آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه کیهان در یادداشتی به قلم پیام فضلینژاد، ضمن انتقاد شدید از دکتر عماد افروغ انواع تهمتها را نثار وی کرده و او را یک هوسران سیاسی نامیده که به زعم نویسنده برای «هجویات سیاسی اصلاحطلبانی مانند مهدی کروبی فلسفه میبافد»!
به گزارش گروه سیاسی آفتاب، فضلینژاد، در این مقاله تأکید کرده است که عماد افروغ نه یک روشنفکر اصولگرا که در واقع فردی است که نه ریشه در «اصولگرایی» دارد و نه گفتارهایش مستند به «رهیافتهای علمی» است و طی 20 سال گذشته «مرام فکری» وی دستخوش «دگرگونیهای بنیادین» گشته است.
نویسنده کیهان، برای اثبات مدعای خویش، به دهه 1360 رجوع میکند و مینویسد: «دهه 1360، آقای افروغ از اعضاء "دفتر سیاسی سپاه پاسداران" در شیراز به شمار میرفت و در زمره منتقدان سیاستهای "میرحسین موسوی" جای داشت، اما پایان این دهه، آغاز نقل مکان او به "اردوگاه موسوم به چپ" بود. افروغ، شیفته تحلیل های "احمد اشرف" (نظریه پرداز مجله "ایران نامه" و بنیاد اشرف پهلوی) شد و به ترجمه و تبلیغ آراء سیاسی وی پرداخت، چنانچه واکنش انتقادی نشریه دفتر سیاسی سپاه را برانگیخت. در امتداد همین روند، به "سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی" نزدیک شد و در هفته نامه "عصر ما" آغاز به کار کرد. از رهگذر این ارتباط، سال 1372 با مدرک فوق لیسانس جامعه شناسی، به جایگاه مدیریت گروه اجتماعی «مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری» رسید»!
فضلینژاد ادامه میدهد: «افروغ با حمایت "محمد موسوی خوئینیها" در کنار "بهزاد نبوی"، "حسین بشیریه" و ... فعالیتش را روی پروژه اصلاحات و جامعه مدنی متمرکز ساخت و سپس، سر از روزنامه "سلام" درآورد. تا ابتدای دهه 1380 را در "اردوگاه اصلاحات" به سر برد، اما در بهمن 1382 نام "عماد افروغ" ناگهان در لیست نامزدهای اصول گرای مجلس هفتم ظاهر شد و به پارلمان راه یافت؛ در حالی که سیر گذار او از "اصلاح طلبی" به "اصول گرایی" آغشته به انواع ابهامات و اقسام سوالاتی بود که همواره بی جواب ماندند».
کیهان در ادامه نوشت: «با تشکیل دولت نهم، افروغ می پنداشت که باید او را بر صدر وزارت فرهنگ یا وزارت علوم بنشانند. وقتی "رویای وزارت" را بر باد رفته دید و هنگامی که اسمش از لیست اصول گرایان برای انتخابات مجلس هشتم خط خورد، هوس رجعت به همان "اردوگاه خودی"! را کرد؛ گرچه زمان حضورش در مجلس هفتم، به بهانه کار آکادمیک با اصلاح طلبانی مانند "هاشم آغاجری"، "حاتم قادری"، "علی محمد حاضری" و "غلامعباس توسلی" در تعامل بود. سرانجام سال 1387، افروغ با پیوستن به حامیان "میرحسین موسوی" برای سومین بار تغییر اردوگاه سیاسی اش را اعلام کرد.
این دگردیسی های پیوسته، از آقای افروغ آدمی تابع "هوسرانیهای سیاسی" را ساخت. آنچه ایشان به عنوان آراء علمی به خورد مخاطبان میدهد، ناشی از همان هوسرانیها است که نمونهاش را می توان در آراء اخیر او جست».
این روزنامه در ادامه به زعم خود به تحلیل مقاله اخیر افروغ در روزنامه اعتماد ملی پرداخته و نوشته است: «افروغ "کاسه داغ تر از آش" شده و میگوید که آمریکا فقط دیکتاتورها را سرنگون میکند»!
فضلینژاد در بخشی دیگر از این یادداشت افروغ را متهم کرد که برای تبرئه آنچه که نویسنده "دوستان کودتاچی افروغ" نامیده، «نه تنها به بذله گویی، بلکه به ترانهسرایی هم افتاده است»!
نویسنده روزنامه کیهان در پایان یادداشت خود را اینگونه به پایان برده است: «سخن گفتن از مجازات دلسوزان نظام اسلامی به سبب محاکمه کارگزاران کودتای مخملی، گستاخیای است که در قد و قواره ایشان [افروغ] نمیگنجد. دوران "هوسرانیهای سیاسی" در ایران خاتمه یافته و آقای افروغ باید بدانند که گستره علم و سیاست، مانند عرصه ساز و آواز نیست که هر از گاهی بتوان در یک "دستگاه" نواخت! اگرچه هنگام ساز زدن هم نمیتوان این گونه پرت و پلا نواخت»!
گفتنی است که فضلینژاد در حالی دکتر عماد افروغ را متهم به «هوسرانی سیاسی» کرده که به «دگرگونیهای بنیادین» «مرام فکری» خود هیچ اشارهای نکرده است. موضوعی که تنها جستجویی کوتاه در اینترنت به خوبی نشاندهنده آن است.
خواهش میکنم فقط در مورد اصل و نصب فامیلی و سوابق این آدم و اینکه او چگونه در جایگاه نویسندگی در روزنامه کیهانقرار گرفته تحقیق کنید و نتیجه آنرا در ذیل همین مطلب چاپ کنید تا مرد م بدانند چه اشخاصی با چه سوابقی در کیهان قلم میزنند و چگونه چنین افرادی با مجوز مدیر مسوول کیهان اجازه میابند که به چهره های ارزشمند نظام وقیحانه ترین توهینها رو بکنند!!