به هر حال پزشکیان این فراخوان را داده و راهی مشخص را در پیش گرفته است، البته که انتشار خبر آن مجموعهای از واکنشها و ظنها را برای چنین تصمیمی به میان آورد تا جایی که پس از آنکه محمدجواد ظریف، وزیر خارجه اسبق، از سوی پزشکیان بهعنوان رئیس شورای راهبری دوره انتقال دولت چهاردهم منصوب شد در گفتگو با جماران شایعه اعمال فشار شخصیتهایی، چون سیدمحمدخاتمی، رهبر جبهه اصلاحات در این روند را شدیداً تکذیب کرد و گفت: «اصولاً این شایعات با رفتار بزرگمنشانه ایشان سازگاری ندارد و تاکنون هیچ نامزدی برای هیچ پستی از جمله معاون اول حتی بررسی هم نشده است. روند بررسیها پس از دریافت پیشنهادهای سمنها (سازمانهای مردم نهاد)، انجمنهای علمی، انجمنهای صنفی و بخش خصوصی شروع میشود.»
در ادامه این گفتگو او درباره روند کار نیز چنین گفته است: «فراخوان دیروز) پنجشنبه) ارسال شده است. رؤسای کمیتهها فردا با بنده جلسه دارند تا روش کار معلوم شود و هفته آینده اعضای کمیتهها با جناب آقای دکتر پزشکیان دیدار میکنند تا اولویتهای دولت چهاردهم را از زبان ایشان بشنوند. روند بررسی نامزدها به صورت کاملاً شفاف تنها پس از آن شروع خواهد شد و انشاءالله تا پایان تیرماه به نتیجه خواهد رسید.»
در چنین شرایطی، هممیهن برای بررسی جایگاه چنین فراخوانی و اثرگذاری آن، گفتگوهایی با مسعود سپهر، استاد علوم سیاسی دانشگاه شیراز، امیررضا واعظآشتیانی، فعال سیاسی اصولگرا و عضو شورای مرکزی جمعیت یاران انقلاب و حسین نقاشی، شورای مرکزی حزب اتحاد ملت انجام داده است که در ادامه میآید:
*فراخوانی از سوی دفتر رئیسجمهور منتخب به احزاب و نهادهای مدنی برای تشکیل کابینه ارسال شده است. از نگاه شما کاندیدایی که وارد رقابت میشود باید از پیش چیدمان کابینه را در نظر داشته باشد یا همچون اکثر رؤسایجمهور ما پس از انتخاب دست به مهرهچینی بزند؟
مسعود سپهر: کابینه هیچیک از رؤسای جمهوری ایران که تاکنون انتخاب شدند، از قبل معین نشده بود. چراکه در ایران حزب و ساختار حزبی شفافی وجود ندارد. البته ممکن است بعضی از رؤسایجمهوری مانند آقای احمدینژاد محفل کوچکی داشته باشند که آن را بهعنوان کابینه یا اعضای دولت معرفی کرده و به کار بگیرند. اما نکته مهم این است که هیچکس آن محفل را نمیشناخت.
مسئله اصلی حزب شفافیت است. وقتی انتخابات حزبی باشد تمام اعضای احزاب با حضور در صحنههای مختلف سیاسی مانند مجلس و ارائه نطقهای مجلس، بیانیههای حزبی، سخنگویی حزب، داشتن مناصب در سیستم بوروکراسی یا در تجارب و صنعت برای مردم شناخته شدهاند. در تمام کشورهایی که انتخابات به صورت حزبی برگزار میشود، مردم وقتی به یک شخص حزبی رای میدهند در واقع به بقیه اعضای حزب نیز رای دادهاند. در انتخابات اخیر انگلیس، مردم میدانستند با رای دادن به کاندیدای حزب کارگر، در واقع به دبیرکل حزب بهعنوان نخستوزیر و به اعضای کابینه سایه در دوره دولت محافظهکار بهعنوان کابینه جدید رای میدهند.
اما در ایران نظام حزبی و شفافیت وجود ندارد و تنها چیزی که وجود دارد محفل یا باندهایی است که به صورت غیرشفاف و برای به دست گرفتن قدرت از روش به نوعی توطئهآمیز یا خدعهآمیز حتی اسم دولت سایه را بر روی خود میگذارند؛ بنابراین انتظار اینکه اعضای کابینه در ذهن کاندیدا وجود داشته باشد، بیشتر به شوخی شبیه است، بهویژه درباره کسانی که تا آخرین لحظه نمیدانند که از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت میشوند یا خیر. به همین دلیل باید در چارچوب نظام سیاسی ایران فکر کنیم و با توجه به تجربه بیش از ۴۰ سال به روند انتخاب اعضای کابینه نگاه کنیم. چراکه روند انتخابات در دست احزاب نیست و نهادها و قدرتهایی وجود دارند که بر انتخابات تاثیر میگذارند و اگر حزبی وجود داشته و چینش کرده باشد، بعدها با مشکلاتی روبهرو میشود و سعی و تلاش این حزب بیهوده جلوهگر میشود.
این مکانیزم انتخاب اعضای کابینه همیشگی بوده، اما آقای پزشکیان آن را شفاف کرده است و اینبار از نهادهای مدنی و احزاب و حتی تمام مردم نظر خواسته است. در دولتهای پیشین هم حتی معلوم نبود معاون اول کیست. اطمینان میدهم که وقتی آقای رئیسی به ریاستجمهوری رسید، یک در میلیون هم حدس نمیزد که آقای مخبر معاون اول او باشد؛ بنابراین این رویه در ایران وجود داشته، اما هنر پزشکیان این است که با مشارکت مردم و شفافیت این روند را طی میکند و امیدواریم که این روند سبب شود یک نظام حزبی مطابق استانداردهای دنیا در ایران شکل بگیرد.
حسین نقاشی: در یک سیستم سیاسی توسعهیافته، از آنجایی که همواره احزاب هستند که چه در رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری و چه در رقابتهای پارلمانی و حتی شوراها و شهرداریها جلودارِ معرفی کاندیداها، ارائه برنامه، طراحی شعارها و کمپینها هستند، قاعدتاً وقتی در یک رقابت درجه اولی مثل رقابت ریاستجمهوری هم وارد میشوند، از پیش افرادی را که برای سمتهای مختلف در نظر دارند مشخص میکنند. برای مثال معاون اول، حتی اعضای کابینه و سمت و سوی برنامهها و جزئیات برخی از راهحلهایی را که برای مشکلات جاری و مسائل روز جامعه مطرح است، مشخص کرده و برای آنها برنامه دارند و آن برنامهها را به جامعه عرضه میکنند.
اصلاً همین رقابت گفتمان-برنامهها و شخصیتها است که به رقابت در آن کشورها که سطح توسعه سیاسی بالایی دارند جان میبخشد و این کشورها را از دیگر کشورهایی که توسعهیافتگی سیاسی آنها در سطوح پایینتری است متفاوت میکند. متاسفانه وضعیت کشور ما بهگونهای است که توسعهیافتگی سیاسی کشور در سطح پایینی قرار دارد. افراد تا چند روز قبل از آغاز رقابتهای ریاستجمهوری به دلیل نظارت استصوابی و نوع نقشه راهی که شورای نگهبان جلوی پای جریانهای سیاسی و شخصیتهایی که به عنوان کاندیدا ثبتنام میکنند قرار میدهد، حتی نمیدانند که آیا میتوانند در این رقابتها حضور داشته باشند یا خیر.
در کشور ما فضا و صورت رقابت برای یک جریان سیاسی و یا افراد مستقلی که نسبت به وضع موجود انتقاداتی دارند شرایط را بهگونهای رقم زده که افراد تا دقیقه نود اصلاً نمیدانند که آیا امکان رقابت دارند یا خیر و همین موضوع موجب میشود کاندیداهای ریاستجمهوری و رؤسای جمهوری را داشته باشیم که عملاً امکان برنامهریزی درازمدت و حتی میانمدت نداشته باشند. طبیعتاً باید یک کاندیدای ریاستجمهوری از پیش معاون اول و چهرههای برجسته کابینه خود را در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... به مردم معرفی کند.
اما یکی از دلایل ضعف ساختاری که ما داریم این است که شرایط نظارت استصوابی و نظام سیاسی کشور، اساساً امکان رقابت به گفتمان برنامهها و شخصیتهای سیاسی را در چارچوب حزبی فراهم نمیکند و نتیجه آن اینگونه میشود که رئیسجمهور مستقر و یا کاندیدای ریاستجمهوری بعد از پیروزی در انتخابات باید به این موضوعات بپردازد و یا در رقابتهای ریاستجمهوری اعلام کند که باید موضوعات را به دست کارشناسان بسپاریم و تا زمان آغاز فرایند رسمی فعالیت ریاستجمهوری و کابینهاش شاهد رایزنیها در مورد چیدمان کابینه و شاخصها و... باشیم. این یکی از دلایل مهم و ضعف توسعهنیافتگی سیاسی در کشور است.
امیررضا واعظ آشتیانی: مشکل امروز کشور ما نبود تحزب است، یعنی ما در کشور حزب کارآمد نداریم، بلکه جریان سیاسی داریم و این یک چالش است. ضمن اینکه ما بعد از مرحوم هاشمیرفسنجانی، هیچکدام از افرادی که به ریاستجمهوری رسیدند، اصلاً تصور این را نداشتند که به این جایگاه برسند، یعنی آمدند و کاندیدا شدند، موجی ایجاد شد و آن موج آنها را به ریاستجمهوری رساند.
وقتی این اتفاق رخ میدهد، این تجربه برای کشور ما ایجاد شده که رئیسجمهور منتخب در پی گشتن برای انتخاب کادر اجرایی و کابینه خودش میرود که این موضوع هم چالشهای خود را خواهد داشت که ما میخواهیم کابینهای تحت عنوان شرکت سهامی داشته باشیم یا تیم منسجم از قبل آماده داریم؟ این اتفاق برای تمام دولتهای ما متاسفانه بوده که ما در کابینه وزیر سفارشی و اجارهای داشته باشیم، ولی در کشورهایی که احزاب در آنها نقش اساسی دارند، اینگونه نیست و احزاب برنامه و نقش و تاثیر دارند.
واقعیت امر این است که باید به این نکته توجه کرد که تیمسازی و دولت در سایه را احزاب درست میکنند، این احزاب هستند که مدیران را پرورش میدهند، اما آیا ما چنین احزابی در فضای سیاسی کشورما وجود دارد؟ خیر، ما با چنین وضعیتی روبهرو نیستیم و این میشود که میبینیم فلان دولت میآید و تعدادی افراد را انتخاب میکند که فارغ از نگاه خود دولت هستند. اگر بنا باشد از گروههای مختلف تقاضای کمک داشت، اما نگاه سیاسی را در آن دخیل ندانست، خیلی خوب خواهد بود و نوعی مدینه فاضله میشود، اما واقعیت امر این است که اگر بخواهیم به تخصص اهمیت بدهیم، باید فارغ از نگاههای سیاسی انتخاب کنیم و هم افرادی که انتخاب میشوند باید این نگاه را داشته باشند که قرار است در دولتی کار کنند که احتمالاً برخلاف نگاه سیاسی آنها خواهد بود. آیا چنین افرادی واقعاً وجود دارند که این نگاه را داشته باشند؟ هرچند برخی افراد را داریم که برای تمام فصول ساخته شدهاند و خودشان را به رنگهای مختلف درمیآورند و سعی میکنند که همیشه باشند.
*به نظر شما چنین فراخوانی برای رسیدن به لیستی برای معرفی کابینه درست است؟ و آیا به نتیجه مقبولی میرسد؟
مسعود سپهر: دنیای سیاست دنیای آرزوها نیست بلکه دنیای ممکنهاست. در شرایط فعلی و با وجود مشکلاتی که از قبل به رئیسجمهوری منتخب تحمیل شده راه دیگری وجود ندارد. رئیسجمهور با مشکلات تحمیلی مانند نداشتن نظام حزبی و از آن مهمتر سیطره گزینشها بر بوروکراسی دولتی روبهروست. به دلیل رد شدن در گزینش و به دلیل آنکه تعداد تکههای کفن میت را نمیداند بسیاری از شایستگان فرصت حضور در بوروکراسی دولتی و کسب تجربه را پیدا نکردند. به همین دلیل پزشکیان این روش را به کار برده تا شایستهترین افراد را شناسایی کند.
اما اصل کاری را باید روی پایهای بگذارد که شایستهسالاری کند. شایستهسالاری به مفهوم انجام کارها به دست متخصصان آنهم براساس بهرهوری، تخصص و پاکدستی است تا در آینده دور این شایستگان که به تدریج در دولت رشد پیدا کردهاند، توسط رئیسجمهوران که به دنبال پیدا کردن اعضای کابینه است، آنها را پیدا میکنند. این افراد در آن زمان معاونان وزیر هستند که در احزاب نیز شایستگی خود را نشان دادهاند. اما در حالت فعلی جز این کاری که پزشکیان انجام داده روش بهتری وجود ندارد.
حسین نقاشی: یکی از نگرانیها درباره تعارض منافع احزاب است، با توجه به اینکه در مدت زمان باقی مانده تا تحلیف و آغاز به کار رئیسجمهور به نظرم ارسال چنین لیستهایی از سوی احزاب، با توجه به اینکه متعدد و زیاد هستند و قابل پیشبینی است که دچار تعارض منافع نیز بشوند، ممکن است علاوه بر جریانهای اصلاحطلب و یا جریانهای مستقلِ همسو با جبهه اصلاحات در خیلی از موارد دچار تعارض منافع شوند. از سوی دیگر پالایش و رسیدگی و ارزیابی این میزان رزومه، کار را برای رئیسجمهور منتخب و حلقه تصمیمگیری سخت میکند و این موضوع خود از عوارض عدم توسعهیافتگی سیاسی است.
نظام سیاسی به جای اینکه در مسیر شفافتر شدن سیاست و حزبیتر شدن انتخابات پیش برود، با رفتار سیاسی خود که جایگاه رسمی به احزاب از نظر حقوقی در نظام انتخاباتی نمیدهد این موضوع را غیرشفاف پیش میبرد. در نظام سیاسی ما با روشهای مختلف از جمله محدود کردن، تعطیل کردن، تحت فشار گذاشتن امنیتی و گاهاً قضایی فعالان حزبی، احزاب را محدود میکند و عضویت در حزب را به یک ویژگی منفی تبدیل میکند و عنصر حزبی بودن دال بر وابستگی به یک جریان سیاسی است که معمولاً عواقب مثبتی ندارد و همه اینها دلیل بر این است که عرصه بوروکراسی در کشور دستخوش فعالیت دلالان است و افرادی هستند که دلالی پستها را میکنند و شایستگی و سابقه و تجربه و انباشت کار تشکیلاتی، سیاسی و تخصص حتی به محاق میرود. درحالیکه در کشورهای توسعهیافته، بازیگردان اصلی رقابتهای انتخاباتی احزاب هستند و در انتخابات پارلمانی یک میزان مشخصی از درصد کرسیها که بالاتر از ۵۰ درصد نیز هست به کاندیداهای احزاب اختصاص داده میشود.
امیررضا واعظ آشتیانی: نگاه آقای پزشکیان از این جهت که میخواهد احزاب را دعوت کند نگاه خوبی است، اما تصور من این است که چالشهای خاص خود را خواهد داشت که ممکن است در عمل بیرون بزند. به نظرم این نگاه میتواند نوعی تعارف باشد، البته نه اینکه حرفم فقط درباره آقای پزشکیان باشد، هر فردی که رئیسجمهور شده بود و میخواست اینگونه برخورد کند، با چالشهایی روبهرو میشد. حتی اگر خود رئیسجمهور منتخب هم بخواهد، ممکن است اطرافیان در تصمیمگیری دخالت کرده و پرهیز دهند تا تیم خودشان روی کار باشد.
من امیدوارم واقعاً این نگاهی که آقای پزشکیان میگوید به صورت واقعی وجود داشته باشد، پیشنهادی که مطرح شده خوب است، اما امان از آنهایی که خود را مشاور میدانند و تحت عنوان مشاور آدرس غلط میدهند، ما در گذشته چنین افرادی را در دولت و در وزارتخانهها کم نداشتیم که آدرس غلط دادند، به کشور ضربه زدند و البته در عین حال، به اهداف خود هم رسیدند.
*در صورت تصمیمگیری مسعود پزشکیان براساس نتایج این فراخوان، جایگاه این کابینه نسبت به جامعه و حاکمیت و انجام وظایف دولت چگونه خواهد بود؟
مسعود سپهر: با توجه به وجود نیروهای سیاسی قدرتمند مختلفی در کشور، تنها پاسخ من به این سوال این است که «برای این کابینه دعا خواهم کرد.» طبیعتاً نیروهای متعددی که به منافع خود بیش از منافع ملی فکر میکنند در پیشروی این کابینه هستند و عملکرد آنها بر اقدامات دولت اثر میگذارد. اگر آنها کمی به منافع ملی فکر کنند این کابینه امکان موفقیت دارد، اما اگر بهعنوان مثال مجلس در همان راهی که تاکنون رفته، حرکت کند، طبیعی است که چوبهایی لای چرخ دولت میگذارد که امکان موفقیت بسیار دشوار شود و جایگاه کابینه را در جامعه متزلزل میکند. از سوی دیگر رسانههای انحصاری نیز نقاط ضعف را بزرگ میکنند و در شرایط فعلی نقاط ضعف بسیاری وجود دارد و نقاط قوت را مسخره، همچنان که در مورد رؤسایجمهوری که با آنها همسو نبودند، این رویه را در پیش گرفتند.
حسین نقاشی: تشکیل کابینه در برخی از وزارتخانهها به صورت نانوشته به صورت مطلق در اختیار شخص رئیسجمهور نیست. برخی از وزارتخانهها باید با مشورت و کسب نظر رهبری معرفی شوند و برخی از افراد نیز در رایزنی با فراکسیونهای مجلس معرفی میشوند که البته یک روال طبیعی است و آنها باید تایید صلاحیت دهند. با این توصیفات، آقای پزشکیان چندان در انتخابات وزرا مبسوط الید نیست و حتی در سطح معاونان وزیر نیز اگر وزرا بخواهند از چهرههای شاخص سیاسی و حزبی استفاده کنند، ممکن است تحت فشار نهادهای مختلف از جمله مجلس قرار بگیرند و در هر صورت راه دشواری در پیش دارد و دستش در انتخاب نیروهای حزبی و شناسنامهدار و شایسته چندان باز نیست.
امیررضا واعظ آشتیانی: همانطور که گفتم، مشکل اصلی ما نداشتن تحزب است، ما وقتی تحزب نداشته باشیم، دولت تبدیل به شرکت سهامی خواهد شد و به احزاب میگوییم پیشنهادات خود را ارائه کنند. شما فکر میکنید زمانی که از احزاب خواسته شود گزینه معرفی کنند، چه افرادی را معرفی خواهند کرد؟ باز هم آدمهای سفارشی خودشان را که احیانا کارآمدی هم ندارند معرفی میکنند، ولی در عین حال این امکان هم وجود دارد که افراد کارآمد معرفی شوند. این موضوع چاقوی دولبه است، یعنی ممکن است از هر دو سر ببرد، لذا این نکته اگر بخواهد به یک نتیجهای برسد مقداری سخت است، اما در عین سخت بودن، شدنی است.
البته تصور و تحلیل من این است که اگر به این سمت برویم که دولت چهاردهم به این شکل تشکیل شود و به نوعی شاهد شرکت سهامی باشیم، معنی و مفهوم آن این است که اگر احیانا دولت آقای پزشکیان موفق نشد، اینطور گفته شود که همه در این عدم موفقیت سهم دارند. در مجموع آرزوی موفقیت برای آقای پزشکیان و دولتش داریم، افرادی هم که دلسوز انقلاب هستند انتقاد کنند، اما بهگونهای عمل نشود که عملکرد آنها نشان از انتقامجویی داشته باشد.