اصولگرایان حتی در دولت روحانی هم سهمخواه بودند و چند کرسی دراختیار داشتند. نام دولت پزشکیان، وفاق ملی است و او هم از این عنوان عدول نکرد و برای انتخاب وزرایش به تخصص بیش از گرایش سیاسی اهمیت داد که طبیعتا اصلاحطلبان در این محور بیش از اصولگرایان دارای تجربه هستند. در چنین شرایطی اصولگرایان تندرو که وقت خود را صرف عدم موفقیت پزشکیان کرده بودند، با تشکیل جلسات محرمانه درصدد هستند تا در وهله اول بتوانند کرسیهای دیگری که در اختیار دارند را از دست ندهند و پس از آن اعتماد از دست رفته حامیانشان در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم را باز گردانند. نزدیکترین انتخاباتی که اصولگرایان مدتهاست در حال برنامهریزی برای تصاحب آن هستند، انتخابات شورای شهر هفتم است. سه گروه از اصولگرایان فعالیتهایی برای این انتخابات دارند که در ادامه به چرایی آن اشاره میشود.
گروه نخست اصولگرایان معروف و نیمه معروفی هستند که در اسفندماه سال گذشته بهدلیل چالش و دعواهای شخصی میان اصولگرایان، نتوانستند در لیستهای انتخاباتی قرار گیرند و تصور میکردند در دولت رئیسی پست میگیرند که شهادت او سبب ناامیدی این گروه از اصولگرایان شد و از آنجا که زمان زیادی تا برگزاری انتخابات مجلس بعدی باقی مانده، این گروه برای فراموش نشدن نامشان در میان بدنه جریان اصولگرایی برای حضور در انتخابات شورای شهر برنامهریزی میکنند.
بخش دوم نمایندگان فعلی شورای شهر هستند که برای بقا بر کرسیهای خود تلاش میکنند. با بررسی چالشهای اعضای شورای شهر تهران در ماههای اخیر این تلاش بهخوبی نمایان میشود. این دسته از اصولگرایان حتی به شهرداری که خودشان انتخاب کردند، وفادار نیستند بهویژه در تهران. اصولگرایان شورای شهر تهران پس از این، بیش از گذشته به زاکانی انتقاد خواهند کرد چرا که شهردار کنونی تهران عملکرد نامطلوبی از خود در انتخابات ریاست جمهوری نشان داد و سبب شد تا اعضایی مانند نرجس سلیمانی که در ابتدا حامی زاکانی بودند، این بار خرید و فروش پست در شهرداری را تایید کنند و بگویند: «اصل موضوع وجود تخلفات را تایید میکنیم. متاسفانه این مساله ریشههای تاریخی دارد و بهدلایل متعدد در بعضی موارد بهصورت محدود و داخلی در بخشهایی تبدیل به رویههای غلط و نامبارک نانوشتهای شده که در جزایر اختلال و فساد گسترش پیدا کرده است، همچون ویروس در فضاهای مبههم و بدون نور» اگر دقت شود پس از کنارهگیری قالیباف از انتخابات ریاست جمهوری و بهویژه پس از پیروزی پزشکیان دیگر تاکیدی بر ساخت اماکن خاص در پارکها نمیشود که دلیلش همان برنامهریزی برای رسیدن به شورای شهر هفتم است.
دسته آخر را باید آنانی دانست که تصور میکردند جلیلی یا قالیباف رئیسجمهور هستند و خود را برای مناصب دولتی آماده کرده بودند، اما پیروزی پزشکیان برنامه آنها را بر هم زد و همانند گروه اول یعنی جاماندگان از مجلس، مجبورند برای فراموش نشدن در اذهان اصولگرایان به حضور درانتخابات شورای شهر هفتم رضایت دهند. این گروه بهخوبی میدانند حضور در شورای شهر رزومه قوی برای حضورشان در نهادهای بالاتر نیست، اما تنها برای فراموش نشدن است که در انتخابات شورای شهر شرکت میکنند.
شاید بتوان بزرگترین دلیل هراس از نتیجه انتخابات شورای شهر هفتم را زاکانی دانست. ۲۷ تیر بود که جهاننیوز نوشت: «یک روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری در حالیکه صحنه رسانهای کشور در انتظار اخبار مربوط انتخابات و تشکیل دولت جدید بود، رسانههای اصلاحطلب کارزار برکناری شهردار تهران را کلید زدند. موج تخریب زاکانی با توییت یک چهره رسانهای اصلاحطلب با تصویر درهای بسته متروی مشهد و صفحه یک روزنامه اصلاحطلب با عنوان «کارزار برکناری زاکانی» شروع شد.»، اما نکته قابل تامل در نوشتار سایت اصولگرای جهاننیوز به آن بخش باز میگردد که نوشته است: «از طرف دیگر جریانی در دل شورای شهر انقلابی هم چندماهی است که درگیر ایجاد تنش با شهردار تهران است و توانسته چندباری صحن شورا را به جنجال بکشاند. دلخوری این بخش از اعضای شورای شهر نیز به انتخاباتهای اخیر برمیگردد. در واقع این افراد توقع داشتند که زاکانی در شکستهای انتخاباتی آنها سهیم شود، اما امتناع زاکانی از قرارگیری در صفبندیهای مد نظر این جریان، برخی از اعضای فعلی شورای شهر را برآن داشته برخلاف مصالح شهر، در مسیر مدیریت شهر تهران سنگاندازی کنند. همانطور که تا پیش از این پروژه استیضاح زاکانی ناکام ماند، بعید به نظر میرسد که اقلیت شورای شهر حتی با کمک اصلاحطلبان هم بتواند برنامه خود را اجرا کند.»
از سوی دیگر اصلاحطلبان شانس خوبی برای ورود به بهشت دارند چرا که انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم نشان داد میل جامعه کماکان به سمت رای به اصلاحطلبان است و اگر در دورههای قبلی آنها جایی در مجلس یا شورای شهر نداشتند بهدلیل ردصلاحیتهایی بود که رخ میداد.