احمد بخشایشی اردستانی میگوید: من بارها به شخص شما این را گفتهام که وقتی ما شاهد این حجم بیسابقه از تحریمها و فشارهای معیشتی علیه مردم و ملت ایران هستیم، چرا نباید حداقل دستاورد همه این فشارها، رسیدن ما به بمب هستهای باشد؟! چون بهواقع منطقی نیست که ما هم فشار و تحریم را تحمل کنیم و هم از آن طرف توان اتمیمان حتی قادر به تولید برق نباشد. ما الان هم کتک را میخوریم، هم پیاز را؛ تازه باید پول هم بدهیم. این، نه عقلانی است و نه شدنی. شما در تابستان همین امسال و در همین مردادماه که در آن به سر میبریم، میبینید که توان هستهای کشور حتی نتوانسته کمبود تولید را جبران کند. اینجاست که سؤال بحقی در ذهن مردم ایران شکل میگیرد؛ اگر ما سالهاست به واسطه فعالیتهای هستهای متحمل تحریم و فشار اقتصادی هستیم، پس این توان کی باید به داد ما برسد؟ اگر توان هستهای نتواند کمبود برق ما را جبران کند، پس به چه دردی میخورد؟
در پی ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس، در تهران و همزمان با مراسم تحلیف پزشکیان، اکنون بسیاری تأکید دارند که موازنه قوا بین ایران و اسرائیل که در جریان حمله ۲۵ فروردین تهران شکل گرفته بود، دوباره به هم خورده است. حال که طبق گفته نیویورکتایمز، ایران خود را برای دومین حمله مستقیم به اسرائیل آماده میکند، باید دید که شرایط در منطقه به چه سمتوسویی پیش خواهد رفت و آیا در ادامه شاهد تقابل گسترده در خاورمیانه خواهیم بود یا خیر؟ در همین راستا و برای تحلیل تبعات واکنش تهران، به گفتوگویی با احمد بخشایشاردستانی نشستهایم تا دیدگاه این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دوازدهم را جویا شویم. آنچه در ادامه میخوانیم، مشروح این گپوگفت است.
جناب اردستانی مصاحبه را از جلسه فوقالعاده روز چهارشنبه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دوازدهم درباره ترور اسماعیل هنیه شروع کنیم. در جلسه حضور داشتید؟ آیا میتوانید اطلاعاتی از خروجی جلسه به ما بدهید؟ چه مباحثی مطرح شد؟
متأسفانه من به دلیل کاری که داشتم در جلسه حضور پیدا نکردم. بله، در جلسه کمیسیون دوستان و نمایندگان محترم به بررسی ابعاد موضوع ترور شهید هنیه پرداختند و مباحثی مطرح شد.
چه مباحثی؟ جزئیات را دارید؟
بله، اما در کل نمیتوانم اطلاعات این جلسه را به شما بگویم. به هر حال اهمیت و حساسیت موضوع و همچنین مباحث مطرحشده در این جلسه اقتضا میکند که نباید موضوع عمومی شود. جزئیات این ترور ناجوانمردانه صهیونیستها در تهران چیزی نیست که بتوان در یک مصاحبه آن را منتشر کرد.
اگر مایل به ارائه جزئیات نیستید....
موضوع تمایل من نیست. موضوع اهمیت و محرمانهبودن مسئله است.
در کل اگر جزئیات را مطرح نمیکنید، آیا آسیبشناسی درباره دستگاههای اطلاعاتی و نهادهای امنیتی در این جلسه مطرح شد؟
باز هم نمیتوانم به شما پاسخ بدهم. اما فارغ از این سؤال من معتقدم مسئله انتقاد به دستگاههای اطلاعاتی و نهادهای امنیتی صرفا محدود به ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران نیست و ما در موارد متعدد دیگری شاهد این باگ امنیتی بودهایم. از ترور شهید فخریزاده تا ترور شهید صیاد خدایی، خرابکاری نطنز، تورقوزآباد و دیگر پروندههای مشابه.
گفتگوهای متعددی با شما داشتهام و پیش از حضور در مجلس دوازدهم نیز انتقادات جدی درباره نفوذ داشتید. اکنون مقوله نفوذ در ترور هنیه را چگونه تحلیل میکنید؟
موضوع اینجا به بازنگری و بازبینی در وضعیت ساختار نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کشور بازمیگردد. من بارها در گفتگو با شما این را مطرح کردهام که در یک نگاه آسیبشناسانه یکی از مهمترین مشکلات ما موازیکاری این دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی است. متأسفانه این موازیکاریها باعث ایجاد یک شکاف، باگ و نقصان شده است. به هر حال واقعا نمیتوان منکر نفوذ شد و در کمال تأسف سلسله ترورها و همچنین خرابکاریهای هستهای مؤید و مبیّن یک نفوذ گسترده است که باید هرچه سریعتر به آن پایان داد. ما یکی از مواردی که باید از قبل از انقلاب درس میگرفتیم، ایجاد آن دستگاه قوی اطلاعاتی و امنیتی بود که باعث ایجاد رعب و وحشت در کشورها و رقبای ایران میشد و زیر نظر فرد اول کشور بود. قطعا ما باید چنین فضایی را برای دستگاهها و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی خود ایجاد کنیم تا بر خط نفوذ پایان دهیم.
به چه نحوی؟
من معتقدم باید وزارت اطلاعات را محور و همهکاره مباحث اطلاعاتی و امنیتی کشور قرار دهیم و بعد هرکدام از نهادهای انتظامی، اطلاعاتی و امنیتی از اطلاعات سپاه تا اطلاعات ارتش، فراجا، وزارت کشور و دیگر نهادها به حوزههای تخصصی خود ورود کنند و با وزارت اطلاعات نیز هماهنگ باشند که از این موازیکاریها جلوگیری شود. وگرنه در صورت تداوم رقابت اطلاعاتی بین نهادهای امنیتی و موازیکاریهای این نهادها کماکان شاهد باگ، شکاف و نفوذ خواهیم بود. درست است که عموما رقابتها در برخی مباحث موجب پویایی و دینامیکبودن میشود، اما مشخصا درباره مباحث امنیتی و اطلاعاتی قطعا موازیکاری و رقابت در عمل نشان داده است که به جای پویایی، فضای لازم برای ایجاد باگ و شکاف را فراهم کرده است.
واکنش احتمالی تهران را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا خودتان تصوری از این واکنش و حدود و ثغور و جزئیات آن دارید؟
من تصور میکنم که این واکنش در قالب شلیک به سرزمینهای اشغالی و ایجاد یک جنگ ترکیبی به وسیله گروههای محور مقاومت در منطقه علیه اسرائیل باشد.
در ضمن ما برای حمله به ساختمان کنسولگری ایران در سوریه و شهادت سرداران سپاه، آن واکنش را انجام دادیم. اما این بار صهیونیستها در خاک ایران، رئیس دفتر سیاسی حماس را همزمان با مراسم تحلیف رئیس جمهوری اسلامی ایران ترور کردهاند. پس قاعدتا باید برای پاسخ هموزن و همچنین برای موازنه قوا، موازنه وحشت و موازنه تهدید اقدام جدیتری انجام شود. امنیت ایران، تمامیت کشور و منافع ما چیزی نیست که بخواهیم سر آن با هیچکس بهویژه دشمن خود یعنی رژیم صهیونیستی تعارف کنیم. کوتاه بیاییم، البته اگر دوباره بحث و جدل با شما شروع نمیشود، من معتقدم برای بازدارندگی راهبردی و نهایی جمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی و دیگر دشمنانمان فقط یک راه داریم و آن هم....
تست گرم، نه!
دقیقا باید بمب اتمی را تولید کنیم.
اما در شرایط کنونی این دست موضعگیریهای شما که از سوی برخی مقامات مانند سیدکمال خرازی البته با ادبیات ملایمتری هم بارها تکرار شده، بسیار هزینهزا بوده است. اتفاقا بسیاری معتقدند یکی از دلایل صدور قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه تهران به دلیل طرح این مباحث ذیل گریز هستهای ایران بوده است. آیا تکرار این دست مباحث در شرایطی که دولت پزشکیان خود را برای تنشزدایی و تعامل با غرب آماده میکند، هزینهزا نیست؟
بههیچعنوان. اگر دولت پزشکیان میخواهد یک مذاکره پایاپای و مساوی و برابر داشته باشد، باید به یک تکیهگاه قوی دست پیدا کند که آن هم گریز هستهای است. من کاری به گفتههای آقای خرازی و دیگران ندارم. اما معتقدم در شرایط کنونی اگر میخواهیم سلسله ترورها و جنایات رژیم صهیونیستی در قبال جمهوری اسلامی ایران برای همیشه پایان پیدا کند، فقط و فقط باید به گریز هستهای رسید.
خود غربیها میگویند که حق با قدرت است و قانون هم قانون جنگل است. شما میبینید که بهرغم ۱۰ ماه جنایت و کشتار صهیونیستها در غزه و شهادت ۴۰ هزار فلسطینی، هیچگاه منطق حق و اخلاق نتوانسته کاری از پیش ببرد. چرا؟! چون قدرت و قانون جنگل پشت صهیونیستهاست. ما هم باید قدرت خود را بیشتر کنیم. ببینید اسرائیل از تمام خط قرمزها عبور کرده است؛ میهمان عزیر و ویژه ما در مراسم تحلیف آقای دکتر پزشکیان را در خاک تهران ترور کردند؛ دیگر چیزی برای تعارف وجود ندارد.
مگر در جریان عملیات وعده صادق بسیاری هشدار نمیدادند که اگر حمله مستقیم موشکی و پهپادی از سوی ایران به خاک فلسطین اشغالی صورت بگیرد، آتش یک جنگ گسترده در کل خاورمیانه روشن میشود و حتی شاهد درگیری آمریکا با ایران خواهیم بود. چه شد؟! ایران ۳۰۰ موشک و پهپاد شلیک کرد و آمریکا هم وارد جنگ با ایران نشد. پس نباید رسیدن به ساخت سلاح هستهای را یک هیولا تصور کنید؛ این هم یک نقطه و برهه تاریخی است که میتوان از آن گذر کرد. اولویت اول باید امنیت باشد؛ امنیت ما در داخل و خارج باید به صورت کامل تأمین شود. در حوزه خارجی امنیت ما با تقابل در برابر اسرائیل و آمریکا تأمین میشود و در این راستا، ایران به بمب اتم نیاز دارد.
من بارها به شخص شما این را گفتهام که وقتی ما شاهد این حجم بیسابقه از تحریمها و فشارهای معیشتی علیه مردم و ملت ایران هستیم، چرا نباید حداقل دستاورد همه این فشارها، رسیدن ما به بمب هستهای باشد؟! چون بهواقع منطقی نیست که ما هم فشار و تحریم را تحمل کنیم و هم از آن طرف توان اتمیمان حتی قادر به تولید برق نباشد. ما الان هم کتک را میخوریم، هم پیاز را؛ تازه باید پول هم بدهیم. این، نه عقلانی است و نه شدنی. شما در تابستان همین امسال و در همین مردادماه که در آن به سر میبریم، میبینید که توان هستهای کشور حتی نتوانسته کمبود تولید را جبران کند. اینجاست که سؤال بحقی در ذهن مردم ایران شکل میگیرد؛ اگر ما سالهاست به واسطه فعالیتهای هستهای متحمل تحریم و فشار اقتصادی هستیم، پس این توان کی باید به داد ما برسد؟ اگر توان هستهای نتواند کمبود برق ما را جبران کند، پس به چه دردی میخورد؟ نباید فراموش کنیم که در سایه این تحریمها چند میلیارد دلار به اقتصاد ایران ضربه وارد شد، معیشت مردم تحت تأثیر قرار گرفت، سفره ایرانیها کوچک و کوچکتر شد، بیماران سرطانی، پروانهای و بیماران خاص دیگر به کام مرگ رفتند و... پس جا دارد برای پاسخدادن به این همه فشار، صرفا برای اینکه جمهوری اسلامی ایران به دنبال دانش و توان صلحآمیز هستهای است، به بمب اتم دست پیدا کنیم تا حداقل یک توازنبخشی یا همان موازنه وحشت در برابر اسرائیل را به واسطه این همه هزینه و فشار در همه این سالها ایجاد کنیم. این را به شما قول میدهم تا زمانی که این بمب اتم را نداشته باشیم، سیاست صهیونیستها کماکان ترور و خرابکاری است و قطعا به شهادت اسماعیل هنیه هم ختم نمیشود. ضمن آنکه من به شما تضمین میدهم بازدارندگی هستهای موتور بسیار قوی در عرصه سیاست خارجی دولت آقای پزشکیان خواهد بود. واقعا اگر هم به دنبال رسیدن به نقطه گریز هستهای هستیم، بدون تعارف آن را در دستور کار قرار دهیم؛ این وضعیت پادرهوا برای همه کلافهکننده است. نه برجام احیا میشود و نه بمب اتم داریم، اما به اندازه یک کشور دارای بمب اتم مانند کره شمالی و حتی چندین برابر کره شمالی متحمل تحریم هستیم. من از شما میپرسم آیا این وضعیت عقلانی است؟!
برخلاف شما، نگاهتان در تضاد کمال با قرائت تعاملگرا و تنشزدایانه پزشکیان است که میتواند آتش جنگ را برافروزاند. غیر از این است؟
اتفاقا دست پزشکیان پرتر میشود. ساخت سلاح هستهای تنها راهحل جمهوری اسلامی ایران برای خروج از چالشها و بنبستهای سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی مربوط به برجام و پرونده فعالیتهای هستهای در مذاکرات احتمالی پیشروی دولت چهاردهم است. تا زمانی که ایران به بمب هستهای دست پیدا نکند، این چالشها و مشکلات کموبیش و با شدت و ضعف در دورهها و ادوار مختلف ادامه پیدا خواهد کرد؛ در دولت روحانی به یک شکل، در دولت رئیسی به شکل دیگر و یقینا در دولت پزشکیان به طریقی متفاوت. البته در یک سطح دیگر از تحلیل، این دست مواضع هم میتواند یک اقدام برای ایجاد برگ برنده و تقویت اهرم فشار به طرف مقابل باشد؛ چراکه یکی از نگرانیهای جدید اروپاییها و آمریکا، رسیدن ایران به نقطه گریز هستهای است.
از مبحث ترور هنیه دور شدیم، اما در مقابل تحلیل شما مجبورم که پاسخ بدهم. ما تا اکتبر سال آتی میلادی فرصت تعامل با اروپا برای احیای برجام را داریم؛ بنابراین زمان دولت آقای پزشکیان بسیار محدود است و تا مهرماه ۱۴۰۴ فرصت دارد؛ چون اروپاییها هشدار دادهاند تا قبل از انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ بهعنوان ضامن اجرائی برجام پیش از اکتبر ۲۰۲۵، باید یا مذاکرات جدید برای توافق جدید صورت گیرد یا بازگشت قطعنامههای شورای امنیت در قالب فعالشدن مکانیسم ماشه را شاهد خواهیم بود. اینجاست که گفته شما زیر سؤال میرود. غیر از این است؟ فعالشدن مکانیسم ماشه یک پروسه حقوقی است که باید در کمیسیون مشترک برجام بررسی شود و در نهایت حکمیت به شورای امنیت کشیده شود. این یک بحث حقوقی و کاملا جداگانه است. دیگر اینکه به دلیل وقوع جنگ اوکراین، شرایطی که الان در جهان شکل گرفته است، حکایت از آن دارد که شورای امنیت به دنبال فعالکردن مکانیسم ماشه، بازگشت قطعنامهها و تحریمهای سازمان ملل علیه ایران و بازکردن یک بحران دیگر، آنهم بحران هستهای جمهوری اسلامی نیست؛ چون جامعه جهانی پذیرای بحرانی دیگر در کنار جنگ اوکراین نیست. مضافا من بارها این جدل را با شما داشتم و نه شما، من را قانع کردهاید و نه من، شما را. اما باز هم باید تکرار کنم که واقعیتها آن چیزی نیستند که روی کاغذ وجود دارد. شاید ارزیابی اولیه ناظران و کارشناسان حکایت از آن داشته باشد که رسیدن ایران به گریز هستهای به اجماع بینالمللی و حتی جنگ ختم میشود، اما چنین نیست؛ نه ایالات متحده آمریکا و نه حتی خود اسرائیل توان و تمایلی برای جنگ با ایران ندارند. پس هیچکس به دنبال جنگ نیست. بااینحال، شرایط کنونی هم شرایط مطلوب ما نیست که بخواهد دربردارنده بازدارندگی ایران باشد. ما تا زمانی که صحنه معادلات را تغییر ندهیم، همین شرایط ادامه پیدا خواهد کرد. ما در عملیات وعده صادق، تعادل را حفظ کردیم، اما گویا نتانیاهو با ترور شهید هنیه، موازنه را طوری به هم ریخته است که ایران برای تعیین تکلیف یکباره و همیشگی باید به سمت گریز هستهای برود.
یعنی شما منکر این هستید که بیبی به دنبال یک واکنش احساسی و رادیکال تهران پس از ترور هنیه است تا پای آمریکا را به درگیری مستقیم با ایران بکشاند؟
اینکه یک سناریوی بدیهی است.
پس چطور منکر احتمال ورود آمریکا به جنگ هستید؟
ببینید، ایران ثابت کرده است هر زمان کوتاه بیاید، صهیونیستها گستاختر میشوند. پس باید یک درس محکم، قاطع و جدی داد و از طرف دیگر به سمت گریز هستهای رفت و در این میان تنها ورود آمریکا به شکل عملیاتی و میدانی، گسیل ناوهای هواپیمابر و بمبافکنهاست که تاکنون فقط یک ژست رسانهای از آنها دیده شده و هیچگاه آمریکا از این بمبافکنها و ناوها علیه ایران استفاده نکرده است و نخواهد کرد.