از دیدگاه شهید بهشتی، شریعتی درباره هستی و فلسفه وجودی انسان فکر کرده و مطالعات عمیقی در انسانشناسی داشت که آن را از دریچه جامعهشناسی به ادیان الهی به ویژه اسلام پیوند داد. این نگاه باعث شد که برخی به دلیل دیدگاههای متفاوت شریعتی، او را تکفیر کنند.
رسول ابراهیمی آبشور، محقق ادیان و مذاهب، سوم شهریورماه در نشست علمی از سلسله جلسات سیری در آثار و اندیشههای شهید بهشتی، به بررسی نظر این استاد درباره آثار شریعتی پرداخت.
محقق ادیان و مذاهب با بیان اینکه در مورد آثار و شخصیت دکتر شریعتی، سه دسته نظرات وجود دارد اظهار داشت: «دسته اول گروهی هستند که او را لعن کرده و تمامی آثارش را رد میکنند. این افراد معتقدند که شریعتی از دایره اسلام و انقلاب خارج است و خواندن آثار او را برای نسل جوان انحراف میدانند.»
او تصریح کرد: «دسته دوم گروهی هستند که شریعتی را قدیس میپندارند و بر این باورند که تمام نوشتههای او باید خوانده شود و مطالعه آثار او بر همه واجب است.»
ابراهیمی در تعریف دسته سوم گفت: «این افراد معتقدند شریعتی دارای هم حرفهای خوب و هم بد است. این گروه بر این باورند که شریعتی یک جریان فکری است که نظرات منطقی و غیرمنطقی را با هم دارد. شهید آیتالله بهشتی نیز جزو این دسته بود. او معتقد بود که شریعتی با وجود برخی اختلافات، فردی با قریحه سرشار، ذهنی تیز و اندیشهای پویا بود و نباید نقش او در بازگشت نسل جوان به اسلام نادیده گرفته شود. همچنین، آیتالله خامنهای نیز بر جذب حداکثری تأکید کرده و اشاره داشتند که باید افراد را تا حد ممکن در دایره خودی نگه داشت، مگر آنکه فرد خود نخواهد.»
یکی از فرازهای منتشرنشدهی ایشان در این رابطه سخنرانی آبانماه ۱۳۵۷ در اعتصابات دانشگاهیان مشهد بود. آیتالله خامنهای در بخشی از بیانات خود در اثنای مبارزات ملت ایران به گرامیداشت یاد و خاطره دکتر شریعتی پرداخت که پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی برای نخستین بار به شرح زیر منتشر کرده است:
در عین حل مقام رهبری در سخنانی راجع به شریعتی، یک سال و نیم پس از درگذشت او در آبان ۱۳۵۷ در اعتصابات دانشگاهیان مشهد که برای نخستین بار توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده فرموده اند: «ای کاش در میان ما دکتر شریعتی بود. بنده از دیروز صبح احساس میکنم که جای دکتر شریعتی در میان ما خالی است. آیا این شکوه عظیم این حرکت بزرگ تا حدی- تاحدی - و البته تا حد عظیم و قابل توجهی مدیون آن ذهنیت صیقلیافتهای نیست؛ مدیون آن تلاش و کوششی نیست که به دست آن مرد و آن رادمرد در جامعهی ما و در جذب ذهنیت امت ما به وجود آمد؟ کیست که بتواند این را انکار کند؟ بهراستی و با همهی وجود احساس میکنم که «اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمة لا یسدها شیء» وقتی یک دانشمند آگاه یک انسان آگاه میمیرد بر پیکرهی امت اسلامی ثلمهای به وجود میآید که هیچ چیز جای آن را پر نمیکند. دیگران هر کدام و هر یک جای خود را دارند، جای آن ستارهی فروزندهی زود خاموششده خالی است. پروردگارا! پروردگارا! به حق این دلهای پاک و جوشنده، به حق این اجتماع عظیم که گفتهای یدالله مع الجماعه آن روح منور را مشمول نور و رحمت و برکت هرچه بیشتر خود قرار بده: الهی آمین!»
محقق ادیان و مذاهب تصریح کرد: «از دیدگاه شهید بهشتی، شریعتی بیش از هر چیز درباره هستی، اندیشه و فلسفه وجودی انسان فکر کرده بود. او معتقد بود که شریعتی مطالعات عمیقی در انسانشناسی داشت و این مطالعات را از دریچه جامعهشناسی به ادیان الهی، به ویژه اسلام، پیوند داده بود. این نگاه باعث شد که برخی به دلیل دیدگاههای متفاوت شریعتی او را تکفیر کنند.»
او با بیان اینکه شهید بهشتی بر این باور بود که شریعتی سخنان بحثبرانگیزی در حوزه امامت و وحی بیان کرده بود، خاطرنشان کرد: «اما این به معنای انحراف او نبود. بهشتی معتقد بود که شریعتی زاینده یک حرکت پرسرعت و پویا بود. وی همچنین به نقد شریعتی پرداخته و تاکید داشت که در برداشت از برخی آیات و روایات، شریعتی به شیوه اصحاب رأی عمل کرده و تفسیر به رأی نموده است.»
ابراهیمی یادآوری کرد: «شهید بهشتی تأکید داشت که باید در مورد شریعتی منصفانه قضاوت شود و نباید نقش او در تقویت شور انقلابی جامعه، به خصوص نسل جوان، نادیده گرفته شود. شریعتی توانست میان نسل جوان و روحانیت مسئول پیوند برقرار کند و ذهن جوانان را برای درک پیامهای امام و انقلاب آمادهتر سازد.»
او ادامه داد: «بهشتی در نهایت تأکید داشت که برداشتهای دکتر شریعتی ذوقی بوده و باید با دقت بیشتری به قرآن و دین نگاه کرد. او شریعتی را انسانی پویا و نقدپذیر دانست که با وجود اختلافات، درخششی در تاریخ انقلاب داشت.»
محقق ادیان و مذاهب با اشاره به اینکه آشنایی شهید بهشتی با دکتر شریعتی از سال ۱۳۴۹ آغاز شد و چند سالی با هم ارتباط داشتند تا اینکه دکتر شریعتی درگذشت، تصریح کرد: «برخی معتقدند که شریعتی به شهادت رسیده یا ترور شده است، اما به گفته سروش که در هنگام وفات در کنار شریعتی بود، او بر اثر سکته درگذشت و نه ترور. همچنین، شهید بهشتی در ملاقات با شریعتی در زندان به او توصیه کرده بود که سیگار کشیدن را ترک کند، اما شریعتی تا پایان عمر به سیگار کشیدن ادامه داد که همین امر ممکن است به سکته منجر شده باشد.»