کد خبر: ۹۲۷۳۳۵
تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۷

سناریو‌های احتمالی ایران برای مهار اسراییل چیست؟

حدیث روشنی:فضای تحلیل و گمانه‌زنی‌ها درباره اقدام تلافی‌جویانه ایران در پاسخ به ترور اسماعیل هنیه در تهران همچنان گرم است. پاسخ ایران به اسرايیل قطعی است و اینکه چگونه تهران پاسخ خواهد داد همچنان در هاله‌ای از ابهام است. گروهی از تحلیلگران با استناد به وعده صادق و پاسخ موشکی و پهپادی ایران به اسرايیل به واسطه حمله این بازیگر به کنسولگری ایران در دمشق مدعی‌اند، این حمله بازدارندگی ایجاد کرد اما این بازدارندگی ضربه‌پذیر بود و ترور اسماعیل هنیه در قلب ایران یعنی تهران به نوعی به این بازدارندگی خدشه وارد کرده است.
سناریو‌های احتمالی ایران برای مهار اسراییل چیست؟
آفتاب‌‌نیوز :

تحلیلگران داخلی و خارجی در ارزیابی واکنش احتمالی ایران این‌گونه مطرح می‌کنند که ایران در دومین واکنش خود به این دلیل که اسراییل علنا تمامیت ارضی کشور را نقض کرده به شیوه‌ای متفاوت و با تاکتیک‌هایی خاص این عملیات را انجام خواهد داد. این گمانه‌زنی‌ها نیز به تعیین مکان‌هایی برای انجام این عملیات نیز پرداخته‌اند که البته تمامی این اظهارات در حد تحلیل و گمانه‌زنی است و همچنان جزییاتی از این واکنش رسانه‌ای نشده است. البته که بنابر اظهارات مقامات مسوول این عملیات اگر یک خاصیت داشته باشد این است که اسراییل را غافلگیر خواهد کرد.

بنابر ارزیابی‌های صورت گرفته در رسانه‌ها درخصوص ویژگی‌های عملیات احتمالی دو سناریوی نظامی و امنیتی مطرح شده است. در چارچوب سناریوی نظامی، این احتمال وجود دارد که بسان عملیات وعده صادق که در فروردین ماه سال جاری انجام شد تسلیحاتی مانند پهپاد و موشک برای حمله به اسراییل مورد استفاده قرار بگیرد. در جریان وعده صادق، عملیات نظامی ایران تلفات انسانی نداشت و درمسیری دیپلماتیک دنبال شد. در این عملیات عمدتا دو پایگاه هوایی رامون و نواتیم مورد هدف پهپاد‌ها و موشک‌های نظامی ایران قرار گرفتند. بر اساس گزارش منتشر شده از سوی منابع ایرانی، ۵۰ درصد پرتابه‌های شلیک شده از پایگاه‌های مختلف کشور رهگیری نشدند و به اهداف اصابت کردند و در مجموع ۳۰۰ موشک از خاک ایران شلیک شد. مدل خاص این عملیات فقدان عنصر غافلگیری و غلبه جنبه عملیات روانی علیه صهیونیست‌ها (شلیک ابتدایی پهپاد‌ها پیش از موشک‌ها و زمانی نسبتا طولانی برای رسیدن به سرزمین‌های اشغالی و آمادگی طرف مقابل برای مقابله) نشان از آن بود که ایران در مرحله صدور هشدار است و قصد دارد پیغامی را به اسراییل مخابره کند مبنی بر این که اگر تصمیم بر حمله بگیریم این توانایی را داریم که قلب تل‌آویو را هدف قرار بدهیم.

اما در قاب سناریوی امنیتی، شاهد پیچیدگی‌هایی هستیم و به‌طور خاص بر توانایی اطلاعاتی و امنیتی تمرکز می‌شود. این سناریو می‌تواند اهدافی خاص یا اشخاصی خاص را هدف قرار بدهد که برای اسراییل مهم باشد؛ این اهداف یا اشخاصی امنیتی یا سیاسی هستند و در واقع مهره‌های اصلی اسراییل خواهند بود. هر کدام از این دو سناریو می‌تواند پیامد‌هایی برای منطقه داشته باشد، از همین رو امریکا و اسراییل به‌شدت نگران هستند. به همین دلیل واشنگتن بیش از ۴ هزار تفنگدار و ۱۲ ناو را راهی خاورمیانه کرد.

باتوجه به تجربیات گذشته احتمالا ایران فارغ از اینکه چه نوع واکنشی نشان دهد، تلاش می‌کند تل‌آویو را در حالت خوف و رجا نگه دارد تا شرایط امنیت روانی جامعه اسراییلی هدف قرار گرفته و دریافت ضربه‌ها برای اسراییلی‌ها سخت‌تر و نگرانی‌های‌شان بیشتر شود. آنچه در محافل غیررسمی عنوان می‌شود درخواست‌های متعدد کشور‌های مختلف منطقه به منظور اقناع ایران برای خویشتنداری و دعوت به صبر استراتژیک است. از سفر قریب‌الوقوع وزیر خارجه اردن به تهران بعد از سال‌ها تا سفر‌های مقامات دفاعی امنیتی امریکا به تل‌آویو در آن‌سوی میدان، شاهدی بر این ادعا است. تماس‌هایی متعددی نیز در این زمینه از سایر کشور‌ها با مقامات تصمیم‌گیر ایرانی نیز برقرار شده و به نظر می‌رسد پاسخ ایران به تمامی این درخواست‌ها تاکید بر قطعی بودن پاسخ بوده است.

در کنار گمانه‌زنی‌ها در باب نحوه پاسخ ایران، در باب معادلات خاورمیانه پس از واکنش تهران نیز تحلیل‌ها بسیار است. عده‌ای براین باورند که بعد از واکنش ایران به اقدام اخیر اسراییل در تهران منطقه وارد ابعاد جدیدی از تنش‌ها خواهد شد و احتمال رویارویی اسراییل و جبهه مقاومت افزایش خواهد یافت. اما برخی تحلیل‌ها با با تاکید بر پاسخ محدود تهران این ادعا را مطرح می‌کنند که بعد از اقدام ایران توازن جدیدی در منطقه ایجاد خواهد شد که لزوما به معنای تشدید تنش‌ها نیست. این تحلیلگران برای استدلال خود این موضوع را مدنظر دارند که هیچ شخصی جز نتانیاهو خواهان گسترش درگیری‌ها نیست و قدرت‌های فرامنطقه‌ای از جمله امریکا تا حدی از او حمایت خواهند کرد.

ذکر این نکته نیز اهمیت دارد که بنابر گزارش رسانه‌های امریکایی ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران تنش‌های میان تل‌آویو و واشینگتن را آشکار کرده است. نیویورک تایمز در گزارشی با اشاره اقدام جنایتکارانه اسراییل در ترور و به شهادت رساندن اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی حماس در تهران نوشت: بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسراییل به دلیل نگرانی‌های واشنگتن در رابطه با ترور هنیه و رویکرد اسراییل درقبال مذاکرات آتش‌بس که جدیدترین شکاف بین دو متحد از زمان آغاز جنگ غزه در ۱۰ ماه پیش به شمار می‌آید از جو بایدن، رییس جمهور ایالات‌متحده فاصله می‌گیرد. نتانیاهو روز پنجشنبه طی ادعا‌هایی موضع بایدن مبنی بر این که اسراییل مانعی در برابر توافق صلح است را رد کرد.

گفتنی است شبکه ۱۲ اسراییل نیز با انتشار گزارشی مدعی شد که بایدن با صدای بلند به نتانیاهو گفته است: «چرند تحویل من نده!» به گزارش این رسانه این اظهارات را بایدن پس از آن بیان کرد که نتانیاهو مدعی شد مذاکرات آتش‌بس در حال پیشرفت است. این رسانه اسراییلی در ادامه نوشت که بایدن به نتانیاهو گفت: «این بار امریکا از اسراییل در برابر ایران محافظت خواهد کرد، اما دیگر تنش‌ها را تشدید نکن، دوباره نجات‌تان نخواهیم داد.»

یک مقام ارشد صهیونیستی که خواست نامش فاش نشود در مصاحبه‌ای گفت نتانیاهو اصرار داشت که تحرکاتش مانع تحق آتش بس نخواهد بود. با این حال، او اذعان داشت که ترور اسماعیل هنیه، مذاکره‌کننده اصلی در مذاکرات آتش‌بس، پیشرفت در رایزنی‌ها را برای چند روز متوقف می‌کند. به گفته این مقام اسراییلی، نتانیاهو استدلال کرد که با اعمال فشار بیشتر بر حماس، نهایی شدن توافق تسریع خواهد شد.

همچنین به گفته مقام امریکایی، بایدن مدعی شد که ترور هنیه زمان‌بندی ضعیفی داشت و دقیقا همان چیزی بود که امریکایی‌ها امیدوار بودند پایان این روند باشد. بایدن علاوه بر این، ابراز نگرانی کرد که انجام عملیات در تهران می‌تواند جنگ منطقه‌ای گسترده‌تری را آغاز کند که او سعی در جلوگیری از آن داشته است.

به ادعای دولت‌های امریکا و رژیم صهیونیستی، اسراییلی‌ها واشنگتن را از طرح ترور هنیه مطلع نکرده بودند، هرچند که بایدن تنها چند روز قبل میزبان نتانیاهو در کاخ سفید بود. این مقام اسراییلی گفت که نتانیاهو نمی‌خواست امریکایی‌ها را این‌گونه به خطر بیندازد. مقامات امریکایی به نوبه خود هیچ اعتراضی به این بی‌اطلاعی ندارند. فارغ از آنچه بوده، آنچه امروز اهمیت دارد شرایطی است که بعد از پاسخ ایران به اسراییل بر منطقه حاکم خواهد شد. باید منتظر تشدید تنش‌ها و رویارویی مستقیم اسراییل و ایران بود یا اینکه بازندارندگی مخدوش شده با یک اقدام حساب شده و یا احتمالا صبر استراتژیک احیا خواهد شد. البته که ظاهرا تمامی این پیش‌بینی‌ها تا حد زیادی به سطح و نوع واکنش ایران بستگی خواهد داشت. به این معنا که اقدام ایران تعیین خواهد کرد خاورمیانه به سمت تشدید تنش‌ها در نقاط مختلف برود یا مذاکرات صلح و برقراری آتش‌بس از سر گرفته شود، چراکه براساس گزارش برخی رسانه‌های غیررسمی این گمانه‌زنی هم مطرح شده است که کاهش تنش‌ها به پیگیری جدی مذاکرات صلح غزه مشروط شده است. برخی نیز بر این باورند که مذاکرات صلح حداقل تا اطلاع ثانوی به بن‌بست رسیده و این احتمال وجود دارد که با واکنش ایران منطقه در شرایط متفاوتی قرار بگیرد.

روزنامه اعتماد به این بهانه با حشمت‌الله فلاحت‌پیشه عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفتگو کرده است. فلاحت‌پیشه درباره اینکه اقدام بعدی تل‌آویو بعد از پاسخ ایران چه خواهد بود و آیا اساسا این مساله قابل پیش‌بینی است یا خیر، گفت: نخست‌وزیر اسراییل به دنبال ایجاد جهنمی است که کل منطقه را در برگیرد و بتواند به عنوان یک سیاستمدار ایفای نقش کند. اما سیاست اعلامی امریکا در قبال اسراییل این است که ایالات‌متحده در زمان دفاع در کنار این بازیگر خواهد بود، اما در زمان تهاجم حداقل به صورت علنی از اسراییل حمایت نخواهد کرد. این سیاست اعلامی امریکا است که در آخرین دور از گفتگو‌های بایدن و نتانیاهو بر آن تاکید شده است. مشروح این گفت‌وگورا در ادامه می‌خوانید.

اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران داخلی و خارجی معتقد هستند که ایران به ترور اسماعیل هنیه در تهران پاسخ خواهد داد. به باور شما با توجه به متغیر‌هایی که در این رابطه بر معادلات منطقه حاکم است، در صورت پاسخ تهران، گام بعدی تل‌آویو چه خواهد بود؟

به باورم آنچه در این رابطه شکل گرفته جنگ نیست، فتنه است. فتنه‌ای است که نتانیاهو شکل داده و سعی می‌کند هدف خود در سه دهه اخیر که همانا به راه انداختن جنگ بین‌المللی علیه ایران را محقق کند. اما اتفاقی که افتاد این است که امروز مقام‌های امریکایی در حوزه دفاعی به اسراییلی‌ها کمک می‌کنند، اما اگر این بازیگر به دنبال حمله ادعایی متقابل باشد، بعید است از حمایت‌های آشکار واشنگتن برخوردار شوند. به همین دلیل است که من همیشه توصیه کرده‌ام که موضوع را به در قاب فتنه ببینید و تا آنجایی امکان دارد در میدانی بازی نکنند که نتانیاهو آن را طراحی کرده است. به این دلیل که نخست‌وزیری اسراییل ۳۰ سال است که به دنبال کشاندن ایران به جنگ است، به ویژه اکنون براساس احکام صادر شده در لاهه نتانیاهو به عنوان جنایتکار جنگی تحت تعقیب قرار دارد. شکایت همزمان شکایت گروهی از خانواده‌های اسراییلی نیز به پرونده‌های او افزوده شده و در کنار پرونده‌های شخصی او و همسرش قرار گرفته است؛ لذا من معتقدم او به دنبال ایجاد جهنمی است که کل منطقه را در برگیرد تا بتواند به عنوان یک سیاستمدار ایفای نقش کند. اما سیاست اعلامی امریکا در قبال اسراییل این است که ایالات متحده در زمان دفاع در کنار اسراییل قرار خواهد داشت و در زمان تهاجم حداقل به صورت علنی از این بازیگر حمایت نخواهد کرد. این سیاست اعلامی امریکا است که در آخرین مذاکره بایدن و نتانیاهو نیز به نظر بر آن تاکید شده است. مشاهده کردیم که طی عملیات وعده صادق و حملات موشکی و پهپادی ایران به تل‌آویو، امریکایی‌ها و متحدان‌شان به شدت از اسراییل دفاع کردند و در زمینه اقدامات تهاجمی اسراییل سعی کردند که مانع از ماجراجویی‌های این بازیگر شوند. این اتفاق به دلیل دفاع از ایران و یا از سر دوستی با کشورمان اتفاق نیفتاد بلکه هدف واشنگتن و سایر بازیگران جلوگیری از گسترش دامنه جنگ در خاورمیانه است، چراکه امروز به واسطه تداوم جنگ در اوکراین، وقوع چنین رویارویی در منطقه در راستای منافع امریکا نیست. این شرایطی است که شکل گرفته است. به عقیده من به واسطه دلایلی که اشاره شد عملا امریکا و متحدانش در کنار اسراییل نخواهند ایستاد و اسراییل در واکنش به ایران سعی می‌کند به گونه‌ای عمل کند که منجر به نارضایتی متحدانش نشود.

با تمام این احوال نتانیاهو به دنبال آغاز جنگی گسترده در منطقه هست. جنگ یک رویداد غیرقابل توجیهی است که بعضا مقدمات قابل توجیهی دارد. در طول تاریخ نیز به این صورت بوده است. مقدماتی صورت گرفته است و این مقدمات کشور‌ها را به صورت پله پله به سمت رویارویی پیش برده و بعضا این موارد هم قابل توجیه هستند، اما خود جنگ قابل توجیه نیست، به ویژه اینکه در شرایط کنونی عملا هیچ کدام از قدرت‌های بین المللی غربی به دنبال جنگ نیستند و نقطه تلخ ماجرا این است که اتفاقا کشوری مانند روسیه بیشتر منافع خود را در برپایی جنگی گسترده در خاورمیانه دارد. کما اینکه ما دیدیم آقای مدودف، رییس شورای امنیت ملی روسیه بلافاصله بعد از ترور آقای اسماعیل هنیه در تهران اعلام کرد که راه‌حل مسائل منطقه یک جنگ تمام عیار است به این دلیل که او می‌داند که امریکایی‌ها جنگ با روسیه را یک جنگ بی‌پایان می‌دانند. سعی روس‌ها این است که این کشور به مواضع قبل از جنگ سرد جدید یعنی مواضع چند سال گذشته برگردد؛ لذا عملا سعی می‌کنند امریکایی‌ها و اروپایی‌ها را درگیر تحولات و جنگ‌های خاورمیانه کنند.

استراتژی و رویکرد دولت آقای پزشکیان همان‌گونه که بار‌ها توسط خود ایشان اعلام شده است تعامل و تنش زدایی با غرب و همسایگان در منطقه است. با توجه به تحولات اخیر این رویکرد ایشان در شرایط کنونی محقق خواهد شد؟ یا اولویت‌های ایشان در این زمینه ممکن است دچار تغییراتی شود؟

به عقیده من با وجود تمام تحولاتی که در چند روز اخیر اتفاق افتاده است دولت آقای پزشکیان نباید سیاست منفعلی داشته باشد و به عبارتی سیاست خارجی اعلام شده دولت آقای پزشکیان نباید تحت‌الشعاع بحران‌آفرینی اسراییل و سایر بازیگران قرار بگیرد. آقای پزشکیان با شعار توسعه در داخل و تنش‌زدایی در خارج روی کار آمد و طی روز‌های اخیر متاسفانه هنوز یک ساز و کار دوری و گسست از بحران و به عبارتی دیگر کنار کشیدن گلیم ایران از بحران‌های اخیر در دولت ایشان هنوز شکل نگرفته است.

جریان مقاومت که به رهبری سپاه قدس عمل می‌کند یک ماهیت و هویت مستقل و قدرتمندی دارد که می‌تواند تحولات را دنبال می‌کند. هم‌اکنون ما مشاهده می‌کنیم که به‌رغم اینکه در هیچ کدام از پایتخت‌های اسلامی عملا آژیر قرمز به صدا درنمی‌آید، اما در پایتخت سرزمین‌های اشغالی روزانه چندین بار آژیر قرمز به صدا در می‌آید و این نتایج سیاست محور مقاومت است که بدون ورود ارتش‌های ملی سرزمین‌های اشغالی را در وضعیت اضطرار قرار داده است. طبیعتا جمهوری اسلامی ایران با سیاست محور مقاومت هم صدا بوده و هست و کنار این جریان قرار دارد، اما به عقیده من آقای پزشکیان باید در شرایط کنونی که جهان به ویژه کشور‌های غربی از جنگ گریزان هستند سعی کند ظرفیت‌های تنش‌زدایانه خود را به کار بگیرد. ایشان باید به دنبال شکل‌گیری دیپلماسی بازدارند از موضع قدرت باشد. امریکایی‌ها با تمام ادعا‌هایی که مطرح می‌کنند به شدت تشنه دیپلماسی پنهان با دولت آقای پزشکیان هستند. به این دلیل که می‌دانند تنها راه پرهیز از یک جنگی که منافع غرب در اوکراین را تحت تاثیر قرار می‌دهد این است که با ایران همکاری کند.

منطقه بعد از اقدام احتمالی ایران در پاسخ به ترور اسماعیل هنیه در تهران دچار تحولات معناداری خواهد شد؟ با توجه به متغیر‌های موجود در این رابطه معادلات منطقه به چه سمت و سویی خواهد رفت؟

به اعتقاد من ویژگی‌هایی که عملیات ایران در پاسخ به ترور شهید هنیه دارد این است که توازن جدیدی برقرار خواهد شد. ایران و جریان مقاومت به دنبال شکل‌دهی یک توازن جدیدی هستند. اولین توازنی که باید شکل بگیرد این است که اکنون ما می‌بینیم که حملات اسراییلی‌ها علیه گروه‌های مقاومت بعضا ۸ تا ۱۰ برابر بیشتر است و میزان تلفات نیز تقریبا به همین اندازه است. جریان مقاومت و ایران سعی می‌کنند این توازن را بازتعریف کنند، چراکه اگر توازن تازه به وجود نیاید گستاخی‌های نتانیاهو ادامه پیدا خواهد کرد.

دومین موضوع قابل تامل به پاسخ تهران مربوط است، ترور یکی از رهبران مقاومت در خاک ایران می‌تواند واکنش متفاوت ایران را به دنبال داشته باشد. به این دلیل که حمله اخیر اسراییل حمله تلفیقی علیه ایران و جریان مقاومت بود. طبیعتا این بار یک جبهه هماهنگ و با یک جنگ هیبریدی و تلفیقی صورت خواهد گرفت و تمام جریان مقاومت در این عملیات علیه اسراییل وارد می‌شوند. ویژگی دیگر واکنش دوم ایران این است که این عملیات بر‌خلاف وعده صادق در اردیبهشت ماه که در جریانش کشورمان با موفقیت سرزمین‌های اشغالی را هدف ۳۰۰ پهپاد و موشک خود قرار داد، تلاشی تازه برای بازتعریف اصل بازدارندگی است به این معنا که اگر این مسیر ادامه پیدا کند اسراییل دچار آسیب‌های جدی خواهد شد. به این دلیل من معتقدم همه هماهنگی‌ها در این راستا صورت می‌گیرد که در‌نهایت به گونه‌ای عمل شود که اثر بازدارندگی جدی ایجاد شود منتها با همه این شرایط آنچه مهم است این موضوع است که در حوزه میدانی جریان مقاومت سیاست خود را پیش ببرد که طبیعتا شاخه نظامی مقابله با اسراییل است، اما این موضوع نباید موجب شود که دستگاه دیپلماسی دولت آقای پزشکیان به تماشاگر سریال جنگ‌ها تبدیل شود بلکه ظرفیت‌های تنش‌زدایی که در دنیا وجود دارد به ویژه نزد کشور‌های غربی مورد استفاده قرار گرفته و ایران باید به گونه‌ای عمل کند که در میدان اسراییل درگیر بازی نشود.

اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران معتقدند هدف نتانیاهو از کشاندن منطقه به جنگی فراگیر حفظ موجودیت و تلاش برای بقا است، اما به نظر می‌رسد شاید نگاه دیگری در این رابطه وجود داشته باشد و آن تلاش برای احیای بازدارندگی بعد از باتلاق جنگ ده ماهه در غزه است. این گزاره چقدر موضوعیت دارد؟

جریان افراطی حریدی و آقای نتانیاهو به دنبال شکل‌گیری جنگ‌های آخرالزمانی هستند، به ویژه شخص نتانیاهو می‌داند که بدون جنگ حیات سیاسی‌اش با تهدید‌های جدی روبه‌رو است. اما واقعیت ماجرا این است که در منطقه دیگر هیچ جریانی مانند ائتلاف تحت رهبری نتانیاهو و حتی هیچ کشوری و یا هیچ متحدی مانند امریکا فکر نمی‌کند. در شرایط کنونی منطقه هنوز شرایط جنگ آخرالزمانی را ندارد؛ لذا معتقدم به همین دلیل اقدامات بازدارنده جدی‌تری در مقابل اسراییل شکل خواهد گرفت. کما اینکه دیدیم بعد از عملیات وعده صادق ایران علیه اسراییل با ۳۰۰ موشک، اسراییلی‌ها به سختی توانستند امریکا را قانع کنند که فقط یک موشک به سمت ایران پرتاب کنند. اما مساله‌ای که وجود دارد این است که در جنگ همه چیز قابل پیش‌بینی نیست. جنگ یک پدیده غیرقابل توجیهی است که عمدتا مقدمات آن توجیه می‌شود. زمانی که این پازل تکمیل شد و این قطعات قابل توجیه، پازل غیرقابل توجیه را شکل دادند، همه کشور‌ها درگیر تحولاتی پرهزینه خواهند شد و عملا دیگر شاید فرصت برای بازدارندگی هم وجود نداشته باشد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین