نقش این پدر سنتی سختگیر را در سریال علیرضا داودنژاد بازی میکند. او که فیلمسازی با سبک و شیوه خاص خودش است، تجربه بازی در چند فیلم را هم دارد: سینه سرخ به کارگردانی پرویز شیخ طادی، کلاس هنرپیشگی به کارگردانی خودش، شنای پروانه ساخته محمد کارت و دو روز دیرتر کار اصغر نعیمی. حضور او در سریال انتهای شب جدیدترین تجربه بازیگری اوست که البته آنطور که آیدا پناهنده، کارگردان سریال، نوشته چندان هم راحت راضی به بازی نشده است. اما یکی از نقشهایی است که تماشاگران به آن واکنش نشان داده اند و مورد توجهشان قرار گرفته است. اما دلایل این مورد توجه قرار گرفتن چیست؟
بازی واقعگرایانه و قابل باور
مثل سبک فیلمسازیاش، علیرضا داودنژاد در این سریال کاملا واقعگرایانه و بی هیچ اغراقی کار کرده است. نحوه راه رفتن، صحبت کردن و ایستادنش کاملا نزدیک به نقش است و احتمالا اصلا حالت بدنی و گفتار خود اوست بدون هیچ تغییری. این باعث میشود، تماشاگر او را باور کند و رفتارهایش را بپذیرد.
نقش قابل باور
علاوه بر نوع بازی، خود نقش هم برای مخاطب ایرانی کاملا آشنا و باورپذیر است. او پدر سنتی است که از طلاق دخترش عصبانی میشود. به خصوص که به دلیل جلوگیری از همین عصبانی شدن او، دخترش بدون اطلاعش این کار را انجام داده است. زمانی که پدر متوجه این طلاق میشود، اول یک سیلی به دخترش میزند و بعد سراغ دامادش میرود و به او سیلی میزند، احتمالا تنها عکسالعملی که به عنوان یک پدر سنتی میتواند داشته باشد.
عطوفت و خشونت
او بعد از طلاق به دخترش اجازه نمیدهد شب دیر به خانه برگردد، او را در ارتباط و رفتارش با پسرش گاه مواخذه میکند، ماجرای طلاق را از خواهرش و بقیه فامیل پوشیده نگه میدارد تا آبروریزی نشود،، اما به هرحال باز هم پشت دخترش میایستد و در مقابل دامادش از او دفاع میکند. برجستهتر از همه اینها ارتباطش با نوه اش است که جدا از هر اتفاقی او را دوست دارد و سعی میکند سرگرمش کند.
دوری از بازیگری برای سالها و کنجکاوری بیننده
علیرضا داودنژاد اصولا کارگردان است و بازیگر نیست. از آخرین فیلمی هم که تماشاگر با بازی او دیده سالها میگذرد. همه اینها باعث شده بازیگری او برای تماشاگر جذاب باشد. برای جوانترهایی هم که شاید او را به عنوان بازیگر نمیشناسند، چهره جدیدی است و این خود نکته مثبتی است.
نقش متفاوت پدر
در بیشتر فیلمها و سریالها اگر قرار است یکی از والدین به هر دلیلی مثل طلاق یا فوت حذف شوند، معمولا این اتفاق برای پدر میافتد. به خصوص اگر قرار باشد دختر تنها بماند، به شکل معمول با مادر تنها میشود تا رابطه آنها و ارتباطشان جذاب باشد. اما در این جا ماهی و خواهرش با پدرشان زندگی میکنند. در سریال پدر را میبینیم که غذا آماده میکند، با نوهاش بازی میکند و با دخترهایش رابطه سختگیرانهای دارد. این موضوع احتمالا یکی از دلایلی است که بیننده به رغم بداخلاقیهای پدر و سنتی بودنش با او ارتباط برقرار کند و برایش جذاب باشد.