همین ابتدا مشخص کنیم که هیچ تیمی در بازی اول در هیچ لیگی کامل نیست. بازیکنان تازه از بدنسازی آمده و چند بازی فرصت لازم دارند تا به اوج آمادگی خود برسند. تیمها نیز با خریدهای جدید زمان لازم دارند تا به هماهنگی لازم برسند. بازیکنان جدید باید در کنار بازیکنان قدیمی به هم خو بگیرند و همه اینها یعنی چهره واقعی هر تیم را در هفته چهارم و پنجم باید دید و قضاوت کرد.
استقلال با وجود خریدهای زیاد و مشکلات فصل قبل، به طور مشخص از بازی اول نمیتوانست تیم کاملی باشد، اما نمایشی که این تیم مقابل شمس آذر ارائه کرد، چیزی نبود که هوادارانش توقع داشتند. اینجا صحبت نبودن خریدهای خارجی نیست. حتی اگر استقلال با همان تیم سابق هم به زمین میرفت باز شمس آذر به خاطر مشکلات پیش فصل و نداشتن مربی و مدیر، از همه مهمتر از دست دادن ستارههای موثر و نخریدن بازیکن جدید، حریفی دست و پا بسته بود که استقلال باید به راحتی پیروز میشد. اما استقلال به لحاظ فنی مشکلات بسیاری در زمین داشت. در تمام طول نیمه اول استقلال اصلاً جناح چپ نداشت و کیست که نداند هیچ هواپیمایی با یک بال پرواز نمیکند.
همه توپها به سمت راست و رامین رضاییان منتهی میشد و تمام حملات را او باید طراحی و پی ریزی میکرد. تازه در شرایطی که او به عنوان دفاع راست به زمین رفته بود و بالطبع در مواقع دفاع باید برمیگشت و جای خود را پر میکرد. میلاد زکیپور در نیمه اول اصلاً در تصاویر تلویزیونی دیده نشد، یعنی جایی که توپ بود هرگز میلاد نبود! در شروع نیمه دوم او فعالتر شد، اما باز نه به اندازه رامین رضاییان، این یعنی نکونام باید تعادل تیمش را درست و استقلال را بالانس کند.
استقلال در نیمه اول روی دروازه حریف هیچ فرصتی ایجاد نکرد، چون از یک رامین رضاییان به تنهایی کاری ساخته نیست. در نیمه دوم هم روی یک ارسال بلند و اشتباه مدافعان حریف به گل رسید، سپس گل خورد که باز هم اشتباهات و ناهماهنگی مدافعان در این گل سهم بیشتری داشت تا توانایی تیم و بازیکن حریف...
گل برتری را هم رامین رضاییان با توانمندی شخصی و پاس خوبش ساخت. استقلال در آن باد شدید قزوین کاملاً خلع سلاح شده بود چرا که اساس برنامهها و تاکتیکش روی نفوذهای رامین و ارسالهای او گذاشته شده بود. وقتی در آن باد شدید نمیشد توپ را بلند کرد، استقلال هم خنثی شد.