گزارشی از پشت صحنه سریال پنجمین خورشید
آفتابنیوز : آفتاب-گروه هنری: درروزهای پایانی فصل گرم تابستان و نیز ماه مبارک رمضان، قراراست برای تهیه خبر به پشت صحنه سریال پنجمین خورشید، آخرین ساخته علیرضا افخمی برای شبکه سوم سیما برویم.
نزدیک ظهر است و عقربههای ساعت، سیزده و پانزده دقیقه رانشان میدهد. یک عمارت بزرگ و قدیمی در حوالی امام زاده عینعلی و زینعلی، واقع در محله پونک تهران. در باز است و ما وارد میشویم. حیاط خیلی پهناور است و تا چشم میچرخد،درختهای بلند را میبینیم. کمی جلوتر میرویم. ماشینهایی که پارک شدهاند، از دور نمایان میشوند. گویی گروه حمل و نقل هستند که مشغول استراحت و گفتگو میباشند.
چند نفر هم مشغول تنظیم دکور صحنه هستند و افرادی هم مشغول رفت و آمد به پشت عمارتاند.
کمی منتظر میمانیم. آقایی؛ دستیار دوم کارگردان به سراغمان میآید و به گرمی از ما استقبال میکنند. با کمی مزاح، مارا به اتاق گریم میبرد. سلام میکنیم و وارد اتاق میشویم. گریمورها، مشغول گریم کامیار محبی، در نقش «حمید» و شبنم قلیخانی، در نقش «هما» هستند. مینشینیم و با تامل، به فضای موجود دقت میکنیم. گریم بازیگرها که تمام میشود، صدای آقای افخمی را میشنویم که بازیگرهایش را صدا میکند.
درحال خروج از اتاق گریم هستیم که ناگهان، حمید گودرزی، بازیگر نقش محسن، از کنارمان عبور میکند. با او یک سلام و علیک صمیمی کرده، به محل فیلمبرداری که همان منزل هما و برادرش حمید، در پشت عمارت است، میرویم.
یک حیاط کوچک که اطرافش را پارچههای سیاه کشیدهاند تا نور داخل آن نشود. فیلمبردار را میبینیم که گوشه حیاط ایستاده و در حال تنظیم زاویه دوربین و صحبت با آقای افخمی است. قرار است محسن و هما، در این سکانس بازی کنند و حمید هم پس از آنکه هما صدایش زد، به آنها اضافه شود. منشی صحنه هم به دقت همه چیز را تحت نظر دارد و بررسی میکند.
همه چیز اماده است. دوربین، نور، صدا، حرکت.
سکانس، سال هشتادوهشت است که محسن، باردیگر به زمان آینده بازگشته و از احوال پدر و مادر هما میگوید که گویی از آنها خبری نیافته و با حالتی شرمنده، از او عذز خواهی میکند. این پلان، چند بار برداشت میشود و سپس، عوامل برای استراحت به داخل حیاط اصلی میآیند. ما هم از ادامه فیلم برداری و چگونگی داستان از اقای آقایی سوال میکنیم. وی میگوید که باید منتظر رسیدن فیلمنامه باشند و اینکه روزهای مهیجتری در انتظار پنجمین خورشید است. در همین بين، ما هم زمان را غنیمت میشماریم و به سراغ «کامیار محبی» میرویم که چهره و نقشش، مخاطبان بسیاری پیدا کرده است.
در گفتگویی کوتاه، او از خودش میگوید:
ازکودکی عاشق بازیگری بودم. زمانیکه تمام بچهها میگويند که میخواهم مهندس شوم، خلبان و دکتر و خیلی شغلهای دیگر، من میخواستم بازیگر شوم و در این بیست و پنج سالی که از عمرم گذشته است، هنرسینما و تئاتر، انتخاب اول من بوده است. تئاترهای بسیاری را از زمان دبستان تا دانشگاه و هم اکنون، اجرا کردهام. چهار سریال هم بازی کردهام که اخرین آن، سريال دوطفلان مسلم بود که محرّم سال گذشته از شبکه دو سیما پخش شد.
برای اینکار هم روزی دیدم که تماس بیپاسخ متعددی به روی تلفن همراهم افتاده است و زمانیکه با آن شماره تماس گرفتم، آقای نصیری اساس و چکیده فیلمنامه را برایم توضیح دادند و سپس برای مذاکرات نهایی سراغ آقای افخمی رفتیم. از آنجاییکه ایشان کارگردان بزرگی هستند، من فقط سکوت کردم و نقش را پذیرفتم.
دوباره هیایوی رفت و آمد عوامل دیده میشود. ساعات نزدیک افطار است. ما هم بیش از این مزاحم عوامل نمیشویم و پس از خذاحافظی، محل فیلمبرداری پنجمین خورشید را ترک میکنیم.