آقای پناهیان ضمن انتقاد از فقدان حزب در کشور "دولت سایه" را یک حزب سیاسی دانست و از اقدامات آنها تمجید کرد. اما واقعیت این است که این تشکیلات نمیتواند حزب باشد، زیرا احزاب سیاسی دارای ویژگیهای زیر هستند:
۱_مرامنامه و اساسنامه شفاف و در دسترس دارند.
۲_موسسین با انتشار مرامنامه واساسنامه علاقمندان و طرفداران خود را به عضویت دعوت میکنند.
۳_ پس از عضوگیری، هرم سازمانی حزب تشکیل میشود.
۴_ رهبران حزب از پایین به بالا و توسط اعضا انتخاب میشوند.
۵_احزاب سیاسی دارای شفافیت مالی هستند.
۶_بر اساس قوانین کشور باید احزاب از وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب مجوز دریافت کنند.
این در حالی است که "دولت سایه" هیچ یک از ویژگیهای فوق را ندارد.
من ۱۳ سال پیش در یادداشتی تحت عنوان" کالبدشکافی باندهای سیاسی" نوشتم:"در خلا احزاب بالغ سیاسی معمولاً باندهای سیاسی ایجاد و رشد میکنند" و در آن یادداشت ویژگیهای باندهای سیاسی را برشمردم. به نظر میرسد این ویژگیها بیشتر از حزب سیاسی بر "دولت سایه" تطبیق دارد:
۱_ باندهای سیاسی معطوف به قدرت تشکیل میشوند.
۲_ باندهای سیاسی مرامنامه و اساسنامه مدون، شفاف، اعلام شده و در دسترس ندارند.
۳_باندهای سیاسی دارای تشکیلات محدودوبسته هستند و اعضای خود را از بالا به پایین انتخاب میکنند؛ و هرگز برای عضوگیری عمومی فراخوان نمیدهند.
۴_ باندهای سیاسی معمولاً پشت سر بزرگان سنگرگیری میکنند تا از نقد مصون بمانند.
۵_ رهبران باندهای سیاسی "خودخوانده" هستند و هرگز امکان انتخاب رهبران باند از پایین به بالا را فراهم نمیکنند.
۶_ باندهای سیاسی معتقدند " هر کس با ما نیست لزوماً بر ماست " و لذا با "خود حق پنداری" همه افراد و جریانهای سیاسی خارج از باند خود را باطل میپندارند و با آنها سرستیز دارند.
۷_باندهای سیاسی فاقد شفافیت مالی هستند و هرگز منابع مالی فعالیت سیاسی خود را اعلام نمیکنند.
۸_ درباندهای سیاسی معمولأ "منافع ملی" قربانی "منافع باندی "میشود.
با توجه به موارد فوق به نظر میرسد ایدههای همچون "دولت سایه" و البته بسیاری از احزاب سیاسی امروز جامعه در قد و قواره احزاب بالغ سیاسی نیستند و بیشتر نقش باندهای سیاسی را ایفا میکنند.
در خصوص "دولت سایه"و به ویژه قربانی کردن "منافع ملی "در برابر" منافع باندی" چند روایت که در همین روزها مطرح شد و هنوز تکذیب نشده است قابل تامل است:
اول: روایت طیب نیا از ممانعت جلیلی از تصویب fatf است؛ به گفته طیب نیا، جلیلی در زمان تصدی دبیری شورای عالی امنیت ملی طی نامهای با پیوستن به fatf موافقت کرده و حتی در این نامه مراحل تصویب کنوانسیونهای پالرمو و cft (دو بندی که ایران نپذیرفته) را اعلام کرده است. اما با روی کار آمدن دولت روحانی با آن مخالفت کرده و این مخالفت کماکان ادامه دارد.
دوم:روایت پورمحمدی است که در مناظرات گفت: جلیلی گفته است با fatf موافق است، ولی در دولت روحانی نباید پذیرفته شود!
سوم: روایت صالحی از منتفی شدن امضای برجام نهایی شده در دولت شهید رئیسی است که اظهارات جلیلی در شورای عالی امنیت ملی برای گرفتن امتیاز بیشتر، پرواز شهید امیر عبداللهیان به بروکسل برای امضای برجام را بر هم زده است.
این روایتها و زیانی که در این سالها با عدم احیای برجام و پذیرفتن fatf به "منافع ملی" وارد شده است از موارد قابل بررسی اقدامات "دولت سایه "در راستای "منافع باندی" و قربانی کردن" منافع ملی "است.
اما در خصوص سنگر گرفتن پشت سر بزرگان برای رهایی از نقد نیز میتوان به روایت قاضی زاده هاشمی تنها نامزد عضو کابینه دولت سیزدهم و معاون شهید رئیسی در مورد جلیلی قبل از انصراف از کاندیداتوری اشاره کرد. قاضی زاده هاشمی میگوید:
" کسی که شهید رئیسی را آزار میداد، عقاید شهید رئیسی را اصلاً قبول نداشت، اختلال ایجاد میکرد، حتی وقتی به همکاری دعوت شد همکاری را نپذیرفت و حاضر نشد از خودش بگذرد و بیاید کمک کند، دیگر نمیتواند بگوید که من امتداد دولت شهید رئیسی هستم. همین مطلب نشان میدهد که این وسط تقلب و عدم صداقت هست، چطور یک ماهه اخیر متوجه شدید که امتداد رئیسی هستید؟ چطور یهو فهمیدید که نظرات و انتقادات شما از رئیسی اشتباه بود و شدید امتداد رئیسی؟!
در خصوص عدم شفافیت مالی نیز هنوز" دولت سایه" منابع تامین مالی خود را در طی فعالیت ۱۱ ساله اعلام نکرده است و کسی نمیداند که هزینههای این فعالیت _که برای ۱۱سال فعالیت کم هم نیست _چگونه تامین شده است.
درمورد سایر ویژگیهای باندهای سیاسی، نیز رفتار چهرههای شاخص دولت سایه_ که در جریان تبلیغات انتخاباتی از آنها رونمایی شد_ نشان میدهد که آنها با "خود حق پنداری" به همه کسانی که در چارچوب باند سیاسی آنها نمیگنجند حمله میکنند. حتی در مورد قالیباف که پیش از دور دوم انتخابات آماج حملات آنها بودتنها در یک هفته تبلیغات دور دوم بخاطر حمایت قالیباف از جلیلی سکوت کردند وپس از پایان انتخابات توپخانه آنها علیه قالیباف هم آتش گشود. در مقاطعی سردار شهید قاسم سلیمانی نیز از حمله آنها مصون نمانده است!
با توجه به سوابق ۱۱ ساله "دولت سایه" و مواجه آنها با دولتهای روحانی و شهید رئیسی و آنچه تاکنون از یاران رو نمایی شده"دولت سایه" در حمله به دولت پزشکیان_ قبل از آغاز به کار رسمی دولت _ دیده شده به نظر میرسد مشی "دولت سایه "با رویکرد تقابلی در دولت جدید هم ادامه پیدا خواهد کرد و به تعبیر جلیلی اکنون" دولت سایه" با پشتوانه رای ۱۴ میلیونی فعالیت خود را ادامه خواهد داد.
اما واقعیت این است که تمام رای۱۴ میلیونی نه متعلق به جلیلی و نه متعلق به "دولت سایه" است، بلکه بخش عمده آن موثر از فضای دو قطبی و ادبیات حق و باطل و همچنین متعلق به جریان اصولگرایی و سه نامزدی است که از او حمایت کردند.
طرفداران واقعی دولت سایه با ثبت نام و عضویت در حزب مشخص شوند؛ لذا پیشنهاد میشود "دولت سایه "آفتابی شود و با اقدامات زیر به عنوان یک حزب سیاسی فعالیت کند:
۱_دولت سایه مرامنامه و اساسنامه حزب خود رامنتشر کند.
۲_برای عضو گیری فراخوان منتشر کندو از علاقمندان و طرفداران خود بخواهد عضو حزب "دولت سایه "شوند تامعلوم شود آیا پشتوانه حزب ۱۴ میلیون رای است؟
۳_ از وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ احزاب وفق قوانین جاری کشور برای فعالیت به عنوان یک حزب قانونی سیاسی مجوز دریافت کند.
۴_دولت سایه ضمن شفافسازی منابع مالی ۱۱ ساله فعالیت خود، منابع مالی فعالیتهای آینده خود را در قامت یک حزب سیاسی مشخص کند.
با توجه به تاکید رهبر فرزانه انقلاب مبنی بر همکاری همگان با دولت جدید و اینکه موفقیت دولت پزشکیان را پیروزی همه دانستند، انتظار میرود همه احزاب و جریانهای سیاسی به طور شفاف و در تعامل با دولت جدید، نقد وحتی تقابل با آن به نحوی فعالیت کنند که از ابهام خارج شده و آشکارا و شفاف فعالیت سیاسی داشته باشند.