سفر پوتین به باکو به نظر میرسد ابعاد پنهانی داشته و به صورت جدی مرز مشترک ایران و ارمنستان را تهدید میکند.
محمد یوسفی، متخصص امور روسیه در این رابطه میگوید: بحث عدم ایجاد کریدور زنگزور و تصرف استان سیونیک ارمنستان از سوی آذربایجان، آنقدر برای تهران با اهمیت و حیاتی بود که جمهوری اسلامی در هنگام تنش بین ایروان و باکو، نیروهای نظامی خود را به منظور برحذر داشتن باکو از انجام این عمل به مرز آذربایجان اعزام نمود.
وی افزود: تهران بارها تاکید کرد که انسداد خطوط مرزی با ارمنستان یا تغییر خطوط مرزی با ارمنستان خط قرمز ایران است، بر همین اساس رهبر معظم انقلاب در دیدارهای جداگانه به پوتین و اردوغان در این زمینه هشدار داد که ما هرگونه انسداد مرزها را تحمل نخواهیم کرد.
اما دقیقا در طی سفر اخیر رئیس جمهور روسیه به آذربایجان شاهد همراهی روسها با طرف آذربایجانی به منظور ایجاد کریدور ارتباطی زنگزور بودیم، تا جایی که لاوروف وزیر خارجه روسیه در انتقاد از ارمنیها میگوید: ارمنستان در حال خرابکاری در اجرای پروژه ارتباطی (کریدور زنگزور) است که امضای پاشینیان در زیر آن قرار گرفته، او همچنین در سخنان خود خواستار ایجاد این کریدور ارتباطی از طرف ارمنیها شد.
واقعیت اینجاست که علی رغم برخی همکاریهای اخیر ایجاد شده فی مابین تهران و مسکو در برخی زمینه ها، ایران در مسئله قفقاز با روسها رقابت استراتژیک دارد و نه اتحاد، روسها همواره نشان دادند که در منطقه قفقاز به عنوان جغرافیای خارج نزدیک خود، حاضر به دادن نقش و پذیرش بازیگری ایران نیستند.
به یاد داریم رسانههای روسی هنگام سخنرانی رئیسی، حتی حاضر به پخش ترجمه صحبتهای او در مورد قفقاز نشدند و به محض پرداختن او به مسئله قفقاز بلافاصله ترجمه سخنرانی را قطع نمودند، چرا که روسها حاضر به پذیرش نقش و تصمیم سازی ایران در قفقاز نبودند و نیستند.
اما علاوه بر مسائل سیاسی و بحث قفقاز دیگر نقطه تقابل ایران و روسیه مقوله اقتصاد است، در دنیای امروز که شراکتها و اتحادها بیشتر حول محور اقتصاد شکل میگیرند، نمیتوان ایران و روسیه را شریک استراتژیک خواند در حالیکه تهران و مسکو هر دو رقیب یکدیگر در بحث فروش مواد خام و انرژی هستند و بر این اساس برای کسب بازارهای جهانی و منطقهای با یکدیگر رقابت میکنند.
برای داشتن یک اتحاد استراتژیک در دنیای امروزی که اقتصاد مهمترین فاکتور پیوندها محسوب میشود، نیاز به داشتن اقتصاد مکمل از سوی شرکاست، از طرفی نه تنها فاکتور اقتصاد مکمل بین دو کشور وجود ندارد بلکه بحث جدید سرمایه گذاری و شراکت جدید مطرح شده از سوی روسیه در استخراج منابع از بستر دریا، در سواحل آذربایجان در حالی مطرح میشود که تهران تا کنون بهرهای از منابع بستر دریای خزر نداشته است و حتی یک بشکه نفت یا یک متر مکعب گاز از دریای خزر را به دلیل تحریم ها، عمق زیاد و همچنین قرار گرفتن منابع زیر زمینی در بخش مورد اختلاف با همسایگان استخراج ننموده است.
اما روسیه نه تنها در این زمینه کمکی به ایران ننموده است بلکه اقدام به مانع تراشی در این زمینه نیز نموده است و اکنون در حال توسعه همکاری با همسایه و رقیب ایران در زمینه بهره برداری بیشتر از بستر دریای خزر است در حالیکه تاکنون هیچ سرمایه و همکاری عملی در این زمینه با تهران از سوی مسکو شکل نگرفته است.
یوسفی ادامه داد: کسانی که شراکت ایران و روسیه را استراتژیک میخوانند یا معنای واژگان را به خوبی درک نمیکنند یا هدف دیگری از بکارگیری چنین تعابیری دارند، تهران و مسکو نهایتا حول یک دیدگاه مشترک یعنی دشمنی با غرب به سرکردگی ایالات متحده یک شراکت مقطعی و تاکتیکی دارند، که پس از پایان جنگ اوکراین یا نهایتا با پایان حکومت پوتین در روسیه از بین خواهد رفت.
بارها به این نکته تاکید داشتیم که نادیده گرفتن منافع کشورمان از طرف بعضی از کشورها از جمله روسیه ناشی از عدم ایجاد تعادل در رابطه با غرب و شرق است، به همین دلیل تا زمانیکه کشورهایی نظیر روسیه از عدم وجود آلترناتیو یا عدم وجود یک قدرت جایگزین دیگر برای ارتباط با تهران مطمئن هستند، هیچگاه خواستههای ایران را جدی نخواهند گرفت.
در زمان موضع گیری روسها در همراهی با بیانیه ضد ایرانی برخی کشورهای عربی در زمینه جزایر سه گانه خلیج فارس، این نکته را خاطر نشان کردیم که ادعاهای ضد ایرانی از سوی روسیه و شرقیها با وجود اعتراض ایران تکرار خواهد شد و باز هم تاکید میکنیم بدون ایجاد تعادل در زمینه رابطه با شرق و غرب و ایجاد یک آلترناتیو مناسب هیچگاه منافع و خطوط قرمز ایران از سوی شرق جدی تلقی نخواهد شد.