کشورهای موسوم به بازارهای نوظهور که در گروه بریکس (مخفف حرف اول نام لاتین برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) قرار دارند، از شعاری که دو دهه پیش در یک بانک سرمایهگذاری ایجاد شد، به گروهی از کشورها در سطح جهان تبدیل شده است.
به نوشته بلومبرگ، تعداد اعضای این گروه در سال ۲۰۲۰ به دو برابر افزایش یافت که طی آن چندین تولیدکننده بزرگ حاملهای انرژی با تعدادی از بزرگترین مصرفکنندگان انرژی در میان اقتصادهای در حال توسعه در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و همین امر نفوذ اقتصاد این گروه را در جهان تحت سلطه آمریکا، افزایش داده است.
در ۱ ژانویه (۱۱ دی) بریکس گسترش یافت و کشورهایی مانند ایران، امارات متحده عربی، اتیوپی و مصر وارد آن شدند. عربستان سعودی نیز به عنوان عضو جدید اعلام شد، اما این کشور بعدا اعلام کرد در حال بررسی حضور در این گروه است. آرژانتین هم به عضویت در بریکس دعوت شده بود، اما بعد از پیروزی خاویر میلی در انتخابات ریاستجمهوری این کشور (۱۹ آذر)، آقای میلی با عضویت کشورش در این گروه مخالفت کرد. او در کمپین انتخاباتی خود اعلام کرده بود که سیاست خارجی کشورش را از چین و برزیل دور خواهد کرد و گفته بود اتحاد ژئوپولیتیکی ما با آمریکا و اسرائیل خواهد بود. همچنین پس از آنکه مالزی و تایلند از برنامههای خود برای عضویت در بریکس خبر دادند، این گروه گستردهتر خواهد شد.
تلاش برای گستردهتر کردن بریکس، بیش از همه از سوی چین بوده است؛ کشوری که اکنون یک قدرت برجسته صنعتی در سطح جهان است و قصد دارد نفوذ جهانی خود را از طریق برقراری ارتباط با کشورهایی که بهطور سنتی متحد آمریکا بودهاند، تقویت کند. آفریقای جنوبی و روسیه هم از بیشتر شدن اعضای بریکس حمایت کردهاند. هند در ابتدا در این موضوع تردید داشت چراکه بزرگتر شدن بریکس به معنای تحول این گروه به یک پلتفرم تبلیغاتی برای چین بود، در حالیکه برزیل نگران بود این اتفاق بر روابطش با کشورهای غربی تأثیر منفی بگذارد؛ اگرچه این دو کشور در نهایت با بزرگتر شدن بریکس موافقت کردند. این پتانسیل برای اعضای جدید بریکس وجود دارد که بتوانند به شیوه راحتتری به منابع مالی از اعضای ثروتمندتر این گروه دسترسی پیدا کنند و در یک گروه سیاسی مستقل از نفوذ واشنگتن حضور داشته باشند.
اضافه شدن تولیدکنندگان بزرگ سوختهای فسیلی به این بلوک سیاسی میتواند فرصت بیشتری به این گروه بدهد تا سلطه دلار در تجارت نفت و گاز را به چالش بکشد و از ارزهای دیگر برای این منظور استفاده شود؛ مفهومی که از آن با عنوان «دلارزدایی» یاد میشود. اما کارشناسان بلومبرگ اکونومیکس اعلام کردهاند این گسترش بیشتر درباره سیاست است و کمتر محوریت اقتصادی دارد. این اتحاد گسترشیافته میتواند به یک رقیب قویتر برای گروه هفت متشکل از ایالات متحده، کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن و بریتانیا تبدیل شود. پکن سعی دارد با جذب کشورهای جنوب جهانی به مدار اقتصادی خود، یک نظم جهانی جایگزین ایجاد کند تا از این طریق، هژمونی آمریکا را به چالش بکشد. ولادیمیر پوتین - رئیسجمهور روسیه - که به دلیل جنگ در اوکراین توسط آمریکا و متحدانش منزوی شده است، مشتاق است که شاهد کاهش نفوذ جهانی واشنگتن باشد. دیگر گروههایی که در حال ارتقای خود برای ایجاد یک جهان چندقطبی و دور شدن از سلطه ایالات متحده پس از جنگ سرد هستند، عبارتند از اوپک، سازمان همکاری شانگهای، بازار مشترک کشورهای آمریکای جنوبی (مرکوسور) و اتحادیه آفریقا.
بزرگترین دستاوردهای این گروه در زمینه مالی بوده است. کشورهای عضو با روی هم گذاشتن ۱۰۰ میلیارد دلار ذخایر ارزهای خارجی که در مواقع اضطراری میتوانند از این منبع به یگدیگر وام بدهند، موافقت کردند و این امکان در سال ۲۰۱۶ عملیاتی شد. آنها بانک توسعه جدید را تأسیس کردند؛ یک موسسه الهامگرفته شده از بانک جهانی که از زمان آغاز فعالیت در سال ۲۰۱۵، حدود ۳۳ میلیارد دلار وام را عمدتا برای پروژههای آبی، حملونقل و دیگر پروژههای زیرساختی تأیید کرده است. (آفریقای جنوبی در سال ۲۰۲۰ میلادی، یک میلیارد دلار وام از این بانک دریافت کرد تا به مبارزه با همه گیری کووید-۱۹ بپردازد.) در مقابل، بانک جهانی در سال مالی ۲۰۲۳ متعهد به پرداخت ۷۲/۸ میلیارد دلار به کشورهای شریک خود شده است.
تجارت میان پنچ عضو نخست بریکس از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۲ با رشد ۵۶ درصدی به ۴۲۲ میلیارد دلار رسید. از لحاظ اقتصادی، منابع طبیعی و محصولات کشاورزی برزیل و روسیه آنها را به شرکای معمول برای تقاضای چین تبدیل میکنند. هند و چین ارتباطات تجاری ضعیفتری با یکدیگر دارند که بخشی از آن به رقابت ژئوپولیتیکی این دو کشور و تنش مرزی شدید آنها برمیگردد.
«بریکس» اصطلاحی بود که در سال ۲۰۰۱ توسط اقتصاددانی به نام جیم اونیل که در آن زمان در گلدمن ساکس فعالیت میکرد، ابداع شد تا توجهها را به نرخ بالای رشد اقتصادی در برزیل، روسیه، هند و چین جلب کند. این اصطلاح به عنوان یک سناریوی خوشبینانه برای سرمایهگذاران در بحبوحه بدبینی بازار پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر همان سال در نظر گرفته شد. رشد سریع این کشورها در آن زمان به این معنی بود که آنها منافع و چالشهای مشترکی داشتند و متحد شدن صدای آنها میتوانست نفوذشان را افزایش دهد. نخستین نشست وزرای خارجه بریکس در سال ۲۰۰۶ توسط روسیه در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد برگزار شد. این گروه اولین اجلاس رهبران خود را در سال ۲۰۰۹ برگزار کرد. در سال ۲۰۱۰، از آفریقای جنوبی برای عضویت در این گروه دعوت شد و گروه بریک به «بریکس» تغییر پیدا کرد که شامل حروف ابتدایی کشورهای عضو این گروه است.
در بیشتر زمانی که گروه بریکس تأسیس شده، تولید ناخالص داخلی چین بیش از دو برابر کل چهار عضو ابتدایی بوده است. در تئوری، این امر باید بیشترین نفوذ را به چین بدهد، اما در عمل، هند که اخیرا از نظر جمعیت از چین پیشی گرفته است، به عنوان یک وزنه تعادلی عمل کرده است. بریکس بهطور رسمی از پروژه بزرگ چین برای ساخت زیرساخت در خارج از این کشور به نام «ابتکار کمربند و جاده» حمایت نکرده است. این امر تا حدودی به این دلیل است که هند به چنین پروژههایی در قلمروی مورد مناقشه تحت کنترل پاکستان، همسایه و رقیب اصلی خود، اعتراض دارد. «بانک توسعه جدید» سهامدار اصلی ندارد: پکن با سهام برابر برای هر عضو که توسط دهلی نو تأیید شده است، موافقت کرده است. دفتر مرکزی این بانک در شانگهای است، اما تاکنون یک هندی و دو برزیلی ریاست آن را برعهده داشتهاند.
دیگر کشورهای بریکس موضع نسبتا بیطرفی در قبال جنگ اتخاذ کردهاند و آن را بیشتر به عنوان یک مسئله منطقهای میبینند تا یک بحران جهانی. با این حال، جنگ روابط روسیه با نهادهای بریکس را تغییر داد. «بانک توسعه جدید» بهسرعت پروژههای روسیه را مسدود کرد و مسکو نتوانسته است از طریق سیستم ارز مشترک بریکس به دلار دسترسی پیدا کند. اساسا، با افزایش تحریمهای ایالات متحده، کشورهای دیگر بریکس دسترسی مداوم به سیستم مالی مبتنی بر دلار را نسبت به کمک به روسیه در اولویت قرار دادند.
هنوز علاقه شدیدی به بازارهای نوظهور وجود دارد، اما به دلیل تغییرات ژئوپولیتیکی و مسیرهای اقتصادی متفاوت اعضا، در نظر گرفتن بریکس به عنوان یک «موضوع سرمایهگذاری»، تا حد زیادی بیربط است. تحریمهای به رهبری ایالات متحده، روسیه را برای اکثر سرمایهگذاران خارجی غیرقابل دسترسی کرده است و برخی از بخشها در چین – بهویژه شرکتهای فناوری – نیز تحریم شدهاند یا با ممنوعیتهای بالقوه سرمایهگذاری روبهرو هستند. چین همچنین یک اقتصاد در حال بلوغ است که بهطور فزایندهای از سایر بازارهای نوظهور جدا شده و با کندی ساختاری روبهرو است. اقتصاد برزیل پس از پایان رونق جهانی کالا در حدود یک دهه پیش بهطور قابل توجهی کند شد. آفریقای جنوبی سالهاست که با قطعی برق مواجه است، زیرا شرکت دولتی برق این کشور نمیتواند برق کافی برای پاسخگویی به تقاضا تولید کند. این کشور همچنین با مشکلات لجستیکی دستوپنجه نرم میکند. هند دارای رشد اقتصادی قابل توجهی است که بانکهای سرمایهگذاری آن را با چین ۱۰ یا ۱۵ سال پیش مقایسه میکنند، اگرچه مشخص نیست که آیا میتواند مدل تولید چین را دنبال کند.