داستان دولت سوم روحانی در ادبیات سیاسی این روزهای ایران بسیار جنجالبرانگیز شده است و هواداران سعید جلیلی سعی میکنند بگویند که مسعود پزشکیان ادامهدهنده راه «شیخ دیپلمات» است. اما آیا واقعاً ادامه دولت روحانی بودن، شرمآور است؟
برای پاسخ به این سؤال نیاز است هر دو دولت حسن روحانی را مورد بررسی قرار دهیم. در مناظرات انتخاباتی سعید جلیلی، او سعی میکرد آمارهایی که از زمان دولت روحانی میدهد بعد از سال ۹۸ باشد و به قبل از آن اشاره نمیکرد. نهایتاً در تمام مناظرهها به اتفاقات بعد از سال ۹۶ اشاره میشد و کمتر کسی به دولت اول روحانی میپرداخت.
عدم پرداخت به دولت یازدهم نشان میدهد کارنامه حسن روحانی در آن ۴ سال درخشان بوده است. در گذشته هم در یادداشتی به این موضوع اشاره کردم که حسن روحانی تنها رئیس جمهوری در ایران بود که به شعار اصلی خود در انتخابات ریاست جمهوری، یعنی مذاکره و رسیدن به توافق با طرفهای غربی، عمل کرد.
در ۴ سال اول، مردم ماشین، خانه و کالا را نمیخریدند تا ارزان شود و این به واسطه برجام بود. فراموش نکنیم در آن ۴ سال، دولت دلار را ثابت نگه داشت. اصلاً روحانی به دنبال برجام بود، چون سعید جلیلی و دوستان کار را به جایی رسانده بودند که ایران در مرحله نفت در برابر غذا قرار گرفته بود. عجیب است که بسیاری آن زمان را فراموش کردهاند.
در دولت اول روحانی، صادرات نفت ایران از ۹۰۰ هزار بشکه به ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه رسید. با برجام، ایران از فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج شد (این فصل ناظر به کشورهایی است که امنیت جهانی را تهدید میکنند و مقدمه حمله نظامی به آنهاست). اینها دو نمونه از دستاوردهای برجام برای ایران بود. اصلاً به خاطر همین دستاوردها بود که مردم در سال ۹۶ از بین مرحوم رئیسی و حسن روحانی، به ریاست جمهوری دوباره روحانی رأی دادند.
در دولت دوم او، اما داستان به گونهای دیگر نوشته شد. با آمدن ترامپ و خروج او از برجام، اقتصاد ایران با تحریمهای بیسابقه توسط آمریکا روبرو شد. تحریمهایی که کمتر کسی تصور میکرد ایران بتواند در برابر آن قد علم کند، اما قامت ایران خم شد، اما نشکست. در کنار آن، کرونایی آمد که اقتصاد جهان را فلج کرد. ایران هم به واسطه آن دچار مشکل اساسی شد، اما بازهم دولت با تمام انتقادهایی که به عملکردش در زمینه کرونا وارد است، توانست این بیماری را مدیریت کند.
بله، درباره دولت دوم روحانی حرف زیاد است. نگارنده هم در آن زمان نقدهای بسیاری در این باره نوشت و از روحانی خواست از شوک خروج آمریکا از برجام بیرون بیاید و طرحهای دیگری را اجرا کند که متأسفانه این اتفاق نیفتاد.
همه حرفهایی که امروز در میان است به خاطر اقتصاد پسا برجام است و این یعنی با برجام حال اقتصاد ایران خوب بود و باید دوباره به هر لطایف الحیلی که میشود به برجام برگشت تا مردم دوباره ثبات اقتصادی را درک کنند.
بازگشت دوباره برجام و تکرار روزهای خوب اقتصاد ایران، قطعاً با سعید جلیلی اتفاق نخواهد افتاد. جلیلی مخالف برجام است و او مذاکره نمیکند که به توافق برسد بلکه به دنبال این است که طرف مقابل را به راه راست هدایت کند. این روش به توافق ختم نخواهد شد.
تشکیل دولت سوم روحانی به مراتب بهتر از تشکیل دولت اول سعید جلیلی است. سعید جلیلی در رؤیا زندگی میکند و به قول رضا امیرخانی داستان نویس معروف؛ اینها میخواهند آب را در ۷۰ درجه بجوشانند، اما واقعیت این است که آب در ۱۰۰ درجه میجوشد. سعید جلیلی و تفکرات او حتی برای روزهای عادی هم برای یک کشور مطلوب نیست چه برسد به امروز که در غیرعادیترین شرایط قرار داریم.