کد خبر: ۹۲۶۰۸۰
تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۷:۴۱

چرا اسرائیل بار دیگر به افزایش تنش با ایران و حزب الله روی آورده؟

منصور براتی، پژوهشگر مسائل اسرائیل: ترور اسماعیل هنیه در جریان سفر به ایران برای شرکت در مراسم تحلیف ریاست جمهوری چهاردهم، نشان از آن دارد که اسرائیل از این توانمندی برخوردار است که رئیس دفتر سیاسی حماس را در قطر و یا ترکیه نیز حذف کند.
چرا اسرائیل بار دیگر به افزایش تنش با ایران و حزب الله روی آورده؟
آفتاب‌‌نیوز :

ترور اسماعیل هنیه در جریان سفر به ایران برای شرکت در مراسم تحلیف ریاست جمهوری چهاردهم، نشان از آن دارد که اسرائیل از این توانمندی برخوردار است که رئیس دفتر سیاسی حماس را در قطر و یا ترکیه نیز حذف کند. اگر پیروز انتخابات ریاست جمهوری در ایران سعید جلیلی بود، احتمالاً اسرائیل نیازی به اجرای این طرح در ایران نداشت و پروژه اجماع سازی علیه ایران، آنچنان که خود صهیونیست‌ها می‌گفتند، از طرق دیگری در دستورکار قرار می‌گرفت. اما پیروزی مسعود پزشکیان تا حدی دیگر بار امید به گفتگو و مذاکره میان ایران و غرب را زنده کرده است.

اساساً ترور مقامات ارشد دشمن، در دسته اقدامات امنیتی قرار می‌گیرد نه فعالیت‌های نظامی. اسرائیل در ۱۰ ماهی که از جنگ می‌گذرد کارزار عملیات مخفی خود (خرابکاری، ترور‌های هدفمند و حملات سایبری) خود را ادامه داده است. ترور صالح العاروری در ماه ژانویه ۲۰۲۴، حمله به کنسولگری ایران در سوریه در اول آوریل ۲۰۲۴، تلاش برای ترور محمد ضیف، فرمانده نظامی حماس، ترور فواد شکر، مسئول موشک‌های نقطه زن حزب الله لبنان و نهایتاً ترور اسماعیل هنیه، رهبر حماس همگی در این دسته قرار می‌گیرند. 
 
در واقع کارزار عملیات مخفی – امنیتی پس از ۷ اکتبر برای انتقام گیری از کلیه افراد، گروه‌ها، احزاب و دولت‌های سهیم در طوفان الاقصی هم‌پای ماشین نظامی اسرائیل در دستورکار اسرائیل قرار گرفته است. اساساً اسرائیل در این زمینه توانمندی چشمگیری دارد و لذا می‌کوشد از طریق چنین دستاورد‌هایی فشاری که روی ارتش و نظامیان وجود دارد را تعدیل سازد.
 
همزمانی ترور‌های اخیر اسرائیل با حمله آمریکا به مقر‌های حشد الشعبی عراق نشان از وجود هماهنگی جدی میان صهیونیست‌ها و آمریکا دارد. از سوی دیگر نیز گفتنی است حادثه مجدل شمس (صرف نظر از مسئول آن) بازدارندگی اسرائیل در برابر دشمنانش را مخدوش ساخته بود.
 
همچنین روند تبادل آتش حزب الله با اسرائیل نیز در طول ۱۰ ماه گذشته اسرائیل را وادار به تخلیه ۵۰ شهرک در مرز با لبنان ساخته که شمار ساکنان آن به ۶۶ هزار تن می‌رسد. اسرائیل در طول این ۱۰ ماه کوشید از طریق پاسخگویی ۶ برابر به حملات حزب الله، ترور ۷ فرمانده میانی از ۱۲ فرمانده حزب الله و گرفتن تلفات بالا از این جنبش امنیت را به مرز‌های شمالی خود بازگرداند، ولی با وجود همه ضرباتی که به حزب الله زد، در این امر ناموفق باقی ماند.
 
بدین ترتیب به نظر می‌رسد سران اسرائیل به این نتیجه رسیدند که اولاً برای دستیابی به آرامش در مرز‌های شمالی باید به اقداماتی دست بزنند که حلقه ارتباط میان جبهه غزه و جبهه لبنان قطع شود. یعنی سطح تنش به حدی برسد که مجموع مقتضیات و نیز فشار دیگر گروه‌های لبنانی بر حزب الله، این سازمان را به سوی عدول از شرط پایان دادن به جنگ غزه برای پایان دادن به تبادل آتش در شمال سوق دهد. ثانیاً برای جبهه لبنان برخلاف غزه برنامه‌ای در پیش گیرد که مورد اجماع بین المللی باشد. بدین معنا که اسرائیل به هیچ روی حاضر به پذیرش خواسته‌های جامعه جهانی و محافل حقوق بشری و نهاد‌های بین المللی در نوار غزه نیست و مثلاً نمی‌خواهد اجازه دهد، نوار غزه توسط گروه‌های مرجع فلسطینی (فتح + گروه‌های مقاومت) اداره شود، ولی برخلاف این امر در جبهه لبنان سخنان مقامات اسرائیلی کاملاً مبتنی بر اظهارات مقامات دیگر کشورهاست.
 
بدین معنا که از همان ماه نخست تبادل آتش، اسرائیل بر اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ که مشروعیت بین المللی دارد تاکید کرده و کوشیده کلیه اقدامات خود را در پشت این قطعنامه مخفی سازد.
 
طبق این قطعنامه که در اوت ۲۰۰۶ (دقیقاً پس از جنگ ۳۳ روزه) به تصویب رسید از یکسو حزب الله لبنان باید نیرو‌های خود را به پشت رودخانه لیتانی ببرد و مرز مشترک با اسرائیل را تهدید نکند و از سوی دیگر نیز اسرائیل هم باید از مناطق اشغالی لبنان (مانند مزارع شبعا) خارج شده و آن‌ها را تحویل دولت مرکزی لبنان دهد. همچنین در منطقه مرزی نیز باید نیرو‌های یونیفل مستقر شود.
 
اسرائیل کاتص، وزیر خارجه اسرائیل دیروز در نامه سرگشاده‌ای خطاب به وزیران خارجه کشور‌های جهان به صراحت مسئولیت ترور فواد شکر را برعهده گرفته و تصریح می‌کند که تنها یک عامل در این مقطع زمانی می‌تواند جلوی جنگ تمام عیار را بگیرد؛ اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل.
 
در چنین شرایطی به نظر می‌رسد هدف اصلی اسرائیل از ترور فواد شکر و اسماعیل هنیه همان دو گزاره فوق باشد؛ یعنی جدا کردن حساب تحولات جبهه لبنان از نوار غزه و ثانیاً مجبور کردن حزب الله به عقب نشینی به پشت رودخانه لیتانی و تغییر معادله بازدارندگی از این طریق.
 
از سوی دیگر ترور اسماعیل هنیه در جریان سفر به ایران برای شرکت در مراسم تحلیف ریاست جمهوری چهاردهم، نشان از آن دارد که اسرائیل از این توانمندی برخوردار است که رئیس دفتر سیاسی حماس را در قطر و یا ترکیه نیز حذف کند. اگر پیروز انتخابات ریاست جمهوری در ایران سعید جلیلی بود، احتمالاً اسرائیل نیازی به اجرای این طرح در ایران نداشت و پروژه اجماع سازی علیه ایران، آنچنان که خود صهیونیست‌ها می‌گفتند، از طرق دیگری در دستورکار قرار می‌گرفت. اما پیروزی مسعود پزشکیان تا حدی دیگر بار امید به گفتگو و مذاکره میان ایران و غرب را زنده کرده است.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین