کد خبر: ۹۳۰۵۸
تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۳۸۸ - ۰۰:۰۱

خاتمی: حذف دلبستگان به انقلاب بزرگترین توطئه است

مشکل این است که بعضی سلایق،خود را عین انقلاب‌واسلام می‌دانند
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی گفت: «تأکید می‌کنم حذف دلبستگان به انقلاب با برخی عناوین و روشهای بی‌اساس که از سوی جریانی خاص دنبال می‌شود بزرگترین توطئه علیه جمهوری اسلامی است و نتیجه آن سوق دادن نیروهای اجتماعی به سوی جریان‌هایی است که با اصل انقلاب و نظام در تعارضند».

به گزارش گروه سیاسی آفتاب، رییس موسسه بین‌المللی گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها که در ایام سالگرد صدور پیام روشنگرانه حضرت امام خمینی (س) مشهور به " منشور برادری " با پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران، گفت‌وگو می‌کرد، افزود: «امام معتقد بودند سلایق مختلف باید وجود داشته باشد؛ حتی به صراحت اعلام کردند کسی که با اصل نظام مخالف است، او در این مملکت آزاد است و باید امنیتش تامین شود، مگر این که دست به سلاح ببرد یا توطئه‌ای کند که بخواهد به زیربنای نظام آسیب بزند که البته هیچ نظامی هم این را نمی‌پذیرد. این استثنایی است که امام مطرح می‌کنند. ایشان حتی برای مخالفان نظام و مخالفان فکری مبنای نظام هم حق حرمت و حق شهروندی و آزادی و امنیت قائل هستند».

رییس موسسه باران گفت: «در مساله "منشور برادری" امام دغدغه خاطری داشتند. در جامعه ما سلیقه‌های مختلفی وجود دارد. این سلیقه‌ها گاهی ناشی از اختلاف در اصول و مبانی است. یکی می‌گوید اسلام را قبول ندارم. یکی می‌گوید اسلام را قبول دارم، حکومت اسلامی را قبول ندارم. یکی می‌گوید هر دو را قبول دارم، یا در مورد بعضی از مطالبی که امام مطرح کردند، مثل این که در صورت وجود مصلحت می‌توان احکام اولیه را هم به طور موقت تعطیل کرد، ممکن است کسی بگوید این قبیل موارد را قبول ندارم. این‌ها یک سلسله اختلافات اصولی است که در جامعه وجود دارد. دیگر اینکه در اصول اختلاف نیست. مثلا همه کسانی که می‌گویند انقلاب و اسلام را قبول داریم ولی یکی می‌گوید ملاک و معیار برای من همین قانون اساسی است که مورد تایید امام و مردم است، دیگری ممکن است بخواهد فراتر از آن کار را انجام دهد که البته باز معتقدم کسی که می خواهد فراتر از قانون انجام بدهد تا حدی از اصول منحرف شده است، ولی به هر حال همه اسلام و انقلاب را قبول دارند و اختلاف سلیقه در شیوه اداره مملکت است که آن هم گاهی به مسائل روبنایی جامعه برخورد می‌کند و گاهی ممکن است کمی اصولی‌تر باشد؛ این اختلاف نظرهایی است که باز نمی‌خواهم در اینجا بحث کنم».

رییس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز تصریح کرد: «حاصل انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی است، که از یک سو سازگار با معیارهای دینی و فرهنگی جامعه ماست و از سوی دیگر، پاسخگوی نیازهای انسانی است که در این روزگار زندگی می‌کند و خواست‌ها، گرایش‌ها، دیدگاه‌ها و تمنیات خاص خود را دارد، این جمهوری اسلامی امر بدیعی بود که امام مطرح کردند و مورد قبول مردم هم قرار گرفت. ما به عنوان کسانی که هم انقلاب را قبول داریم، هم جمهوری اسلامی را که حاصل مبارک این انقلاب است، و نیز با توجه به این که امام سلسله‌جنبان این حرکت و رهبر این انقلاب بودند، مواضع، نظرات و دیدگاههای حضرت امام به عنوان یک معیار برای ما بسیار مهم است و اگر این‌ها را درست بشناسیم، شاید بسیاری از سوء‌تفاهم‌ها حل شود».

رییس‌جمهور سابق کشورمان ادامه داد: «ما همچنان بر سر حرف‌های اصلی خود هستیم. انقلاب اسلامی منشاء هویت ماست و نقطه عطف بزرگی در تاریخ ایران و ماحصل مردمی‌ترین انقلاب تاریخ هم جمهوری اسلامی است که برای ما مقدس است و همان‌طور که از نام آن پیداست در جمهوری اسلامی همچنان که از اسلام دفاع می‌کنیم، مدافع مردم رأی و حقوق اساسی آنان نیز هستیم. کسانی که به رأی مردم معتقد نیستند و حاضرند در رأی مردم تصرف کنند یا آن را نادیده انگارند، با انقلاب و جمهوری اسلامی بیگانه‌اند؛ این راه و رسم ماست و صحبت ما همواره این بوده و هست که بیاییم قانون اساسی را به درستی اجرا کنیم».

خاتمی در ادامه با بیان اینکه قانون اساسی بر حق فعالیت تشکل‌ها، اظهار نظر و حضور آزاد مردم تصریح دارد و رأی مردم و انتخابات آزاد و رقابتی را حق مسلم آحاد جامعه و وظیفه مسلم برای مسؤولان نظام را توجه و احترام و صیانت از این حق دانسته است، افزود: «حال اگر کسی معترض باشد که این اصل درست پیاده نشده، جواب خود را چگونه باید بگیرد»؟

رییس بنیاد باران خاطرنشان کرد: «بیایید به قانون اساسی بازگردیم، البته در صورتی که تفسیرهای دل‌بخواهی از آن نشود و کسانی از آن نگهبانی کنند که به مردم و معیارهای قانون اساسی اعتقاد داشته باشند و تحت تأثیر و سیطره جریان‌های بیرونی قرار نگیرند و رفتارهایی نکنند که مخالف روح و حتی نص صریح قانون اساسی باشد و اگر این بازگشت صورت گرفت، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد».

خاتمی سپس گفت: «اگر این مطالب را در نظر داشته باشیم، دید روشن‌تری به جمهوری اسلامی خواهیم داشت و می‌دانیم از چه چیزی باید دفاع کنیم. اگر دیدیم رای مردم مورد کم‌توجهی قرار گرفت، اگر دیدیم اختیارات متناسب با مسوولیت‌ها در جامعه نبود، اگر دیدیم دروغ رایج بود و به ویژه به صورت رسمی مطرح شد، اگر دیدیم حق و حرمت انسان‌ها نگه داشته نشد، اگر دیدیم که تداخل در قوای مختلف وجود داشت و نظایر این‌ها، می‌توانیم بگوییم انحراف از معیارهای اصلی جمهوری اسلامی صورت گرفته است. البته همه آن چه گفته شد به صورت خلاصه‌تر و مشخص‌تر همان است که در قانون اساسی منعکس شده و مبنای کار ماست».

وی در ادامه از آنچه آن را قرارگرفتن نظام در اختیار یک سلیقه خاص خواند، ابراز نگرانی و اظهار کرد: «وقتی اختلافی بین روحانیون در جامعه ایجاد شده بود، که اختلاف در سلیقه بود نه در اصول، امام آنجا تاکید کردند این دو جریان باید وجود داشته باشد. حتی در زمان ایشان بود که یک جریان روحانی سیاسی در کنار یک جریان سیاسی ریشه‌دار در جامعه شکل گرفت و امام آن را مورد تایید قرار دادند و این مساله‌ای است که امروز هم مورد توجه ماست».

خاتمی درادامه به برخی مسائل رخ داده در ماههای گذشته اشاره کرد و گفت: «در این زمینه برای این که دیدگاهمان نسبت به جمهوری اسلامی مشخص شود و این که اسلام و جمهوریتی که در جمهوری اسلامی مطرح شد، چه خصوصیاتی دارد، در این موقعیت ما چه مشکلاتی داریم و کجای کارمان با آن جمهوریت و کجای کارمان با آن اسلامیت سازگار نیست، خوب است ملاک و معیار را خود امام قرار بدهیم و برای این کار دو مقطع مهم از حیات امام بسیار اهمیت دارد تا بتوانیم راه را از چاه تشخیص دهیم».

خاتمی اظهارکرد: «اگر زندگی امام را از آستانه انقلاب تا زمان وفاتشان به سه مرحله تقسیم کنیم، یک مرحله هنگامی است که امام درحال عرضه نظامی هستند که مورد نظر انقلاب است. مردم، آزادی، استقلال و عدالت می‌خواهند. از استبداد و استعمار رنجیده‌اند. از بداخلاقی‌ها و بی‌فضیلتی‌هایی که در جامعه حاکم است، زده شده‌اند و در تاریخشان در طول صد سال، استقلال، آزادی، عدالت و پیشرفت می‌خواستند و نیز خواستار حاکمیت بر سرنوشت خود بودند، در این زمینه انقلابی رخ داده و امام نظامی را عرضه می‌دارند که باید به آن رسید؛ یعنی درست در آستانه انقلاب و چند ماه پیش از وقوع پیروزی انقلاب، امام، جمهوری اسلامی را عرضه و پیشنهاد می‌کنند. مطالبشان هم بسیار روشن است. جمهوری اسلامی که مطرح شد، بعضی می‌گفتند بدعت در اسلام است که البته چنین نیست، بعضی می‌گفتند این قید اسلامیت یک چیز انحرافی است و فقط باید جمهوری باشد، اما امام به عنوان پیشوای این مکتب، جمهوری اسلامی را عرضه می‌دارند. باید روی این مطلب کار شود که امام در ذهنش چه بود و چه چیزی را عرضه داشت. با کمال تاسف دیده می‌شود بعد از رحلت امام گفته شد امام چیزی را عرضه کرد که مورد عقیده‌اش نبود و برای اسکات دنیا و این که حرف و حدیثی نباشد این نظرات را ارائه کردند که به این معنی است که امام برای گول‌زدن دنیا مطلبی را مطرح کرده، ولی نظرش چیز دیگری بوده. این چیزی است که به امام نمی چسبد. امام با مردم بسیار صریح و صادق بودند و بر اساس اعتقاداتشان صحبت می‌کردند. برای نمونه می‌توانید مصاحبه‌ها و سخنرانی‌هایی را که داشتند، ببینید. وقتی پرسیده می‌شود جمهوری چیست؟ پاسخ می‌دهند همین جمهوری که در دنیا هست».

وی ادامه داد: «این مساله بسیار مهمی است. آنچه دنیا به آن رسیده، دستاورد بسیار مهمی است؛ یعنی حکومت‌ها برآمده از مردم اند. تعیین‌کننده، رای مردم است. قوای مختلف و منفک از هم وجود دارند. مسوولیت‌ها مشخص است و هیچ قدرت و اختیار غیرمسوولی وجود ندارد. محور و مدار خود مردم‌اند. رضایت مردم بسیار مهم است. جمهوری به معنی حکومت مردم بر سرنوشت خویش است».

رییس‌جمهور سابق کشورمان اضافه کرد: «امام می‌گفتند این جمهوری در عین حال می‌خواهیم اسلامی باشد؛ یعنی از ارزشهای متعالی دینی پیروی کند و مصداق آن را نیز حکومت صدر اسلام و به خصوص شیوه و روش حکومتی امیرالمومنین امام علی (ع) معرفی می‌کردند».

خاتمی تصریح کرد: «از ابتدای استقرار جمهوری اسلامی در ایران بزرگترین هدف دشمنان نظام جدایی مردم از حکومت و حذف سرمایه‌های اجتماعی کشور بوده است».

وی در ادامه با انتقاد از برخی روش‌های فعلی و اشاره به هشدار خیرخواهان نسبت به آن، این روش‌ها را موجب مخدوش‌نشان‌دادن چهره نظام خواند.

رییس بنیاد باران در ادامه به اقدامات و پیام‌های ارزشمند حضرت امام در سالهای آخر عمرشان اشاره کرد و گفت: «درسال های آخر حیات پربرکت حضرت امام ایشان با شتاب بیشتری مواردی را مطرح می‌کنند که بیشتر هم در مورد وضعیت سیاسی جامعه است و بینش و دیدگاه اسلامی که باید حاکم باشد که دقیقا یک دیدگاه ضد تحجر، آزاداندیش و دیدگاهی که معتقد است اسلام را باید به گونه‌ای فهمید که در دنیای پیچیده کنونی، مشکلات انسان را حل کند. باید به گونه‌ای مطرح شود که انسان‌ها زده نشوند و مسائل دیگری که هست. امام تعبیری دارند که خون دلى که پدر پیرتان از متحجران خورده است هرگز از فشارها و سختی‌هاى دیگران نخورده است».

وی افزود: «بنابراین برای این که شناختی داشته باشیم از مساله، دو مقطع حیات امام برای شناخت وضعیت و تکلیف خودمان در اینجا، مهم است. یکی وقتی که امام درحال عرضه نظامی هستند که مد نظر دارند و دیگری زمانی که می‌خواهند محتوای این نظام را به خصوص از نظر دینی و ارزشی مشخص کنند. این دو مقطع به خصوص در ماههای قبل از پیروزی انقلاب و نیز سالهای آخر عمر امام بروز و ظهور دارد. البته یک مقطع چند ساله هم در این میان وجود دارد و آن وقتی است که نظام مستقر می‌شود و امام به عنوان رهبر مردم و نظام کار می‌کنند. آن هم مراحل مختلفی دارد. یکی آنچه به قاعده است؛ یعنی این که حتما باید رفراندوم شود که مردم چه نظامی می‌خواهند. دوم این که قانون اساسی را خبرگانی که منتخب مردم‌اند باید بنویسند؛ یعنی باز رای مردم در تدوین اساس‌نامه نظامشان مشخص باشد. سوم همین پیش‌نویس تدوین‌شده توسط خبرگان منتخب مردم، باز هم باید به رای مردم برسد. این امام است که رهبری می‌کند. این که می‌گوید میزان رای ملت است، اینجاست؛ یعنی یقینا اگر مردم می‌گفتند جمهوری اسلامی را نمی‌خواهند، امام با این که آن را حق می‌دانست، آن را بر مردم تحمیل نمی‌کرد. در رفراندوم هم اگر اشکالی می‌شد، حتما می‌گفتند نظر مردم را تامین کنید و سوم، تلاش امام برای این که تمام ارکان نظام طبق این نظام‌نامه‌ای که به تصویب مردم رسیده و مورد تایید خود ایشان هم بوده، شکل بگیرد».

خاتمی بار دیگر به موضوع بازگشت به قانون اساسی اشاره کرد و گفت: «شما هیچ انقلابی را سراغ ندارید که کمتر از یک سال از عمرش گذشته باشد و قانون اساسی آن مشخص و تمام ارکان وقوای آن بر اساس قانون مستقر شده باشد، هم‌چنین رییس جمهورش تعیین شده باشد. قوه قضاییه‌اش مشخص شده باشد و البته مجلسش در اسفند ‌٥٨ مستقر شد. یعنی یک ماهی بعد از اولین سالگرد پیروزی انقلاب؛ یعنی در واقع وقتی یک سال از انقلاب گذشته بود که همه ارکان نظام شکل گرفته بود و حتی امام اختیارات ولی فقیه را که اختیارات وسیعی می‌دانست درون قانون اساسی قرار داد و به رای مردم رساند تا در چارچوب قانون قرار گیرد، یا رفتارهایی که امام داشتند، از جمله همین "منشور برادری" یا "فرمان هشت ماده‌ای" و مسائل دیگری که بود، یا دغدغه خاطر او برای انتخابات که در بحران جنگ و بمباران و ... انتخابات را تعطیل نکردند و این که در انتخابات نظر مردم تامین شود».

وی در ادامه با اشاره به اهمیت مردم در دیدگاه حضرت امام اظهار کرد: «زمانی صحبتی پیش آمده بود که مردم عوام هستند و علما باید برای مردم تصمیم بگیرند. امام در پاسخ این مطلب فرمودند در گذشته می‌گفتند علما در سیاست دخالت نکنند، امروز می‌گویند کسی جز علما در سیاست دخالت نکند که این بدتر از اولی است؛ چون در قسمت اول فقط یک قشر و صنف از جامعه را محروم می‌کردند، ولی در قسمت دوم می‌خواهند همه جامعه را به نفع یک قشر محروم کنند؛ این تعبیر امام بود».

خاتمی افزود: «البته در این دوره‌ چندین ساله، استثناهایی هم وجود دارد. امام، رهبر و مسوول یک نظام بود. شرایط عجیبی مثل جنگ و ترور وجود داشت و مسائلی پیش آمد که استثنا بود؛ یعنی در شرایط استثنایی ممکن است اقدامی صورت گرفته باشد که با قانون اساسی یا مسائل دیگر سازگار نباشد و البته در سال ‌٦٧ وقتی نمایندگان مجلس نامه‌ای به امام نوشتند و برخی موارد خلاف قانون اساسی را که در جامعه ما وجود داشت، تذکر دادند، امام صراحتا در تاریخ ‌٧ /‌٩/ ‌١٣٦٧ گفتند ان‌شاءاللَّه تصمیم دارم در تمام زمینه‏ها وضع به صورتى درآید که همه طبق قانون اساسى حرکت کنیم. آنچه در این سالها انجام گرفته است در ارتباط با جنگ بوده است. مصلحت نظام و اسلام اقتضا مى‏کرد تا گره‏هاى کور قانونى سریعاً به نفع مردم و اسلام باز گردد».

رییس بنیاد باران اضافه کرد: «حضرت امام تاکید کردند حرکت کنیم؛ نه این که حرکت کنند، بلکه برگردیم؛ یعنی خود امام هم جزو مجموعه‌ای بود که باید به قانون برگردند. اگر این سه مرحله را در نظر بگیریم، مرحله اول که عرضه نظام است. مرحله دوم بیشتر مساله محتوا، به خصوص محتوای دینی و وضعیت سیاسی در دو سه سال آخر عمرشان بیان می‌شود و مرحله سوم در طول این مدت است که رهبری می‌کردند، قواعدی وجود دارد که تاییدکننده همان دو مرحله اول است. استثناهایی هم وجود دارد که امام فرمودند مربوط به مواقع بحرانی و غیرعادی است. اما یکی از مشکلاتی که وجود دارد این است که برخی از این استثناها قاعده شدند و قاعده که عبارت است از قانون اساسی به محاق تعطیل و کم‌اعتنایی کشیده شد و این یکی از مسائلی است که هنوز هم تا حدودی وجود دارد و باید مورد توجه قرار گیرد».

به گزارش ایسنا خاتمی در ادامه در پاسخ به این پرسش که چرا هنوز به وفاق در مفاهیم اساسی مانند منافع ملی و... در جامعه نرسیده‌ایم گفت: «قبول دارم که هنوز یک دید استراتژیک در مورد منافع و مصالح و امنیت ملی در جامعه ما به طور کامل و جامع ایجاد نشده است و این وظیفه‌ای بوده که باید خود حکومت و ارکان مختلف آن در این زمینه به تفاهم برسند؛ بنابراین بیشتر سلایق است که این تعریف‌ها را تعیین می‌کند. افرادی که این سلایق را دارند ممکن است از لحاظ مقام و امکانات متفاوت باشند. این مشکلی است که اتفاقا اگر بیاییم این دعواهای سیاسی موردی را کنار بگذاریم و عقلای قوم بنشینند و به تفاهمی در زمینه مصالح ملی، امنیت ملی و اموری نظیر این‌ها برسند، ممکن است خیلی زود هم به نتایجی برسند و مسائل فرعی آنها را منحرف نکند. این حتی می‌تواند راهی باشد برای برون رفت از بحران کنونی».

وی همچنین گفت: «در زمینه تحقق و رسیدن به این ساز و کار گام‌های خوبی برداشته شده. یکی تدوین سیاستهای کلی است که خود می‌تواند مبنا قرار بگیرد، یا مهم‌تر و عینی‌تر از آن چشم‌انداز بیست ساله است که می‌دانید هر دو این امور در دوره دولت من جدی شد. البته فقط دولت مسوول نبود. مخصوصا در مورد چشم‌انداز بیست ساله ما کارهای کارشناسی بسیار عظیمی انجام دادیم و رفت خدمت رهبری و مجمع تشخیص مصلحت و مجمع هم بحث‌های مفصلی کرد و با نظراتی که رهبری داشت این مساله ابلاغ شد و بنده به صراحت می‌گویم که بالای هفتاد درصد مسائلی که مطرح شده کارهای کارشناسی است که ما صورت دادیم و در مجمع تشخیص مصلحت و نیز نزد رهبری هم مورد قبول قرار گرفت. این یک اصل است که می‌تواند مبنا باشد یا سیاستهای کلی».

وی در ادامه با بیان این که «صحبت من این است که اتفاقا اگر ما به یک تفاهمی برسیم به همین می‌رسیم که معیارها و ملاکهایی وجود دارد که می‌تواند مبنای وحدت باشد» ابراز عقیده کرد: «ولی متاسفانه امروز این‌ها مورد توجه نیست. من به بزرگان هم گفتم. ما امروز نه تنها به سمت چشم‌انداز بیست ساله حرکت نمی کنیم بلکه کاملا از اهداف چشم انداز بیست ساله دور شدیم. این انحراف است. یا سیاست های کلی که در عرصه اقتصاد و دیگر عرصه‌ها وجود دارد، البته نه به این معنا که کاری نشده، تلاش شده، ولی مهم این است که در عمل پایبندی وجود ندارد. کسانی هستند که سلایق خاص خود را دارند و به جای این معیارها که ممکن است اشتباه هم داشته باشد - وحی منزل که نیست - ولی این افراد سلایق خود را عین حقیقت، عین مصلحت و عین امنیت می‌بینند و به خودشان اجازه می‌دهند با کسانی که با این سلایق سازگار نیستند، هر گونه رفتاری شود. ما اگر بخواهیم وحدت کنیم، معیار می‌تواند قانون اساسی باشد. در چشم‌انداز بیست ساله، سیاستهای کلی که مورد تایید رهبری است و بسیاری مسائلی که درمتن نظرات امام در موقع عرضه نظام و موقع بیان محتوای نظام داشته، می‌توان به وحدت نسبی رسید؛ البته اگر غرض و مرض نباشد. به قول امام اگر در همین منشور برادری هوا و هوس باشد، دیگر نمی‌توان آن را کاری کرد. یا اگر غرور و توهم وجود داشته باشد، کار مشکل می‌شود».

وی افزود: «باید ببینیم چه کسانی قانون را به نفع سلایق و علایق خود کنار می‌گذارند و آنها هستند که نباید محور همه کارهای جامعه باشند؛ نه به این معنی که از صحنه اجتماع بیرون بروند، کسانی هستند که قانون را قبول ندارند و سلایق خود را بر قوانین ترجیح می‌دهند و به خاطر به دست گرفتن امکانات، این سلایق را اعمال می کنند، ولو به قیمت از دست رفتن سرمایه ها. این افراد نباید محور کار باشند. حضورشان در جامعه، خوب است و من هم معتقدم باید در یک فضای آزاد با رعایت موازین قانونی، آزادی اندیشه، آزادی بیان، آزادی تشکل‌ها، همه باید در جامعه حضور داشته باشند و در یک کلام بگویم ما در جامعه‌مان یک نظام داریم و یک قانون اساسی. هر کسی که پایبند عملی به قانون اساسی است و اعلام می‌کند می‌خواهد در چارچوب قانون عمل کند، هر چند نظرات متفاوتی داشته باشد، او از همه حقوقی که برای یک شهروند در نظر گرفته شده، از جمله شرکت در انتخابات، رای دادن، رای گرفتن و ... باید برخوردار باشد، و اگر نیست یک انحراف از جریان است؛ چه برسد به این که کسانی می‌گویند نه تنها ملتزم به قانون اساسی هستیم، معتقد به قانون اساسی و معتقد به اصل نظام جمهوری اسلامی هستیم، این‌ها ممکن است حذف شوند از جامعه. من معتقدم کسی که معتقد هم نیست ولی در عمل ملتزم است، باید زمینه را فراهم کنیم که در جامعه فعال شود، حضور داشته باشد و از جامعه حذف نشود. اگر درست به قانون برگردیم و به خصوص کسانی که پاسدار و نگهبان قانونند، با سلیقه‌های خاص خود، قانون را تفسیر و تبیین نکنند، قانون اساسی را به نفع یک سلیقه و یک جریان دیگری کنار نگذارند، یا تفسیر نکنند، بلکه کاملا بی‌طرفانه و با سعه صدر با مسائل برخورد کنند، قانون اساسی خود مهم‌ترین مبنایی است که می‌تواند در جامعه ما وحدت را در عین کثرت ایجاد کند».

خاتمی در ادامه در موضوع وحدت ملی و تفاهم ملی، ابتدا این پرسش را مطرح کرد که باید ببینیم در مورد وحدتی که امروز گفته می‌شود، مراد از این وحدت چیست و چقدر عملی است و چقدر عملی نیست؟

وی گفت: «اگر ملاک و معیار قانون باشد، وقتی حادثه‌ای در جامعه‌ای رخ دهد، یک طرف که اعتراض دارد کاملا محدود ‌شود، و جریان‌هایی بیایند و شروع کنند مخالفینشان را به همه اتهامات متهم کردن و این اتهامات واهی مبنای برخورد با افراد شود، اصلا جایی برای بحث و گفت‌وگو و وحدت باقی نمی‌ماند. برخی می‌گویند وحدت یعنی این که هر کس مطابق سلیقه ما نیست و هر کسی که به رفتار و روش ما اعتراض دارد باید به هر قیمتی که شده حذف شود و امکانات هم دارند. از طرف دیگر جریان دیگری که احساس می‌کند دلش برای اسلام می‌سوزد، برای انقلاب می‌سوزد، و اصلا نسبت به سرنوشت انقلاب و جامعه مسوول بوده و به همین دلیل در عرصه حضور به هم رسانده، متهم شده است به همه اتهاماتی که هیچ کدام را قبول ندارد، خب با چه کسی به وحدت برسد؟ اول باید اصولی را برای وحدت در نظر بگیریم. امروز در جامعه حوادثی رخ داده که بسیاری از آنها مطلوب نبوده و امروز برخی کسانی که به هر حال هم تبلیغات و هم امکانات مختلف جامعه را در اختیار دارند، می‌خواهند به جامعه القا کنند و تحمیل کنند که حوادثی که رخ داده عین حقیقت بوده و هر کس با این موضوع مخالفت کند مخالف اصل انقلاب است و با او برخورد می‌کنند».

خاتمی افزود: «اگر یک جریان و یک سلیقه همه فضا را به دست گیرد، طبعا وحدتی که می‌گوید همه کسانی که اعتقاداتی دارند، آن را کنار بگذارند، منطقی نیست؛ البته من قبول دارم همیشه سوءاستفاده دشمن هست، همان جور که بعضی می‌گویند از کسانی که اعتراض دارند سوءاستفاده شده، بنده هم می‌توانم بگویم از کسانی که آن رفتارها را انجام دادند و می‌دهند و منجر به اعتراض مردم شد، سوءاستفاده شده است. دشمن از آن سوءاستفاده می‌کند. دشمن بدش نمی‌آید به دنیا بگوید در جمهوری اسلامی آزادی نیست. در جمهوری اسلامی حقوق بشر زیر پا گذاشته می‌شود و حتی اگر کسی معترض باشد که در فلان مقطعی مثل انتخابات مشکلاتی و انحرافاتی وجود داشته، با روش‌های سخت و خشن با او برخورد می‌شود. دشمن اتفاقا خیلی خوب از این موضوع سوءاستفاده می‌کند برای مشوه کردن چهره انقلاب مردمی ما؛ بنابراین اگر بر اساس نسبت دادن‌ها باشد، می‌توانیم بگوییم که مدعیان و مخالفان معترضان مدنی در مسیر هدف دشمن کار می‌کنند و طبعا دیگری هم می‌گوید که طرف مقابل در مسیر هدف دشمن کار می‌کند؛ این که رفتار و روش درستی نیست. با بلندکردن صدای نادرست، آن نادرست، درست نمی‌شود. باید وسایل ارتباط جمعی، را در اختیار مردم قرار دهیم که همه بتوانند از آن استفاده و صحبت کنند».

رییس‌جمهور سابق کشورمان گفت: «ما نباید دایره را تنگ کنیم و یک جریان و یک گروه بگوید من عین نظامم یا عین انقلابم و هر کس با من مخالف است، ضد انقلاب و ضد اسلام است و باید حذف شود یا ترور شخصیت شود و یا از صحنه خارج شود و یا جلوی حضور او در عرصه حاکمیت گرفته شود. این‌ها همه مخالف معیارهای حضرت امام است. اولا این که یک سلیقه خود را مبنای حق بداند، خلاف اسلام و خلاف عقل و خلاف روش و رفتار و سیره امام است. دوم این که بر فرض که سلیقه ای باشد که ما معتقد باشیم خارج از معیار و اصول است، ما حق نداریم به هر قیمتی او را حذف کنیم و تا وقتی که کارش به براندازی منجر نشده است، کاملا احترام دارد و باید حضور داشته باشد و بعدا هم اگر بخواهد برخورد شود، باید کاملا در چارچوب قوانین و ضوابط باشد نه طبق سلیقه. اگر چنین امری وجود داشت درعین تایید تنوع و تکثر در جامعه، ما می توانستیم شاهد یک نوع وفاق پیرامون انقلاب، نظام و درجهت مصلحت کشور و مردم، با هم باشیم و به هر حال داوری را به عهده خود مردم بگذاریم که در شرایط خاص و آزاد و رقابتی بتوانند تصمیم بگیرند و به تصمیم مردم هم احترام بگذاریم».

وی در ادامه گفت: «بنده معتقدم مشکل کار این است که بعضی سلایق - با حسن نیت یا غیرحسن نیت - خود را عین انقلاب و اسلام می‌دانند و مخالفان خود را ضد اسلام و ضد انقلاب، هم‌چنین خود را مجاز می‌دانند که هر گونه رفتاری با مخالفان خود داشته باشند. مهم این است که اگر این‌ها در جمهوری اسلامی ایران محور کار بشوند، مشکلاتی را ایجاد می‌کند که در مواردی هم اکنون ایجاد شده است. اینها مشکلاتی است که باید رفع شود و معتقدم اولا بزرگان باید بپذیرند که در جامعه مشکل و بحران وجود دارد، ثانیا این که در عین حال که همه سلایق باید آزاد باشند، همه امکانات و مصونیت‌ها در اختیار یک سلیقه خاص که جز به حذف نمی‌اندیشد، قرار نگیرد و همه بتوانند صحبت کنند. آن وقت است که زمینه برای وحدت واقعی پیرامون اصول با وجود اختلاف نظرها و سلیقه‌هایی که مردم باید به آن رای بدهند، فراهم می‌آید و آن وقت می‌توانیم برگردیم به چارچوب‌های اصلی که مردم و امام و نظام جمهوری اسلامی می‌خواستند».

سیدمحمد خاتمی در پایان گفت: «به صراحت تأکید می‌کنم حذف دلبستگان به انقلاب با برخی عناوین و روشهای بی‌اساس که از سوی جریانی خاص دنبال می‌شود بزرگترین توطئه علیه جمهوری اسلامی است و نتیجه آن سوق دادن نیروهای اجتماعی به سوی جریان‌هایی است که با اصل انقلاب و نظام در تعارضند».

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین