادگاه مجرم شناخته و بامداد ۳ آذر ۱۴۰۰ به دار آویخته شد. از این پرونده به عنوان یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های جنایی ایران یاد می‌شود.

اما فیلم بی‌بدن اگرچه در داستان کلی و مفقود بودن جسد مقتول و نوع روابط به پرونده غزاله و آرمان شباهت دارد، ولی در جزئیات تفاوت‌هایی مشخصی دارد؛ از جمله شواهد پرونده و حاشیه‌هایی که در طول صدور حکم رخ داد. صراحت پایانی فیلم در اشاره به مدل مفقود شدن جسد نیز در پرونده اصلی رخ نداده است.

تیم بازیگران بی‌بدن؛ از نوید تا پژمان

الناز شاکردوست و نوید پورفرج به عنوان بازیگران اصلی بی بدن معرفی شده‌اند. نوید پورفرج، بازیگر فیلم مغز‌های کوچک زنگ زده یکی دیگر از بازیگران این فیلم است. سروش صحت، دیگر بازیگر این فیلم است که در کنار گلاره عباسی نامش در ترکیب بازیگران آمده است. پژمان جمشیدی هم از جمله بازیگران اصلی این فیلم است. مرتضی علیزاده کارگردان فیلم بی‌بدن در کنار خودش کاظم دانشی (کارگردان علفزار) را به عنوان فیلمنامه‌نویس داشته است.

«بی‌بدن»؛ فیلمی که سوژه‌اش را جدی نگرفت

خبرگزار ایرنا در نقد خود بر این فیلم می‌نویسد: نخستین ساخته مرتضی علیزاده برخلاف آنچه عنوان می‌شد، شباهت چندانی با فیلم علفزار ندارد. بیشترین میزان تکیه فیلم بر روی عنوان برگرفته از داستان واقعی است و در این مسیر نمی‌تواند پیچش‌های دراماتیک و تعلیق‌آفرینی را شاهد باشد.

بزرگ‌ترین باگ محتوایی فیلم، لکنت تعلیق‌های کارکردگرا در دل روایت است. داستان در چند چالش روایی، نسبت به ایجاد علامت سوال‌هایی همت می‌کند، اما این علامت سوال‌ها که قرار است نقاط عطف داستان باشند، از چسب لازم برای گیرایی مخاطب برخوردار نیستند و طی روندی عجیب، خیلی زود کشف‌رمز شده و تعلیقی را نمی‌آفرینند.

حال تصور کنید درامی که پرونده‌ای جنایی را دستمایه روایت قرار داده، بدون آفرینش تعلیق بخواهد در زمانی نسبتا زیاد، مخاطب خود را نگه‌دارد. آن‌هم زمانی که در یک‌چهارم انتهایی داستان، کشف‌رمز بزرگ انجام شده و تقریبا همه چیز مشخص می‌شود.

این بی‌تدبیری عجیب، خدشه خود را در روند رضایت‌گیری نیز به عینه وارد می‌آورد. درام آشکارا از مشکل شخصیت‌پردازی رنج می‌برد و همین فقدان سبب شده تا روال درام، از منطق روایی چندانی نزد مخاطب برخوردار نباشد مانند تغییر تصمیم‌گیری چندباره در مسیر رضایت یا به آب و آتش زدن بازپرس پرونده که هیچ‌یک از این چالش‌ها، پشتوانه منطقی چندانی را پشت‌سر خود نمی‌بیند.

این وادادگی شخصیت‌پردازی حتی در شخصیت‌های دیگر داستان نظیر خانواده دختر و پسر نیز آسیب‌زننده ظاهر می‌شود. در این فضا، روایت بر مبنای تعریف سنتی خود نیز پایبند نمی‌ماند و مدام از استمداد از مجاری بالا سخن گفته می‌شود بدون اینکه طراحی خاصی برای این منظور در نظر بگیرد. در واقع کلیت داستان به محلی برای زدوخورد‌های ادعایی دو طرف محدود شد و چندان وقعی به بار دراماتیک داستان نهاده نشد.

در فصل پایانی نیز فیلم نهایت بهره‌برداری را از احساسات مخاطب به عمل آورده و زمختی و تلخی بیشتری را که در طول اثر برای مخاطب محسوس نبود، به سمت وی حواله می‌کند. در واقع مخاطبان در طول داستان، خطر قصاص را به اندازه سکانس پایانی جدی نمی‌گیرند و این به دلیل فضاسازی‌های غیرمرتبطی است که در یک اثر جنایی بر کلیت اثر سایه انداخته و سمت‌وسویی دیگر به آن می‌بخشد.

واکنش کاربران به بی بدن

میلاد، فعال فرهنگی در نقد نظر مشکات درباره فیلم «بی بدن» توئیت زد: «بی بدن» برگرفته از پرونده آرمان و غزاله نیست، در پرونده قتل بابک خرمدین نیز جسد خواهر و داماد خانواده هرگز پیدا نشد؛ و شباهتی که بین این پرونده جنایی و فیلم بی‌بدن عنوان شده است از نظر فرم داستان و سیر فیلم انطباق ندارد.

ترانه نوشته: طرف نوشته با فیلم بی بدن گریه کردم. والا منم داشتم گریه میکردم، ولی به خاطر اینکه چرا پولمو دور ریختم اومدم سینما

و علی: فیلم سینمایی "بی بدن" رو دیدم، تنها نکته مثبت فیلم اون تردیلا و سس سالسایی بود که خوردم. واقعا حیف این سوژه...

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین