کد خبر: ۹۲۱۶۱۷
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۴۰۳ - ۱۹:۰۷

ما اصولگرا‌ها با خودمان چه کردیم|فاتحه‌مان را خوانده‌اند

ما اصولگراها چه کرده ایم با خودمان؟ چرا نمی‌توانیم مثل سالهای دور، مردم را دور خودمان جمع‌کنیم؟ چرا دافعه مان اینقدر زیاد است و جاذبه مان آنقدر کم؟
ما اصولگرا‌ها با خودمان چه کردیم|فاتحه‌مان را خوانده‌اند
آفتاب‌‌نیوز :

محمد مهاجری فعال رسانه‌ای اصولگرا نوشت: ما اصولگرا‌ها چه کرده ایم با خودمان؟ چرا نمی‌توانیم مثل سال‌های دور، مردم را دور خودمان جمع‌کنیم؟ چرا دافعه مان اینقدر زیاد است و جاذبه مان آنقدر کم؟

مگر اسلاف مااصولگرا‌ها همان‌ها نبودند که از صدقه سر حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز و هم پیمانان شان، ۹۰ درصدمجلس اول و دوم را مال خود کردند؟ و در انتخابات ریاست جمهوری، شهیدرجایی و سید علی خامنه‌ای و مرحوم هاشمی رفسنجانی را با اقتدار بر کرسی ریاست جمهوری نشاندند؟

چه شد که از دوره سیدمحمدخاتمی ورق برگشت و بعدش روحانی و پزشکیان، طومارمان را در هم پیچیدند؟ و تازه همان احمدی نژادی که ششدانگ مال خود می‌دانستیم، چنان درآمد که نه تنها حاضر نیستیم اصولگرایش بنامیم بلکه کمترین صفتی که به او و تیمش می‌دهیم، جریان انحرافی است؟

مگر ما خودمان را اصل نظام و انقلاب و اسلام نمی‌دانیم؟ مگر خودمان را تکه‌ای از جواهر فرودآمده از عرش نمی‌دانیم؟ پس چرا به این حال و روز فلاکت بار افتاده‌ایم؟

همین اسفند ۱۴۰۲ را بیاد بیاوریم. چه رسوایی به بار آوردیم سر افشاگری علیه یکدیگر؟ آبرو حیثیت برای همدیگر گذاشتیم؟ همدیگر را دزد خطاب نکردیم؟ باران فحش و ناسزا و تهمت ودروغ برسر هم نباریدیم؟

الف‌بچه‌های سیاست باز، حرمت بزرگتر‌ها را زیر پا نگذاشتند؟ عمامه به سرهامان بی‌ادبانه حرف نزدند؟ حرمت لباس پیغمبر را خرج رای آوردن این و رای نیاوردن آن نکردند؟

فعالان فضای مجازی‌مان را که نگویم. آن برادر"عزیز"، با سلامت اخلاق و روان جامعه چه کرد؟ با یک لشکر آدم دروغگو و هتاک وسط میدان نیامد؟

می‌خواست مااصولگرا‌ها رای بیاوریم؟ می‌خواست باچوبی که توی جوی لجن فرو می‌کند، روی دیوار بنویسد "نظافت رارعایت کنید؟ " خب، حالا رای هم نیاورده‌ایم وشده‌ایم چوب دوسر طلا! خسرالدنیا والآخره

کاری به اصلاح‌طلبان ندارم. آن‌ها ازنظر مااصولگرا‌ها پلشت وپلید و جس و ضدخدا و ضدنظام اند. اما ما آنگونه که می‌نماییم هستیم؟

در مناظره‌ها سه کاندیدایمان چه کردند؟ حرفی زدند که سرمان را بالا بگیریم و به آن افتخار کنیم؟ یا باید از خجالت آب شویم؟

اصلاح طلبان که نمی‌داننداما ما خودمان که می‌دانیم با این فکر وشیوه رفتاری که داریم حتی زن وبچه‌مان قبولمان ندارند. چندنفر از سرشناسان اصولگرا را می‌شناسیم که فرزندانشان در دانشگاه و محل کار، از پدرهاشان برائت می‌جویند؟

چرا دربین این همه امام‌جمعه اصولگرا باید حسرت شهیدآل‌هاشم را بخوریم؟ که رفیق خلق خدا بود و وقتی نهی از منکر می‌کرد برجان شنونده خوش می‌آمد؟ کنار مردم در ورزشگاه می‌نشست وعارش نمی‌امد که بامردم کوچه و خیابان که عقیده‌اش رانمی‌پسندند همکلام شود. اگر برخی ملاحظات سیاسی نبود، آل‌هاشم آخوندی می‌شد که بدحجاب‌ها وبالاتر بگویم بی‌دین هاهم عاشقش می‌شدند.

نتیجه انتخابات ۱۵ تیر رادیدید؟ قندتوی دلمان آب شد که پزشکیان فقط ۲۶ درصد رای آورده. اما اصلا کک مان نگزیدکه چرا نصف مردم رای ندادند. قبول دارم که بطور متوسط ۳۰ درصد مردم همیشه غایب انتخاباتند. اما می‌فهمیم که ۲۰ درصدبقیه یعنی ۱۲ میلیون رای؟ واین را می‌فهمیم که از این ۱۲ میلیون حتی یک نفرش به جریان ما رای نمی‌دهند؟ اگربرفرض این عده بخواهند پای صندوق بیایند، چنان سونامی راه می‌افتد که همه مااصولگرا‌ها را مثل پرکاه خواهد برد. دلمان را به چنددرصد از مردم خوش کرده‌ایم؟ 

در انتخابات ۸ و ۱۵ تیر هرچه بلدبودیم علیه پزشکیان و حامیانش گفتیم. کاندیدای‌مان در تلویزیون هرچه دروغ و تهمت توانست علیه رقیب گفت.

صداوسیمامال ما بود. شورای نگهیان طرف ما بود. وزارت کشورهم همینجور. مدیران ارشد، یار مابودند؛ دوقطبی ساختیم وقصه دیو ودلبر راه انداختیم. آخرش هم خاک برسرمان شدو باختیم. 

حالا هم ازشدت غیظ داریم خودمان راپاره می‌کنیم. برای چه؟ برای خدا؟ برای نظام؟ حاشا که چنین باشد. خشم مان از آنجاست که امید بسته بودیم ۸ سال بمانیم وسر ۳ سال خدا حالمان را گرفت.

ناراحتیم که وقتی شورای نگهبان وخیلی جا‌های حاکمیت، یاری کردندتا ما حکومت داری کنیم، عرضه اش رانداشتیم. چون کوتوله هامان رابه میدان آوردیم وحتی به مرحوم رئیسی ستم کردیم.

حالا بایداقلا ۴ سال دیگر صبرکنیم یا اینکه تلاش‌مان براین باشدکه همه زورمان را بزنیم تا پزشکیان نتواندکار کند. دقیقاهمان کاری که در دوره خاتمی و روحانی کردیم. مگرنه اینکه اعتقاد داریم دیگی که برای مااصولگرا‌ها نمی‌جوشد، بگذارکله سگ درآن بجوشد؟

این راه که میرویم نه به ترکستان که به قبرستان است. قبرستان اخلاق. گورستان سیاست. قبرستان بی آبرویی. قبرستان ضدیت با مردم وحتی بچه‌های خودمان. وبه تمام معنا قبرستان اصولگرایی.

فاتحه مان راخوانده‌اند، لااقل حلوایش رابخوریم که کمتر بسوزیم.

منبع: نامه نیوز 

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین