آبان سال ۱۴۰۲ گزارش یک درگیری خونین در مقابل یکی از باشگاههای بدنسازی به مرکز فوریتهای پلیسی اعلام شد.
در بررسیهای اولیه مشخص شد درگیری میان دو مرد جوان که هم باشگاهی بودند، رخ داده و در جریان آن یکی از آنها که مردی ۳۵ ساله بود مجروح شده است.
پس از انتقال مرد جوان به بیمارستان وی جان باخت و مأموران متهم را دستگیر کردند.
وی در همان بازجوییهای اولیه به درگیری خونین اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: من و مقتول هم باشگاهی بودیم. چند روز قبل وقتی از باشگاه بیرون آمدم دیدم موتورم روی زمین افتاده و وقتی پرس و جو کردم فهمیدم مقتول آن را هل داده است.
وقتی به سراغش رفتم و اعتراض کردم کار به درگیری کشید و این اتفاق افتاد.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه مادر قربانی درخواست قصاص کرد.
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: من آن روز برای ترساندن مقتول چاقو کشیدم، اما ناخواسته به قلبش خورد وگرنه من قصد کشتنش را نداشتم. حالا هم پشیمان هستم و از خانواده او میخواهم من را ببخشند.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده و درخواست خانواده مقتول، متهم را به قصاص محکوم کردند.