کد خبر: ۹۱۷۶۹۷
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۸

مسیر پیروزی پزشکیان راحت‌تر است یا جلیلی؟

«از نظر معادلات کمپینی مسیر پیروزی پزشکیان راحت‌تر از جلیلی است (اگر پزشکیان و قالیباف به دور دوم می‌رفتند این‌گونه نمی‌شد و رقابت عدم قطعیت بیشتری داشت). کمپین پزشکیان باید همه توان خود را برای افزایش مشارکت به کار گیرد تا بتواند بخش از کسانی را که در دور اول رای نداده‌اند پای صندوق رای بیاورد.»
مسیر پیروزی پزشکیان راحت‌تر است یا جلیلی؟
آفتاب‌‌نیوز :

رحمن قهرمان‌پور، تحليلگر انتخابات و سياست خارجي طی یادداشتی نوشت: انتخابات ریاست‌جمهوری با مشارکت حدود ۴۰ درصد مردم به دور دوم کشیده شد و آقایان پزشکیان و جلیلی در دور دوم با یکدیگر رقابت خواهند کرد. یک برداشت ساده و اولیه از این نتیجه آن است که تشکیلات و نه نامزد نقش اصلی را در پیروزی این دو نامزد داشتند. با عنایت به فرصت کم و زودهنگام بودن انتخابات، نقش نامزدها در کمپین برجسته نشد. کم اثر شدن مناظره‌های تلویزیونی موثرترین عامل در این مورد بود.

انبوه برنامه‌های تلویزیونی برای نامزدها و شکل نامناسب مناظره تلویزیونی و زمان پخش آن‌ها باعث شد نامزدها حضور رودررو با مردم نداشته باشند. یعنی هم تلویزیون به دلایل مختلف نتوانست مشارکت را افزایش دهد و هم نامزدها فرصت لازم را برای تشکیل ستادها و رفتن به متن جامعه نداشتند. در نتیجه تشکیلات اصولگرایی و اصلاح‌طلبی به بازیگران اصلی تبدیل شدند.

البته دکتر پزشکیان به دلیل داشتن رای جغرافیایی (نه قومی) در شمال غرب کشور، رای شخصی خوبی داشت، اما بدون کمپین تشکیلات اصولگرایان و همراهی افرادی چون دکتر ظریف و تشکیلات اصلاح‌طلبی کار او بسیار سخت بود.

اما همان‌طوری که از ابتدا هم گفته بودیم این انتخابات سه قطبی بود و به دور دوم کشیده می‌شد. اجماع اصولگرایان می‌توانست تحت شرایط خاصی انتخابات را در دور اول تمام کند، اما این اتفاق هم نیفتاد. آرای اندک آقای پورمحمدی نشان داد که اثرگذاری برنامه‌های تلویزیونی و مناظره‌ها تا چه اندازه کم و محدود بوده است و این بر خلاف فرض دست‌اندرکاران صداوسیما بود که تصور می‌کردند این نهاد توان مشارکت‌آفرینی را دارد.

قالیباف در مشارکت بالای ۵۰ درصد شانس رفتن به دور دوم را داشت. زیرا سقف رای سازمان‌دهی شده اصولگرایان زیر ۳۵ درصد بود. اما این اتفاق هم بر خلاف نظرسنجی‌ها نیفتاد. متاسفانه در این دوره از انتخابات نظرسنجی‌ها سیاسی و بنابراین بی‌اعتبار شد. اغلب این نظرسنجی‌ها حداقل مشارکت را ۴۵درصد اعلام کرده بودند!

اما معنای این نتایج از نظر جامعه‌شناسی سیاسی چیست؟ نکته اول این است که رای‌دهنده عمیقا سرخورده است. در شرایط سرخوردگی سیاسی، رای‌دهنده از نامزدهای خارج از سیستم یا اصطلاحا غیرخودی استقبال می‌کند (مثل انتخابات اخیر آرژانتین و انتخابات پارلمانی بریتانیا در ۲۰۱۲). اما تقریبا همه نامزدهای این دوره به نوعی درون سیستم بودند. پیام تغییر هیچ کدام از آن‌ها برای رای‌دهنده سرخورده و البته خشمگین باورپذیر نبود.

نکته دوم این است که الگوی انتخابات ۱۴۰۲ مجلس به نوعی تکرار شد. قشر کم‌درآمد جامعه به خاطر فشار روزافزون زندگی، قشر متوسط جامعه به خاطر فقر روزافزونش و کاهش کیفیت معیشت خود در انتخابات ۱۴۰۲ مشارکت بالایی نداشت. اصولگرایان به دلیل همین مشکلات اقتصادی حتی نتوانستند آرای طبقات پایین جامعه را هم جذب کنند. اصلاح‌طلبان هم برای طبقه متوسط رو به فقیر شدن پیام ویژه‌ای نداشتند. جز عده معدودی از اصلاح‌طلبان بقیه آن‌ها نه در میان نسل جوان شناخته شده‌اند و نه اعتبار لازم را دارند.

من به همین دلیل در ابتدای رقابت‌های انتخاباتی تاکید داشتم که استراتژی دوقطبی‌سازی اصلاح‌طلبان جواب نخواهد داد. بدنه بسیج‌کننده اصلاح‌طلبان در جامعه نظیر جنبش دانشجویی و زنان و فعالان مدنی از عملکرد اصلاح‌طلبان و حمایت نشدن از سوی آن‌ها در سال‌های اخیر ناراحت و سرخورده بود. گو اینکه مطالبات زنان هم انعکاسی در کمپین اصلاح‌طلبان نداشت. خلاصه اینکه مطالبات بخش وسیعی از جامعه در کمپین نامزدها جایگاهی نداشت و دیده نشد و بنابراین آن‌ها انگیزه زیادی برای مشارکت پیدا نکردند.

ما در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ افزون بر کانون نارضایتی سنتی در استان‌های مرزی و دارای اقلیت قومی و مذهبی، شاهد ظهور یک کانون جدید نارضایتی در استان‌های مرکزی کشور از جمله اصفهان و البرز بودیم و برای نخستین بار نرخ مشارکت در این استان‌ها با نرخ مشارکت در استان کردستان تقریبا برابر شد.

در انتخابات دیروز هم این کانون دوم نارضایتی همچنان فعال بود و به صحنه نیامد. کاهش مشارکت در همه استان‌ها جز قم و تهران به خوبی این فرضیه را اثبات می‌کند. اگر ریشه نارضایتی در کانون سنتی اعتراض مسائل سیاسی و قومی و مذهبی است در کانون دوم اعتراض با پیامدهای منفی ناشی از توسعه نامتوازن در قزوین، اصفهان، اراک و برخی شهرها مواجهیم. اراک بیشترین میزان سرطان و آلایندگی و اصفهان بیشترین میزان فرونشست زمین را دارد. فیلم اعتراض شهروند اصفهانی به ظریف دقیقا نشان داد، چرا استان‌های مرکزی ناراضی‌اند. مسائل این استان‌ها در کمپین هیچ یک از نامزدها بازتابی نداشت. نامزدهای اصولگرا به جز قالیباف حتی حاضر نبودند بپذیرند که در اداره کشور مشکل وجود دارد و مردم ناراضی‌اند.

اکنون که پزشکیان و جلیلی به مرحله دوم رفته‌اند شرایط رقابت قدری متفاوت شده است. رقابت دو نامزد همواره برای رای‌دهنده جذاب‌تر است و نامزدها فرصت بیشتری برای رساندن پیام خود دارند. در این مرحله حمایت قالیباف از آقای جلیلی می‌تواند شانس او را بیشتر کند، اما بر اساس قاعده انتقال رای، این حمایت منجر به انتقال کامل سبد رای قالیباف به جلیلی نخواهد شد.

تقریبا نصف سبد رای قالیباف به سمت پزشکیان خواهد رفت و حدود ۴۰ درصد سبد وی به جلیلی رای خواهد داد. اما نکته مهم‌تر این است که رقابت به سمت منتهی‌الیه دو طیف منتقل می‌شود. یعنی اصولگرایان تند در برابر اصلاح‌طلبان تحریمی قرار می‌گیرند. تجربه نشان داده است که در این حالت معمولا نامزدهای اصولگرا شانس اندکی برای پیروزی دارند چون سبد رای آن‌ها محدود است و شامل آرای مردد نمی‌شود.

از طرف دیگر با شفاف‌تر شدن مواضع جلیلی در مناظره‌های دور دوم ترس طبقه متوسط از او بیشتر شده و تمایل آن‌ها به مشارکت افزایش خواهد یافت. تشکیلات اصلاح‌طلبان هم یک هفته برای حضور در جامعه و اقناع حامیان سرخورده خود فرصت دارد. بنابراین از نظر معادلات کمپینی مسیر پیروزی پزشکیان راحت‌تر از جلیلی است (اگر پزشکیان و قالیباف به دور دوم می‌رفتند این‌گونه نمی‌شد و رقابت‌عدم قطعیت بیشتری داشت).

کمپین پزشکیان باید همه توان خود را برای افزایش مشارکت به کار گیرد تا بتواند بخش از کسانی را که در دور اول رای نداده‌اند پای صندوق رای بیاورد. اصلاح‌طلبان باید با بدنه ناراضی خود گفت‌وگو کنند. نشان دهند که از درد و رنجی که این سال‌ها بر آن‌ها رفته است آگاهند. عذرخواهی از بابت کم‌کاری و به رسمیت شناختن ناراحتی آن‌ها شاید بتواند بخشی از رای‌ندهندگان دور اول را پای صندوق بیاورد.

تعداد زیادی از اصلاح‌طلبانی که در ستاد پزشکیان هستند، در سال‌های اخیر فقط پست و سمت و قدرت خود را از دست داده‌اند، اما بسیاری از آن‌ها که در خیابان و شبانه‌روز برای اصلاح‌طلبان رای جمع می‌کردند، زندگی‌شان، شغلشان و آینده‌شان را از دست داده‌اند. میان این دو تفاوت از زمین تا آسمان است. سیاست فقط معامله نیست. جسارت مدنی هم هست. بخشی از بدنه اصلاح‌طلب بر این باور است که اصلاح‌طلبان برای آن‌ها رفیق نیمه‌راه بودند.

اصلاح‌طلبان هر زمان در قدرت نبوده‌اند به آن‌ها گفته‌اند از ما حمایت کنید تا به قدرت برسیم و موقعیت شما را بهتر کنیم. هر زمان هم در قدرت بوده‌اند گفته‌اند قانون دست ما را در حمایت از شما بسته است. اصلاح‌طلبان یک هفته فرصت دارند تا این خیل عظیم سرخوردگان را پای صندوق رای بیاورند و روش‌های قدیمی و تکراری در این مورد دیگر جواب نمی‌دهد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین