یازدهمین روز المپیک برای کاروان ورزش ایران بسیار تاریخی و خاطره ساز شد. مبینا نعمتزاده در تکواندو بانوان مدال برنز گرفت، سپس سعید اسماعیلی و علیرضا مهمدی به فینال اوزان ۶۷ و ۸۷ کشتی فرنگی رسیدند و در نهایت محمد هادی ساروی مدال طلای ۹۷ کیلوی کشتی فرنگی را با بردن آرتور الکسانیان بزرگ به سینه زد. اما ارزش و اهمیت این روز در تاریخ ورزش ایران به هیچ کدام این مدالها نیست. اتفاقاتی که در این روز افتاد باعث از بین رفتن یک تابو و باور غلط شد که چند نسل از ورزش و جوانان لایق ما را به فنا داد...
در تمام دهههای قبل مسئولان غیر ورزشی که مدیریت هم بلد نبودند، در پی شکست قهرمانان ما در میادین بزرگ مثل المپیک برای رفع مسئولیت از خود آدرس غلط به هواداران میدادند تا نالایقی خود را پنهان کنند. این آدرس غلط در دو گزاره خلاصه میشد؛ تمام مدیران و مسئولان نهادهای بینالمللی ورزش در فدراسیونهای مختلف دشمن ایران و ایرانی هستند و از هیچ توطئه و دشمنی فروگذار نمیکنند، تمام داوریها در همه رشتهها نیز علیه قهرمانان و تیمهای ما است و آشکارا در روز روشن حق ما را میخورند!
این تفکر غلط که از سوی مسئولان به ذهن ورزشکاران حقنه میشد، باعث عادی شدن مسئله شکست و از بین رفتن تلاش برای پیروزی شده بود. هیچ ورزشکاری در دنیا پیشرفت نمیکند مگر اینکه از شکستهایش درس بگیرد. اول باید پذیرفت که ما ایراد داشتیم و رقبا از این ایراد استفاده و به ما ضربه زدند، بعد به سراغ رفع آن ایراد رفت تا در نهایت موفق شد. متاسفانه این حق از ورزش و ورزشکار ایرانی دریغ شد و ورزشکاران ما ناخواسته به شکست و ناکامی عادت کرده بودند و همیشه این توجیه را محافظ خود میدیدند که در صورت هر نوع باختی، فوقش میگوییم داوران حق ما را خوردند و مسئولان علیه ما بودند!
به این ترتیب خیلی ساده چندین نسل از قهرمانان شایسته ایران هرگز به حق خود نرسیدند. یک اشتباه را بارها و بارها تکرار کردند و همیشه تقصیر را گردن داوران و مسئولان فدراسیونهای جهانی انداختند! اما عصر چهارشنبه این تابو شکست. از ابتدای این روز خبر رسید به درخواست اتحادیه جهانی کشتی، کمیته بین المللی المپیک به ایران اجازه داده به جای استفان میچیچ، قهرمان ۵۷ کیلو کشتی جهان که مصدوم شده بود، نماینده خود را به پاریس اعزام کند.
همه میدانیم که در المپیک، کشتی تنها در ۶ وزن برگزار میشود و تنها ۱۶ قهرمان اجازه حضور در هر وزن را دارند که طی یک فرایند سختگیرانه در مسابقات جهانی، قارهای و سهمیه انتخاب میشوند. حتی اگر قهرمان جهان و المپیک هم باشید، اگر نتوانید سهمیه کسب کنید جایی در المپیک ندارید! پس به طور طبیعی تمام کشورهای دنیا دوست دارند یکی از این ۱۶ سهمیه را داشته باشند. ایران در مسابقات جهانی سال قبل، در مسابقات قارهای و مسابقات گزینشی نتوانست در ۵۷ کیلو سهمیه بگیرد و با تیم ۵ نفره به المپیک رفت.
این جای خالی به راحتی میتوانست تقدیم هر کشور دیگر شود. چه بسیار کشورهای صاحب کشتی و با نفوذ که حاضر بودند با پرداخت مبالغ زیاد این امکان را برای خود داشته باشند! اما روابط خوب علیرضا دبیر با مسئولان اتحادیه جهانی و امکانات خوبی که در خانه کشتی مهیا کرده و مورد استفاده تیمهای مختلف - البته در قبال پرداخت هزینه دلاری - قرار میگیرد، در کنار نتایج درخشان سه سال اخیر که ایران هر سال با ۷ مدال در ۱۰ وزن از مسابقات جهانی برگشت، المانهایی بود که دنیا را مجاب کرد این سهمیه را به ایران بدهند و کسی مقابل این تصمیم مخالفت نکرد. به این ترتیب علیرضا سرلک راهی پاریس شد و تا ساعاتی دیگر روی تشک میآید تا در ۵۷ کیلو شانس خود را آزمایش کند. صد البته او در اردوهای اخیر نبوده و از آمادگی لازم به دور است، اما اینجا نتیجه مهم نیست، مهم این است که این سهمیه به ایران رسید نه به کشورهای ریز و درشت ثروتمند و قدرتمند!
و مهمتر اینکه شائبه دشمنی مسئولان فدراسیونهای جهانی در رشتههای مختلف با ایران به کلی از بین رفت. آنها نه فقط دشمنی نکردند، بلکه کاملاً به نفع ما تصمیم گرفته و عمل کردند. سپس در بعد از ظهر و در مسابقات حساس کشتی فرنگی اتفاقات دیگری افتاد و داوریها جملگی به نفع قهرمان ما تمام شد. حتی در مسابقهای که گزارشگر بر اساس عادت مشغول آماده کردن افکار عمومی برای پذیرش شکست قهرمان ما بود، رای داور وسط به حکم رئیس تشک و آقای سیلوستری شکست.
علیرضا مهمدی ۳ امتیاز عقب بود، اما در سه دقیقه دوم به ژان بلنیوک قهرمان جهان و المپیک اخطار داده شد. سپس در شرایط مساوی ۳-۳ تعادل مهمدی به هم خورد و حریف به پشت او رفت، داوران به راحتی میتوانستند دو امتیاز به قهرمان اوکراینی - که همه میدانیم این کشور چقدر برای غرب مهم است - بدهند، اما باز رای نهایی میز قضاوت برای ما بود و سرانجام نماینده ما با تساوی ۳-۳ به فینال رفت...
و اوج حمایت داوران از قهرمانان ما به کشتی سعید اسماعیلی با پدیده ارمنی دنیا برمیگشت. سعید روی بارانداز خودش گیر کرد و به پل رفت و ضربه فنی شد. داور اعلام کرد و خود سعید از ناراحتی دستهایش را روی سر گذاشت، گزارشگر هم طبق معمول مشغول جمله کلیشهای "این شکست چیزی از ارزشهای ما کم نمیکند" شد، اما اهل فن و کارشناسان دیدند که اعتراض به موقع حسن رنگرز امکان چلنج را فراهم کرده است. در تصاویر هم مشخص نبود، اما فاصله میلیمتری تعیین کرد که قهرمان ارمنی در یک لحظه از پا استفاده کرده و ضمناً شروع فن او از بیرون تشک بود. به همین سادگی نتیجه ۵-۲ و ضربه فنی تبدیل به نتیجه ۷ صفر و امکان ادامه رقابت برای ما شد و دیدیم که سعید اسماعیلی با شایستگی به فینال رفت و انشاالله امشب مدال طلا را هم میگیرد.
در مسابقه تکواندو مبینا نعمتزاده با قهرمان چینی هم به وضوح در تصاویر ویدیویی دیدیم که ضربه قهرمان چینی با سر مبینا برخورد کرد و سه امتیاز کاملاً درست بود. همه اینها در کنار هم یک معنا میدهد و آن دروغ بودن تابو ناداوری و حق کشی علیه ایران است. از امروز به بعد دیگر هیچ مسئولی نمیتواند از این بهانهها استفاده و مشکلات و کمبودهای و نالایقی خود را پنهان کند. از این به بعد تمام مقامات ورزشی کشور باید پیامدهای تصمیمات و مدیریت خود را گردن بگیرند. دیگر حرف از دشمنی و ناداوری خریداری ندارد.