سعید شریعتی در مطلبی با عنوان «رای مردم به پزشکیان امانت است» در روزنامه اعتماد نوشت: اساسا تشکیل دولت به صورت سهمی به جریاناتی که مورد اقبال رایدهندگان نبودهاند، نمیتواند برای رسیدن به وفاق ملی کافی باشد. معتقدم تشخیص مسعود پزشکیان کاملا درست است که جامعه ایران نیاز به وفاق و همدلی دارد. البته این ایده، از سال ۱۳۹۵ که سیدمحمد خاتمی مساله آشتی ملی را به عنوان نقطه کانونی ضرورتهای کشور برشمرد، مطرح بود. این موضوع قبل از حوادث تلخ سالهای ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ و پس از رخدادهای سال ۸۸ مطرح شد. هرچند در آن برهه برخی با این ایده مخالفت کردند، اما امروز همه متوجه این واقعیت شدهاند که کشور به وفاق ملی نیاز دارد. واگرایی و شکافهای سنگین اجتماعی به گونهای است که در لایههای مختلف نیاز به آشتی ملی و انسجام ملت احساس میشود.
دستیابی به این وفاق ملی، یکی از ضرورتهای مهم و پایه اصلی امنیت ملی ماست. شاهد این نیاز این است که در انتخاباتی که گرایشهای مختلف سیاسی حضور داشتند و یک انتخابات نسبتا رقابتی شکل گرفته بود؛ ۶۰ درصد مردم، راه عدم مشارکت را برگزیدند! اگر آرای باطله و سفید هم به این میزان عدم مشارکت افزوده شود، سطح مشارکت در انتخابات به مراتب کمتر هم میشود. این روند، اما به این معنا نیست که باید دولت وفاق ملی تشکیل شود.
اینکه دولت منتخب بخواهد مسوولیت واحد و متمرکز خود را به سایر رقبا و گروهها توزیع کرده و اعلام شود دولت فراجناحی تشکیل شده با مسوولیت پذیری دولت مغایرت دارد. مسعود پزشکیان و جریان اصلاحات از بخشی از جامعه رای گرفتهاند و باید کابینهای سیاسی با برنامه مشخص و واحد شکل بدهند. همه افراد کابینه هم برای تحقق مطالبات مردم مسوولیت دارند. در شکل بنیادینش دولت و کابینه یک نهاد سیاسی است. اداره کوچکی نیست که یک متخصص بالای سر آن گذاشته شود و تمام. شأن نخست هر وزیر و هر کارگزاری، شأن سیاسی اوست.
وزیر باید یک رجل سیاسی باشد. رجل سیاسی باید شفاف فعالیت کند، گرایش و سابقه مشخص داشته باشد و نسبت به تصمیماتش هم پاسخگو باشد. ضمن اینکه باید به برنامه و دستور کار رییسجمهور هم متعهد باشد. ما تجربه دولت فراجناحی را در حرف بسیار میزنیم، اما در عمل دولتهای ناکارآمد شکل میگیرند که در درون خود متشنج است و بیرون هم پدرخواندههای متعددی دارد. این اشتباه بزرگی است که دولتی خود فراجناحی ببیند و فردا روز هم چند رییسجمهور سایه به وجود آید و دولت را از دورن متزلزل کند. انسجام دولت، مقدمه وفاق ملی است و پراکندگی در دولت و چند جناحی بودن دولت، منجر به وفاق ملی نمیشود.
اگر نمایندگان ۶۰ درصدی که در انتخابات شرکت نکردهاند در دولت حضور داشتند، آن وقت میشد گفت که گرایشهای مختلف مردمی در دولت بازتاب پیدا کردهاند. حتی در این صورت هم اطلاق عنوان دولت وفاق ملی، چندان کاربردی به نظر نمیرسد. اینکه علیآبادی و خطیب از دولت رییسی، نوذرپور از دولت احمدینژاد و افراد دیگری را از دولت روحانی و دولت خاتمی برداشته و در هم ادغام کنیم، ملغمه بینتیجهای میشود که نتیجه آن ۶ ماه بعد، اعتبار دولت و رییسجمهور را کاهش میدهد. ۵۰ سال است که در جمهوری اسلامی دولت تشکیل شده، لازم نیست چرخ از ابتدا اختراع شود. به نظرم یکی از اقداماتی که طی سالهای اخیر صورت گرفته، بیاعتبار کردن کلمات از مفاهیم بنیادین خود است. البته امروز زمان مناسبی برای نقد پزشکیان نیست و باید فرصت کافی برای اجرای ایدهها به ایشان داده شود.
میدانم اگر موانع اصلی در مسیر پزشکیان نبود، دولتی در تراز ایدهها و برنامههای اصلاحطلبانه مدنظرش تشکیل میداد. موانعی، چون قانون نحوه انتصاب افراد در مشاغل حساس مصوب ۱۴۰۱ که نیروهای امنیتی و اطلاعاتی را حاکم بر گزینش دولت میکند، خلاف بین اختیارات و حقوق رییسجمهور و مخالف مسلم رای مردم است. اما این قانون وجود دارد و رییسجمهور هم ناچار به پیگیری آن است. در ادامه هماهنگیهای لازم با رهبری و مجلس هم باید صورت بگیرد. این نحوه تشکیل کابینه چندان با اصول دموکراتیک همخوان نیست. اینکه هر فرد دارای نفوذی، نقشی در ترکیب کابینه داشته باشد به شکلگیری دولت کارآمد لطمات جدی وارد میسازد.