کد خبر: ۹۲۸۲۰۸
تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۸

ترور و حالا تلاش برای گسترش جنگ با ایران

بهاء الدین بازرگانی گیلانی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: دولت نتانیاهو اینک سطح درگیری ها را می‌خواهد به ایران و نواحی پیرامونی گسترش دهد، به این امید که دنیای غرب را ناچار از مداخله مستقیم کند. رژیم یک قدرت هسته ای است و بعید نیست در صورت در تنگنا قرار گرفتن با توجه به خوی سبعیت و بی اعتنایی به مبانی حقوقی جهانی استفاده از آن را مورد توجه قرار دهد.
ترور و حالا تلاش برای گسترش جنگ با ایران
آفتاب‌‌نیوز :

کمتر از دو دهه از جنگ ۱۹۴۸ یا جنگ اول اعراب و اسرائیل نگذشته بود که جنگ شش روزه بین طرفین در ژوئن ۱۹۶۷ درگرفت. جنگ اول، مصادف با پایان قیمومت انگلستان بر فلسطین و اعلام رسمی تشکیل دولت یهود در فلسطین بود. گرچه منابع غربی شروع جنگ دوم در سال ۱۹۶۷ را به تحریکات کشور‌های عرب برای جنگ با دولت نوتاسیس یهود و بازپس گیری اراضی اشغالی عربی می‌دانند، اما شواهد تاریخی کاملا روشن می‌سازد که این تدارکات چیزی جز رجزخوانی نبوده و هیچ یک از سه کشور اصلی درگیر: مصر، اردن و سوریه، آمادگی جنگ را نداشتند و بیشتر تحت تاثیر تحریکات اتحاد شوروی دست به برخی تحرکات زده بودند. مبادرت اسرائیلی را برای شروع جنگ کوتاه مدت کاملا واضح بود. اسرائیل بر اثر این جنگ اراضی خود را تا حدود چهار برابر اراضی سال تأسیس در ۱۹۴۸ افزایش داد و مناطق وسیع صحرای سینای مصر، باریکۀ غزه و کرانه باختری رود اردن را تصرف کرد. اسرائیل در راهبرد همان نخستین خود برای تبدیل شدن به قدرت اتمی -که در سال ۱۹۶۶ با کمک ممالک بزرگ غربی عملا و تقریبا به آن دست یافته بود -، ولی جامعه جهانی به شدت با آن مخالفت می‌ورزید، احتیاج به بزرگنمایی تهدید اعراب و فلسطینیان داشت. اسرائیل با این جنگ حدود چهار برابر شدن اراضی اشغالی، همینطور دستیابی به کلاهک‌های هسته‌ای را با هم بدست آورد.

با این دست اشغالگری‌های آسان، نهایتا با جنگ یوم کیپور سال ۱۹۷۳ که اسرائیل بلندی‌های جولان و شرق کانال سوئز را هم به اراضی اشغالی اضافه کرد، آنوقت بود که مراحل تحکیم و تثبیت رژیم اشغالگر آغاز گردید. دول غربی بویژه آمریکا در تقویت اقتصادی و مخصوصا تجهیز رژیم به پیشرفته‌ترین ابزار و آلات جنگی تا آنجا پیش رفتند که اسرائیل در هر جنگی بسادگی پیروز میدان بود و افسانه شکست ناپذیری دولت یهود همه جا گیر شد و دهه‌ها تحقیر و شکست برای ممالک عرب و مسلمان را به دنبال آورد. بیش از سه ربع قرن با وجود این رژیم، منطقه مسلمان نشین روی آرامش به خود ندیده و به محل ستیز، شکاف، تجزیه و عقب ماندگی تبدیل شده و دنیای غرب تاکنون بسادگی منویات خود را بر دول دست نشانده و بی اراده منطقه تحمیل کرده و منافع خود را به کرسی نشانده است. بی جهت نبود که جو باید رئیس جمهور آمریکا، اخیرا گفت، اگر اسرائیل در منطقه وجود هم نداشت، ما آنرا به وجود می‌آوردیم! 

ترور مخالفان تشکیل دولت یهود گرچه پیش از تشکیل رژیم صهیونیستی تاریخ روشن و وحشیانه‌ای دارد، اما پس از تشکیل رژیم به یکی از ابزار‌های اصلی در این تثبیت سازی‌ها تبدیل شد. رژیم صهیونیستی در واقع از دهه ۱۹۵۰، سیاست ترور و تصفیه را به عنوان یک دکترین ثابت حکومتی برگزید و با اتکا به پشتیبانی‌های همه جانبه ممالک غربی، کمترین وقعی به عواقب سیاسی و حقوقی این اقدامات ضدانسانی ننهاد. (تن‌ها چند ماه از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی نگذشته بود که ترور‌ها توسط این رژیم شروع شد و آن هنگامی بود که صهیونیستها، «فولکه برنادوت» دیپلمات ارشد سوئدی و میانجی سازمان ملل متحد بین اعراب و اسرائیل را ترور کردند. او ایده‌هایی برای صلح ارائه داده بود که از جمله آن پایان دادن به مهاجرت یهودیان به سرزمین‌های فلسطین و باقی ماندن بیت المقدس تحت حاکمیت عرب‌ها بود).

در ۷۵ سال گذشته صهیونیست‌ها تا پیش از هفتم اکتبر ۲۰۲۳، بیش از ۲۷۰۰ ترور انجام دادند که میانگین سالانه آن ۳۸ عملیات در داخل و خارج سرزمین‌های اشغالی می‌شود. سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی دارای واحد ویژه‌ای به نام «کیدون» است که در ترور افراد مختلفی در سراسر دنیا دست داشته و دارد. شهر‌های ممالک بزرگ و کوچک دنیا از ایالات متحده، انگلستان، فرانسه، نروژ، مالزی، امارات، سوریه، لبنان، عراق مکان این ترور‌ها بوده است و ایران و تهران شاید دیرتر از همه به مکان ترور‌ها اضافه شده است.

فرادستی سرزمینی، امنیتی و نظامی رژیم گرچه قبلا طی مقاومت فلسطینی‌ها در داخل اراضی اشغالی و انتفاضه‌ها و عملیات انتحاری، تا حدی تحت تاثیر قرار گرفته بود، لیکن هفتم اکتبر نقطۀ عطفی در شکست ارتش صهیونیستی، کشاندن شدن تهدیدات مستقیم امنیتی و نظامی به داخل سرزمین اصلی رژیم و از بین رفتن حیثیت جهانی رژیم بواسطه کشتار‌های نسلی، نابسامانی‌های اقتصادی، اجتماعی و امنیتی، شکاف در داخل طبقات مختلف جمعیت و مناطق یهودی نشین در سرزمین‌های اشغالی بوده است. برای نخستین بار پس از ۱۹۴۸، دستگاه نظامی و امنیتی از تقریبا چهارسوی مملکت مورد تهاجمات نیرو‌های مختلف مقاومتی قرار گرفت، ارتش در کسب اهداف اعلام شده در نوار غزه کاملا عاجز ماند و ورق به شکل تاریخی و باورنکردنی به نفع نیرو‌های مقاومت ورق خورد.

اکنون ایالات متحده، پشتیبان اصلی رژیم به همراه ممالک غربی همسو، در حالت بن بست، انفعال و متضرر باقی مانده و دنبال چاره برای خروج از این باتلاق تازه -در کنار رویارویی با بحران بزرگ جنگ روسیه در اورآسیا- برآمده اند. ماجرا به جایی رسیده که سوای تمامی مانورها، تبلیغات و تداوم قتل عام‌ها و کشتارها، حالا همه به این نتیجه رسیده اند که شکست حماس امری غیر ممکن و تعیین تکلیف آینده نوار غزه و حتی کرانه باختری بیش از تمام گذشته ها، در هاله‌ای از ابهام و سردرگمی قرار گرفته است. اینک صحبت از این است که اسرائیل به جبران تمکین به منویات سیاسی و بین المللی ایالات متحده، تضمین امنیتی لازم الاجرا از آمریکا بگیرد و به عوض تداوم کمک‌ها و صرفا ارائه پشتیبانی ها، تضمین امنیتی در چارچوب یک پیمان امنیتی مورد تصویب و تنفیذ طرفین قرار بگیرد. این موضوع که تنها راه چارۀ مطمئن برای خروج نتانیاهو از بن بست گرفتار آمده است، به هیچ وجه مورد قبول واشنگتن و احزاب دوگانه اصلی در آمریکا نیست، زیرا مبانی امنیتی کشور را در صورت تشدید درگیری‌ها به ممالک پیرامونی، با حزب الله، با حماس و با حوثی‌ها و جمهوری اسلامی ایران و تشدید تحرکات ضد آمریکایی در منطقه، به خطر می‌اندازد.

 از طرفی عقب نشینی روسیه از سوریه نیز هرگز نمی‌تواند مطلوب نظر غرب باشد، زیرا ایران و حزب الله بیش از ده سال حضور نظامی در سوریه و جوار مستقیم اسرائیل، شروع به ایجاد و تحکیم مواضع نظامی و اطلاعاتی خود در آن سوی دیوار مرزی با اسرائیل کرده اند و این بحران امنیتی-راهبردی کوچکی برای رژیم صهیونیستی نیست. سست پایگی و شکنندگی رژیم را این گونه می‌توان شاهد بود که تنها ۹ ماه پس از یکه تازی‌های اسرائیل در عرصه منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و گشودن باب مراودات دیپلماتیک با پایتخت‌های عربی، ناگهان روند این پیشروی‌ها معکوس شد و از همه مهم تر، جهان غرب و حتی ایالات متحده با نگرانی به انتقاد از سیاست‌های دولت راست افراطی و مذهبگرای تل آوویو پرداختند.

در تازه‌ترین تحولات، دولت نتانیاهو اینک سطح درگیری‌ها را می‌خواهد به ایران و نواحی پیرامونی گسترش دهد، به این امید که دنیای غرب را ناچار از مداخله مستقیم کند. رژیم یک قدرت هسته‌ای است و بعید نیست در صورت در تنگنا قرار گرفتن با توجه به خوی سبعیت و بی اعتنایی به مبانی حقوقی جهانی استفاده از آن را مورد توجه قرار دهد. جمهوری اسلامی در مولفه بازدارندگی خود به نیرو‌های نیابتی، به تقویت و تجهیز آنان و نیز به توان موشکی و پهپادی و وسعت سرزمینی خود اتکا دارد. هیچ کدام از این عوامل تعیین کننده نیستند و دیر یا زود، مانند تانک و بمب افکن که زمانی تعیین کننده جنگ‌ها بودند، زمانی کارآیی خود را از دست خواهند داد. به اعتقاد نگارنده، منطقه به سوی مسابقه هسته‌ای پیش می‌رود و دیر نیست که ممالک عمده آن با روندی که در پیش است و بی اعتنایی تمام عیار دولت یهود به هرگونه مفاهمه و صلح، به توان تسلیحاتی هسته‌ای دست پیدا کنند.

اروپای غربی بعد از قرن‌های متمادی آزار و تعقیب یهودیان که نهایت آن جنایات آلمان‌های نازی در جنگ دوم بود، حالا هفت هشت دهه است که گویا برای خلاصی نهایی از فتنه، آنان را دست‌جمعی به سرزمین‌های مقدس و در میان دریایی از همسایگان عرب و مسلمان خشمگین و در حال خیزش و بیداری به نوعی به تبعید فرستاده اند. قوم یهود اگر از هزاران سال تاریخ تاریک خود درس آموخته بود، می‌توانست با درایت، راه زندگی مسالمت آمیز با مسلمین، همانند تاریخ به نسبت روشن گذشته، در پیش بگیرد. این همه از دست رفته و یهود با درندگی و سبعیت کم سابقه در این مدت فقط دست به قتل عام، اشغال، ترور و تبعیض زده و فقط زیاده خواهی و برتری جویی طلبیده است. آیا تاریخ، تقدیر محتوم چنین رویکردی را بار‌ها به رخ بشریت نکشیده است؟

منبع: دیپماسی ایرانی

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین