پرونده انتخابات ریاستجمهوری دوره چهاردهم سرانجام با معرفی مسعود پزشکیان بهعنوان رئیسجمهوری جدید ایران بسته شد و رئیسجمهور منتخب این روزها در حال طراحی کابینه است.
در چنین روزهایی، اما اوضاع در بین اصولگرایان آرام نیست؛ شکست در انتخابات و از دست دادن قوه مجریه آن هم تنها پس از ۳ سال از پایان دولت حسن روحانی، فضای درگیریهای داخلی را در بینشان داغ نگه داشته است و آنها این روزها یک مرحله دیگر از درگیری درونخانوادگی را پشت سر میگذارند؛ درگیریهایی که از زمستان سال گذشته میان نواصولگرایان حامی محمدباقر قالیباف و اصولگرایان رادیکال و بنیادگرایان آغاز شده و چهار مرحله داشت که سه مرحله آن را پشت سر گذاشته تا به امروز رسیده که حالا در تلاش هستند تا یکدیگر را بهعنوان مقصر ناکامی در رسیدن به ریاست قوه مجریه معرفی کنند.
اولین مرحله از درگیری داخلی اصولگرایان از زمستان ۱۴۰۲ و پیش از زمان برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم به نمایش درآمد؛ جایی که آنها برخلاف انتخابات مجلس یازدهم زیر بار ارائه لیست واحد نرفتند و براساس همین موضوع انشقاق در بینشان علنی شد. شورای ائتلاف نیروهای انقلاب که تشکیلاتی نسبتاً قدیمیتر محسوب میشدند، به ریاست غلامعلی حدادعادل و سرلیستی محمدباقر قالیباف و البته با همراهی جبهه پایداری در یک سمت قرار گرفتند، در یک سمت دیگر شورای وحدت اصولگرایان به سرلیستی منوچهر متکی حضور داشتند و البته ضلع مهم و پرحاشیه این انشقاق با نام «امنا» و با محوریت حزب تازهتاسیس «شریان» هم ایجاد شد که لیستی را ارائه دادند که اصولگرایان پرحاشیهای، چون حمید رسایی و امیرحسین ثابتی را در خود جای داده بود.
این سهگانه ایجادشده در جریان انتخابات مجلس ابتدا تنها در حد لیستهای متفاوت با کمترین میزان تشابه بود، اما در آستانه انتخابات مجلس، بیان یک جمله از سوی غلامعلی حدادعادل باعث شد تا وضعیت تغییر کند؛ جایی که حدادعادل در نشست خبری، خودش و اعضای شورای ائتلاف را چنار نامید و سایر لیستهای ایجادشده را پاجوشها خطاب کرد. پس از این جمله درگیری بین آنها اوج گرفت و تاخت و تاز به فضای مجازی هم کشیده شد و در نهایت در کمترین میزان مشارکت تاریخ انتخاباتهای مجلس در ایران، پاجوشها توانستند چنارها را شکست داده و بیشتر از چهرههای شاخصی، چون محمدباقر قالیباف رای جمع کنند. البته در این میان نکته جالب توجه این است که پاجوشها نتوانستند در رساندن گزینه مطلوب خود به ریاست مجلس موفق باشند و باز هم محمدباقر قالیباف بر صندلی ریاست قوه مقننه تکیه زد تا در این زمینه، پیروزی سهم کسی باشد که جریان رادیکال اصولگرا به دنبال اثبات برتری موقعیتی خود بر او و حامیانش بودند.
پس از اینکه ماجرای مجلس به سرانجام رسید و هر دو گروه اصولگرا بهنوعی احساس پیروزی کردند، بهدنبال برگزاری زودهنگام انتخابات ریاستجمهوری، فاز جدیدی از درگیری داخلی بین اصولگرایان آغاز شد که در واقع به نوعی ادامه همان روندی بود که در مجلس وجود داشت. البته ابتدا با این تصور که قالیباف وارد انتخابات ریاستجمهوری نخواهد شد، محوریت حملهها به اصلاحطلبان، علی لاریجانی و محمود احمدینژاد خلاصه شده بود، اما پس از آنکه قالیباف اقدام به ثبتنام کرد، دوگانه آنها به صورت رسمی و با محوریت سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف آغاز به کار کرد؛ دوگانهای که تا روز انتخابات ادامه داشت. حامیان محمدباقر قالیباف محور حملههای خود را براین اساس قرار داده بودند که سعید جلیلی کارنامه کاری ندارد و سعی میکردند به این نکته اشاره داشته باشند که چرا سعید جلیلی تا به امروز در ساختار جمهوری اسلامی ایران سمت اجرایی کلان نگرفته است.
در مقابل هم حامیان سعید جلیلی بیشتر سعی داشتند همان محور انتخابات مجلس را دنبال کنند، موضوع اطرافیان رئیس مجلس را پیش کشیده و البته سعید جلیلی را تنها گزینهای معرفی کنند که برای ادامه راه سیدابراهیم رئیسی مناسب است. این روند و درگیریهای مجازی بین دو گروه اصولگرا با قدرت و شدت زیادی دنبال شد و در نهایت بهرغم تلاشهایی که صورت گرفت، کنارهگیری از سوی قالیباف و جلیلی در کار نبود تا مانند سال ۹۲ هر دو نفر وارد انتخابات شوند و از دل آن انتخابات، سعید جلیلی همراه با مسعود پزشکیان به دور دوم راه یابد.
با راهیابی سعید جلیلی و مسعود پزشکیان به دور دوم انتخابات ریاستجمهوری، هرچند محمدباقر قالیباف با انتشار بیانیهای رسماً از سعید جلیلی حمایت کرد، اما این نگاه و حمایت در بین برخی از حامیان قالیباف وجود نداشت و حتی تعدادی از چهرههای شاخصی که در دور اول از قالیباف حمایت کرده بودند، در دور دوم نهتنها به تیم سعید جلیلی اضافه نشدند، بلکه پا را فراتر گذاشته و بهصورت رسمی از مسعود پزشکیان حمایت کردند؛ موضوعی که منجر شد در همان یک هفتهای که بین زمان برگزاری دور اول و دور دوم انتخابات زمان قرار داده شده بود، بسترهای فضای مجازی شاهد درگیری کلامی اصولگرایان باشد.
پس از اینکه پرونده انتخابات ریاستجمهوری دوره چهاردهم با اعلام نام مسعود پزشکیان بسته شد، فاز جدیدی از این درگیریها در بین هواداران سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف آغاز شده و این روزها در فضای مجازی دیده میشود. برای بررسی این موضوع به سراغ شبکههای اجتماعی مورد استفاده فعالان اصولگرا از جمله «ویراستی» و «ایتا» رفتیم. بررسی ویراستی از آنجایی میتواند جالب توجه باشد که بهنوعی جایگاهی برای دیالوگ است و آنها در فضای ویراستی که شبیه توئیتر هم هست پاسخ هم را میدهند.
فضا در بین حامیان سعید جلیلی به شکلی است که آنها تاکید میکنند که اگر محمدباقر قالیباف کنار میرفت، در دور اول سعید جلیلی برنده این رقابت میشد. برای مثال، امیرحسین ثابتی، نماینده مجلس دوازدهم و از حامیان سعید جلیلی طی یادداشتی پس از انتخابات نوشته بود: «بعد از شمارش آرا، بعضی از هواداران آقای قالیباف، مدعی شدند اگر دور اول جلیلی به نفع قالیباف کنار میرفت، در دور دوم او میتوانست پزشکیان را شکست دهد. اما این تحلیل از چند جهت غلط است؛ اول اینکه براساس شاخص مقبولیت، جلیلی رای بیشتری داشت و طبیعتاً باید در صحنه باقی میماند و بعد از پایان دور اول نیز معلوم شد که رای او حدود سه برابر قالیباف بوده و از این جهت، شاید اگر برعکس بود و ایشان به نفع جلیلی کنار میرفت جلیلی میتوانست همان دور اول کار را تمام کند. رای منفی بالای آقای قالیباف به خاطر موضوعات مختلف که در انتخابات اخیر مجلس در تهران نیز خود را نشان داده بود، نشان میداد که او در دور دوم نیز رقیب سادهتری برای پزشکیان بود.»
و یا کانال «خط ولایت» در ایتا که نوشته بود: «حجم تخریبی که علیه جلیلی صورت گرفت بیسابقست! جلیلی هم از خودیها خورد هم از غیرخودیها. شما فکر میکنید چرا برخی از افرادی که توی ستاد آقای قالیباف بودند، پناه بردند به ستاد پزشکیان؟ تا حالا به این فکر کردید که چرا انقدر از جلیلی وحشت دارند؟ چرا نمیخوان جلیلی رو بازی بدن؟ چرا دوست ندارند یکی مثل جلیلی مطرح بشه؟ دلیلش مشخصه، تنها نامزدی که اشاره داشت به فساد در سیستم جلیلی بود بارها مثال انبار گندم و موش هارو زد.»
پیرامون محمدباقر قالیباف و حامیان او نیز تلاشها برای پاسخ دادن به حامیان سعید جلیلی ادامه دارد. برای مثال روزنامه فرهیختگان در گزارشی دلایلی که حامیان سعید جلیلی مطرح میکنند را زیر سوال برد و در بخشی از آن نوشته بود: «گزارههایی که درباره «سازمان رای» حتی در روز انتخابات از سوی برخی اعضای ستاد بازنده انتخابات در شبکههای اجتماعی منتشر میشد به قدری دور از «واقعیت» و لطیفه است که انسان را به حیرت وا میدارد و شاید بهترین تعبیر درباره آن «عدد نفهمی» باشد.»
و یا در نمونه دیگر، کانال «نواصولگرا» در بستر ایتا درباره شکست سعید جلیلی اینگونه نوشته بود: «علت شکست برخی ویژگیهای ایشان است که برای طبقه متوسط شهری ترسناک است. او درباره بعضی از موضوعات مهم کشور، جملاتی دوپهلو مانند عمق راهبردی و... میزند که راه را برای تفسیر طرفهای مختلف و ترسناک نشان دادن او باز میکند. اطرافیان او هم افرادی ترسناک برای طبقه متوسط هستند. ثابتی، رسایی، شهبازی و... از جمله این افراد هستند.»
حقیقت این است که بخشی از اصولگرایان از نامهای بزرگ هم عبور کردهاند و اینگونه نیست که با حرف یک چهره شاخص اصولگرا، آنها از موضع خود کوتاه آمده و راه دیگری را بروند. چنانچه در انتخاباتی که پشت سر گذاشته شد، حتی حرف و بیانیه محمدباقر قالیباف هم نتوانست وحدت را در میان آنها ایجاد کند و پس از انتخابات با ادبیات تند در حال حمله به یکدیگر هستند و یکدیگر را متهم میکنند که عامل اصلی شکست در این انتخابات هستند.
در مجموع با روندی که از زمستان سال گذشته آغاز شده و در تابستان ۱۴۰۳ ادامه پیدا کرده و این روزها در بین فعالان مجازی اصولگرا به وضوح دیده میشود، میتوان اینگونه گفت که گسل ایجادشده بین اصولگرایان گستردهتر از چیزی است که بتوان تصور کرد که آنها در حوزه سیاسی به وحدت و صلح برسند و حتی رقیب مشترک نیز کارآیی خود را برایشان از دست داده و آنها در حال دعوای خانوادگی برای دستیابی به قدرت بیشتر هستند.
منبع: روزنامه هم میهن