کد خبر: ۹۲۷۰۵۴
تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۹:۳۷

ظهور جامعه سیاسی قدرتمند در ایران

دموکراسی چیزی نیست که ما در اقتصاد و فرهنگ را ببندیم و بعد بگوییم در عرصه سیاست می‌تواند اتفاق بیفتد. طبقه متوسط بزرگ از یک فرآیند توسعه اقتصادی و اجتماعی خاص در می‌آید.
ظهور جامعه سیاسی قدرتمند در ایران
آفتاب‌‌نیوز :

دموکراسی چیزی نیست که ما در اقتصاد و فرهنگ را ببندیم و بعد بگوییم در عرصه سیاست می‌تواند اتفاق بیفتد. طبقه متوسط بزرگ از یک فرآیند توسعه اقتصادی و اجتماعی خاص در می‌آید. پس توسعه سیاسی قابل تفکیک از عرصه‌های دیگر توسعه نیست؛ و ما باید آن‌ها را در ارتباط با همدیگر و در یک پیوند سیستمیک ببینیم و خود اولویت هم با این نگاه یک امر بی‌معنی می‌شود. یعنی اگر ما عرصه توسعه یافته نسبی سیاسی نداشته باشیم، توسعه اقتصادی هم نداریم؛ چیزی که اتفاق می‌افتد تغییرات ناپایدار، نامتعادل و بحران‌زا است.

عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه توسعه سیاسی را باید در مقیاس کل زندگی اجتماعی نگاه کنیم، گفت: در انتخابات اخیر یک جامعه سیاسی خیلی قدرتمند شکل گرفت؛ گرچه هنوز شکل حزبی ندارد، اما خیل عظیمی از تحصیل‌کرده‌هایی که تجربه یا علاقه سیاسی هم دارند، آنچنان عمل کردند که از یک فضای یخبندان یک انتخابات معنادار خلق کردند؛ و از یک فرد ناشناس، یک رئیس جمهوری که به او امید بسته‌اند، خلق کردند.

ابوالفضل دلاوری در نشست «توسعه سیاسی؛ جامعه‌محور/ دولت محور» دفتر سیاسی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها، گفت: در عنوان این نشست گویا فرض بر این است که توسعه سیاسی یا از پایین و یا از بالا است. من این دو انگاری را به ویژه در این مورد خاص مفروض نمی‌گیرم؛ من پیش‌فرض‌های دیگری دارم. توسعه سیاسی را به عنوان یک جزئی سیستمیک از توسعه کلان اجتماعی می‌دانم؛ یعنی نه سلسله مراتبی است و نه توالی‌های زمانی خاصی دارد بلکه در هم آمیخته و در هم تنیده است.

عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: ابعاد مختلف زندگی اجتماعی اعم از اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی به معنای خاص و در عین حال سیاسی هم در موجودیت در هم آمیخته هستند و قابل تفکیک به معنی هستی شناختی نیستند. البته به صورت تحلیلی می‌شود آن‌ها را موقتا تفکیک کرد، ولی هستی‌های آن‌ها از هم منفک نیست. به همین ترتیب پویش‌ها و تحولاتشان هم از هم منفک نیست.

وی ادامه داد: به عبارت دیگر وقتی می‌خواهیم بگوییم «توسعه سیاسی» باید این تصور را داشته باشیم که مجموعه‌ای از زمینه‌ها، ساختارها، نیروها، بازیگران، روند‌ها و به طور کلی فرآیند‌ها چیزی را شکل می‌دهد که البته می‌تواند ابعاد و لایه‌های سیاسی خودش را هم داشته باشد. چنانچه این مجموعه در ارتباط و تعامل خاصی با هم قرار بگیرند، آن وقت می‌شود گفت که ما به یک توسعه همه‌جانبه می‌رسیم که از جمله شامل توسعه سیاسی هم هست.
«توسعه اجتماعی» یعنی شکوفایی ظرفیت‌هایی که درون جامعه وجود دارد

دلاوری با تأکید بر اینکه توسعه یک چیز بیرونی نیست و از درون می‌جوشد، اظهار داشت: خیلی مهم است که توسعه جهت دارد، ولی غایت ندارد؛ جهتش «افزایش مدام ظرفیت‌ها برای شکوفایی استعدادها» است. «توسعه اجتماعی» یعنی شکوفایی ظرفیت‌هایی که درون جامعه وجود دارد برای اینکه این ظرفیت‌ها منابع، فرصت‌ها و ارزش‌های بیشتری تولید کند و زندگی را به سمت بهبود و رضایت بیشتری ببرد و در عین حال از پایداری و دوام بیشتری برخوردار کند.

وی یادآور شد: آنچه ما به عنوان توسعه به طور کلی و توسعه سیاسی به طور خاص تجربه کرده‌ایم، همین ویژگی‌ها را دارد. کشور‌ها یا جوامعی را که فکر می‌کنیم توسعه پیدا کرده‌اند، حد یقف آن‌ها کجا است؟ آیا الگو‌هایی که داده و همچنان دارد رخ می‌دهد، در مراحل قبلی مشخص بوده یا اینکه محصول یک در هم کنش پیچیده و بسیار پر پیچ و خم بوده که از داخل آن چیز‌هایی در می‌آید که قابل تصور نبوده است؟ مثلا صنعت و حتی سبک زندگی که ما امروز می‌بینیم برای انسان ۱۰۰ سال پیش قابل تصور بوده است؟

عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تأکید کرد: در عرصه سیاست فکر می‌کردیم با دولت‌های متمرکز ملی و نهادمند شدن سیاست در قالب این نهاد‌ها و قواعد و مقررات و رقابت‌ها، ما یک دولت مثلا لیبرال دموکراسی را می‌توانیم بگوییم دائما بر همین محور می‌چرخد. احزابی هستند، مردم مشارکت دارند و کسی را انتخاب می‌کنند و اموری را برای مدتی محدود به دستش می‌سپارند و این چرخه ادامه پیدا می‌کند. اما حالا می‌بینیم دولت متمرکز ملی دارد با پدیده‌هایی مواجه می‌شود که گویا آن سازوکار‌ها جواب نمی‌دهد.

«توسعه سیاسی» را باید در مقیاس کل زندگی اجتماعی نگاه کنیم

وی با بیان اینکه «توسعه سیاسی» را باید در مقیاس کل زندگی اجتماعی نگاه کنیم، گفت: مهترین بازیگران عرصه سیاست، دولت است و بعد از آن جامعه سیاسی، تشکل‌ها، احزاب است و عناصر محیطی مثل فرهنگ سیاسی و جامعه مدنی هم گاهی برای آن‌ها مطرح می‌‎شود. اما این‌ها در پیوند با چه ابعادی از زندگی اجتماعی موضوعیت پیدا می‌کنند و حتی اثربخش می‌شوند؟ ما اگر اقتصاد بسته داشته باشیم، جامعه مدنی داریم؟ جامعه مدنی حوزه تشکل منافع خصوصی است؛ در یک اقتصادی که خصوصی نیست، جامعه مدنی هم نیست. جامعه مدنی که نباشد، تشکل منافع هم نیست؛ تشکل منافع که نباشد، مسأله انتقال مطالبات یا نمایندگی‌ها به عرصه سیاست هم منتفی است.

دموکراسی چیزی نیست که ما در اقتصاد و فرهنگ را ببندیم و بعد بگوییم در عرصه سیاست می‌تواند اتفاق بیفتد

دلاوری تأکید کرد: دموکراسی چیزی نیست که ما در اقتصاد و فرهنگ را ببندیم و بعد بگوییم در عرصه سیاست می‌تواند اتفاق بیفتد. طبقه متوسط بزرگ از یک فرآیند توسعه اقتصادی و اجتماعی خاص در می‌آید. پس توسعه سیاسی قابل تفکیک از عرصه‌های دیگر توسعه نیست؛ و ما باید آن‌ها را در ارتباط با همدیگر و در یک پیوند سیستمیک ببینیم و خود اولویت هم با این نگاه یک امر بی‌معنی می‌شود. یعنی اگر ما عرصه توسعه یافته نسبی سیاسی نداشته باشیم، توسعه اقتصادی هم نداریم؛ چیزی که اتفاق می‌افتد تغییرات ناپایدار، نامتعادل و بحران‌زا است.

یک جامعه نامنسجم و پرشکاف بستری برای «توسعه سیاسی» ندارد

وی با بیان اینکه یک جامعه نامنسجم و پرشکاف بستری برای «توسعه سیاسی» ندارد، افزود: شکاف‌ها وقتی سیاسی شوند، به جنگ و دعوا‌های سیاسی منجر می‌شوند. پس نوعی همگرایی باید بین کل نیرو‌های ساختار اجتماعی شکل بگیرد. در واقع باید یک جامعه نسبتا منسجم و متعادل به لحاظ توزیع ارزش‌های اصلی و حیاتی بین بخش‌ها، گروه‌ها و حتی مناطق وجود داشته باشد. مثلا جامعه‌ای که به لحاظ جغرافیایی قطبی شده و یک حاشیه فقیر و یک مرکز پیشرفته دارد، نمی‌تواند وارد عرصه توسعه سیاسی شود. عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با تأکید بر اینکه نهاد‌ها باید همگرا باشند، اظهار داشت: تمرکز نظام مالی و تمرکز بروکراتیک بخشی از فرآیند توسعه سیاسی است؛ توسعه سیاسی فقط دموکراسی نیست. دموکراسی یکی از لایه‌ها یا ابعاد توسعه سیاسی است که آن هم معمولا در کشور‌ها تاریخمند است و این طور نیست که هر جا اراده کنند، دموکراتیک شود. دموکراسی امروز غرب روی شانه همان سلسله مراتب یا تفکیک قدرت و یا نظام حقوقی دوران فئودالیته استوار است و از آسمان نیامده است.

در انتخابات اخیر نوعی بین الاذهان اتوماتیک شکل گرفت

وی افزود: خوشبختانه سال‌های اخیر نشانه‌هایی از شکل‌گیری افق‌های مشترک در عرصه سیاست پیدا شده و در انتخابات اخیر آثار و پیامد‌های این ویژگی را دیدیم. یعنی نوعی بین الاذهان اتوماتیک شکل گرفت. یعنی ارتباطات و پویایی‌هایی که خیلی پروژه مشترکی نیستد و خود ویژگی و موقعیت نیرو‌ها است که آن‌ها را به هم وصل می‌کند؛ و آگاهی‌های مشترکی به آن‌ها می‌دهد و آن‌ها را وادار به کنش‌های هماهنگ و همسویی می‌کند. این واقعا مرحله‌ای از توسعه سیاسی است که دارد در ذهنیت‌های ما اتفاق می‌افتد.

جامعه سیاسی و حتی جامعه مدنی ما گاهی توسعه یافته‌تر از خود دولت است

دلاوری ادامه داد: جامعه سیاسی ما و حتی جامعه مدنی ما به لحاظ بین‌الاذهان، عقلانیت، نگاه استراتژیک و یا دیگر ملزومات سامان سیاسی و اجتماعی، گاهی توسعه یافته‌تر از خود دولت است. چون فرآیند توسعه سیاسی و به خصوص توسعه دولت در ایران، یک فرآیند متعادلی نبوده و دولت در ایران دچار بزرگ‌سری است. یعنی نیرو‌ها و نهاد‌های نظامی آن خیلی بزرگ هستند؛ این ویژگی از دوره رضا شاه بوده و تا الآن هست. نهاد‌های بروکراتیک آن خیلی وسیع و پرهزینه و کارآیی آن‌ها بسیار پایین، اما هزینه آن‌ها بسیار بالا است و بخش بزرگی از هزینه را می‌بلعد.

وی تأکید کرد: این دولت بزرگ‌سر نمی‌گذارد خیلی از عرصه‌های دیگر توسعه پیدا کند. ما فقط مشکل توسعه سیاسی نداریم؛ توسعه اقتصادی هم دچار اختلال بوده است. دولت‌هایی وارد پروژه توسعه اقتصادی شده‌اند، ولی نتیجه‌اش باز تحت تأثیر ملاحظات سیاسی یا ویژگی‌های خود دولت، این برنامه‌ها و الگو‌های توسعه نامتوازن، نامتعادل، گسیخته و تعارض‌آفرین بوده و نهایتا به دلیل بحران‌هایش ناگهان با بن‌بست، فروپاشی و یا دست کم نوعی گسست در توسعه اقتصادی مواجه شده‌ایم.

یکی از ویژگی‌های تاریخ معاصر ایران این است که عرصه سیاست ما از همه عرصه‌های دیگر، عقب‌مانده‌تر است/ تحزب ما معیوب بوده و رئیس جمهور هیچ وقت زبانش نچرخیده که بگوید من حزبی هستم

عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی یادآور شد: یکی از ویژگی‌های تاریخ معاصر ایران این است که عرصه سیاست ما از همه عرصه‌های دیگر، عقب‌مانده‌تر است. یعنی فرآیند توسعه فقط شامل بعضی بخش‌های خاص شده و بقیه تلاش‌هایی نیم‌بند و یا ناقص و چه بسا معیوب بوده است. تحزب ما معیوب بوده و رئیس جمهور هیچ وقت زبانش نچرخیده که بگوید من حزبی هستم؛ گویا حزب یک عامل فساد و مشکل است. انتخابات ما را هنوز می‌بینیم که چه مشکلاتی دارد. نظام انتخاباتی ما حزبی نیست؛ ولی چقدر با ویژگی‌های حتی جغرافیایی ما سازگار است؟

نهاد‌های سیاسی ما متداخل و متعارض هستند

وی با اشاره به اینکه نهاد‌های سیاسی ما متداخل و متعارض هستند، اظهار داشت: ما به بازسازی نهاد‌ها و مقررات نیاز داریم. قواعد و مقررات و نهاد‌ها باید برای کل جامعه ظرفیت درست کند. جلوه این سیاسی است و حکومت این کار را می‌کند؛ در عین حال شامل خودش هم می‌شود. وقتی اقتصاد را رقابتی کنند، انحصار‌های دولتی بی‌معنی است. عدم شفافیت مالی و اقتصادی نهاد‌ها یا خود دولت، بی‌معنی است. در همین مرحله «دولت قابلیت‌ساز» هم باید سازوکار‌های کنترل داشته باشیم. سازوکار کنترلش، تقویت استقلال قوا، تقویت جامعه مدنی و در عین حال تأکید بر آزادی‌های سیاسی اعم از مطبوعات، بیان، انتقاد، گردهمایی و اعتراض است. برای اینکه دولت در این مرحله تسط کامل بر جامعه پیدا نکند؛ که پیامد‌ها یا آثار توسعه سیاسی منتفی شود.

امروز FATF یک مسأله حیاتی است و ما هنوز داریم استنکاف می‌کنیم

دلاوری تأکید کرد: امروز بحث FATF یک مسأله حیاتی است و ما هنوز داریم استنکاف می‌کنیم. ما هنوز داریم با خود نظم بین‌المللی می‌جنگیم؛ و می‌گوییم آمده‌ایم که این نظم را به هم بزنیم. محیط بین‌المللی برای پیش بردن توسعه در همه ابعاد لازم است. ما در عرصه سیاست نیاز داریم که وارد سیاست حزبی شویم؛ سیاست حزبی با داشتن حزب فرق دارد. ما الآن ۲۵۰ تا حزب داریم، اما سیاست حزبی، انتخابات حزبی، پارلمان حزبی و دولت حزبی نداریم.

جامعه مدنی یکی از بازیگران اصلی تمام مراحل و فرآیند‌های توسعه سیاسی است

وی در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر اینکه در یک مراحلی از توسعه سیاسی «دولت» بازیگر اصلی است، گفت: دولت‌سازی هم کاری است که خود دولت باید به آن بپردازد، اما در مراحلی از کار و یا ابعادی از توسعه، جامعه باید فعال شود. مثلا تشکل مدنی کار دولت نیست و دولت نباید تشکل مدنی درست کند. جامعه مدنی یکی از بازیگران اصلی تمام مراحل و فرآیند‌های توسعه سیاسی است. چون هم جای تشکل منافع و انتقال آن به عرصه سیاست است و هم به قدرت دولت مهار می‌زند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین