هادی کاظمی را سالهاست در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی و سینما میبینیم. در دانشکده هنر و معماری تئاتر آموخته، اما گفته از دانشگاه هیچ چیز کسب نکرده و کمکی به او نکرده به جز روابطی که برایش ایجاد شده است. او با نقشی که در پاورچین مهران مدیری بازی کرد و بعد از آن در شبهای برره ادامه پیدا کرد، شناخته شد و نشان داد کمدینی است که قابلیتهای بازیگری بالایی دارد. در ویلای من (کار دیگری از مهران مدیری) با لهجه آذری و در نقش یک پیرمرد یکی از متفاوتترین و بامزهترین نقشهایش را ارائه داد و بعد از آن هم تقریبا در تمام کارهای مدیری بازی کرده است.
بین سالهای ۹۶ تا ۱۴۰۲ او در چندین فیلم کمدی بازی کرد که در همه آنها نقش دوم بود، اما بازیاش دیده شد، تماشاگر را بدون این که به لوده بازی بیفتد، خنداند و به دیده شدن فیلم کمک کرد. این ۴ نقش مهمترین نقشهای کمدینی هستند که تا امروز نقش اول بازی نکرده است:
۵۰ کیلو آلبالو، مانی حقیقی، ۱۳۹۴
فیلم پرحاشیه و بحثبرانگیز مانی حقیقی داستان دختر و پسری بود که در یک عروسی توسط پلیس دستگیر میشوند و دختر برای رهایی ازپلیس میگوید زن و شوهر هستند و فردا عقد میکنند. عقد صوری آنها و سفرشان به جنوب برای عوض کردن شناسنامه برای طلاق، سبب آشنایی بیشتر آنها و دلدادگی شان میشود، در حالی که هر دو نامزد دارند.
فیلم پر از ستاره است. از پژمان جمشیدی و ساعد سهیلی و علی صادقی تا آزاده صمدی و فرهاد آییش. در کنار آنها هادی کاظمی هم نقش کوچکی در چند سکانس دارد. او دستیار دفترداری است که پسر و دختر در آن عقد میکنند و زمانی که برای طلاق مراجعه میکنند، با مرگ صاحب دفترخانه او رئیس دفتر شده است. یک جوان خجالتی مذهبی که هادی کاظمی بسیار خوب از عهده اجرای آن برآمده بود.
فسیل، کریم امینی، ۱۳۹۹
فسیل، با فروش عجیب و غریب و اکران طولانی مدتش شاید بهترین فرصت برایهادی کاظمی برای دیده شدن بود. او در این کمدی سیاسی که بهرام افشاری ستارهاش بود، نقش مردی را داشت که پیش از انقلاب در یک گروه موسیقی سه نفره ساز میزده و بعد از انقلاب عضو کمیته میشود. او در فسیل دو گریم و تیپ متفاوت دارد. در بخش قبل از انقلاب او موهای کمیبلند و صورتی بدون ریش و سبیل دارد و در بخش بعد از انقلاب هم که تبدیل به یکی از نیروهای کمیته میشود، او را با موهای کوتاه و با ریش و سیبیل میبینیم. بازی کاظمی در این فیلم نه غلو شده است و نه سعی میکند با ژستهای ساختگی از مخاطبش خنده بگیرد. ضمن این که تفاوت شخصیتش در دو دوره قبل و بعد از انقلاب کاملا قابل تشخیص است.
بخارست، مسعود اطیابی، ۱۴۰۱
این فیلم یکی از فیلمهای موفق گیشه در سال ۱۴۰۱ است که با فیلم دیگر مسعود اطیابی، انفرادی، در یک سال اکران شد. بخارست داستان دو برادر بود که فکر میکنند کسی را کشتهاند و جسد را پشت ماشین میگذارند. اما آن که فکر میکنند، مرده، زنده است و یک آقازاده ثروتمند. فیلم با استفاده از کلیشههای سینمای کمدی ایران در این چند سال اخیر و با داشتن بازیگرانی مثل پژمان جمشیدی و حسین یاری سعی در جذب مخاطب دارد و با فروش بیشتر از ۵۰ میلیارد تومان، تا حدی به این هدف هم رسید. پژمان جمشیدی یک بار دیگر بازی تکراری را که در سالها بسیار از او دیدهایم، ارائه داده تا مخاطب انتظار تماشاگر این دسته فیلمها را برآورده کند و حسین یاری هم یک نقش کمدی به بازیهایش اضافه کرده است. این دو در کنار امیرحسین آرمان یک نقش اول گروهی دارند و در برابر آنها هادی کاظمیدر یک نقش منفی کمدی، ظاهر شده است.
جوجه تیغی، مستانه مهاجر، ۱۴۰۲
اولین فیلم مستانه مهاجر، سال ۹۹ ساخته شد و سال ۱۴۰۲ روی پرده رفت. جوجه تیغی یک کمدی سیاسی در باره زنی است که قصد دارد، اولین زن رئیس جمهور ایران شود. پسرش یوسف، فعال اجتماعی و برادرش جاوید، پلیس است. جاوید که به خاطر گمشدن چندهزار دلار، ممکن است به زندان بیفتد، دو هفته از رئیسش وقت میگیرد تا دلارها را پیدا کند. او از یوسف کمک میخواهد تا با نفوذ در یک شرکت مدلینگ از ماجرای دلارها مطلع شود. یوسف که این کار را در تضاد با عقاید شخصیش میبیند، به خاطر جاوید، آن را میپذیرد. آنچه در فیلم حتی بیشتر از تلاشهای زن برای رئیس جمهور برجسته است، نفوذ یوسف با بازی حامد کمیلی در شرکت مدلینگ است. در کنار او جاوید با بازی هادی کاظمی پلیسی است که علاوه بر دغدغهاش برای پیدا شدن دلارها، عاشق روانکاو خودش شده، اما توانایی ابراز آن را ندارد. پلیسی که او بازی کرده متفاوت است و ارتباطش با خواهرش که از او برای رسیدن به دختر دلخواهش کمک میگیرد و همینطور پسر خواهرش که همسن و سال هستند، به این تفاوت کمک کرده است.