خبر دارید که جناب مجید عشقی و ۴ مدیر دیگر – احتمالا کمتر عشقی – از مدیران ارشد سازمان بورس با استفاده از فرصت اننتقال دولت، خودشان به خودشان مجموعا ۱۰ و نیم میلیارد تومان وام دادهاند تا طی ۱۰ سال با بهرۀ ۴ درصد آن را بازپرداخت کنند! (عدد دقیق: ۱۰۵.۱۱۲. ۸۹۴.۶۰۰ ریال) در کشوری با تورم ۵۰ درصد بهره ۴ درصد یعنی هیچ. ضمانت آن هم تنها چک بوده تا خدای ناکرده خاطر شریف نخبگان مدیریت آزرده و ناآسوده نشود. به این بهانه ۱۰ نکته گفتنی است:
۱. زمان تصویب این مصوبه خرداد است یعنی یک یا دو هفته بعد از سقوط هلیکوپتر آقای رییسی و در وضعیت انتقال دولت. احتمالا آقای عشقی و رفقا سیاه هم پوشیده و خود را سوگوار مرحوم رییس جمهور فقید هم نشان میدادند. تابلوی بورس هم قرمز بود و این مدیرانِ «تراز» و محصول خالصسازی از شورای عالی بورس خواستند ۱۰ میلیارد تومان ناقابل وام بگیرند! ماشاءالله به اشتهاشان. (آدم یاد آن ضربالمثل درباره قلت شیردهی میافتد!).
۲. ورود سازمان بازرسی کل کشور قابل تقدیر است که از وزیر جدید خواستار پیگیری شده و آوردهاند: «اتخاذ چنین تصمیمی در روزهای پایانی دولت قبل واجد ابهامات جدی است و درصورت اطلاع سهامداران و فعالان بازار به ویژه سهامداران خُرد بر نارضایتی اجتماعی از عملکرد مسوولان بازار اوراق بهادار خواهد افزود». ورود سازمان بازرسی از این رو هم جای خوشوقتی دارد که روزنامهنگاری به این بهانه گرفتار نخواهد شد. این امر البته به قید احتمال است، چون رسانهها در این مُلک مرغ عزا و عروسیاند!
۳. در این گونه مواقع روال این است که ابتدا تکذیب میکنند. بعد محمل قانونی پیدا میکنند و در مرحله سوم رو به شکایت میآورند. نامۀ رسمی سازمان بازرسی عمر تکذیب را کوتاه کرد و البته چه بسا به قانون و مصوبه استناد کنند و در صورت شکایت به دستگاه قضا بتوانند اقدام خود را مستند جلوه دهند.
ولی از این رفتار مسوولیتناشناسی و بیپرنسیبی میبارد. اگر نگوییم بیحیایی. چون فرض قانونگذار بر این است که مدیرانی بر منصب نشستهاند که برای خود چنین درخواستهایی نداشته باشند. اما شوربختانه برخی از مدیران مدعی دوران خالصسازی حداقل پرنسیبها را هم رعایت نمیکنند. احتمالا الگوی آقای عشقی آقای احمدینژاد بوده که در سال ۹۲ و دَمِ رفتن به دانشگاهی کمک کرد که خودش روی کاغذ تأسیس کرده بود (ایرانیان) و البته ناچار شد پس بدهد.
۴. اگر کارشان قانونی بوده چرا درست در روزهای انتقال دولت این مصوبه را گذراندند؟ چه بسا بتوانند مدارکی برای توجیه قانونی ارایه دهند، ولی قطعا اخلاقی نیست. مثل آن مدیر بانک که اصرار داشت حقوق فراتر از عرف خود را به استناد مصوبه جلوه دهد در حالی که فرض قانونگذار این است که شخص از این امکانات به سود خود استفاده نمیکند و پرنسیب دارد!
۵. همانگونه که مدرک جعلی علی کردان وزیر کشور دولت اول احمدینژاد باعث شد خود کلمه کردان به معنی مدرک دروغین ثبت شود و رواج یابد و مثلا بگویند مدرک فلانی کردانی است از این پس اصطلاح وام عشقی و مدیر عشقی هم رایج خواهد شد. یعنی وام مدیران به خودشان!
واکنش رییس سازمان برنامه دولت قبل هم قابل توجه است که به جای تقبیح صریح این فعل نوشته است: «دریافت هرگونه تسهیلات قرضالحسنۀ کلان توسط کارکنان و مدیران نهادهای پولی و مالی مصداق کامل تعارض منافع است و مستلزم ضابطهگذاری و نظارت از سوی نهادهای تنظیمگر مستقل است. بهتر است جبران خدمات کارکنان نهادهای مالی به صورت شفاف و نقدی انجام شود.» (یک سؤال هم شکل میگیرد یعنی هنوز ضابطهگذاری نشده برای نظارت نهادهای تنظیمگر مستقل؟! پس دقیقا این همه دستگاه چه کار میکنند؟!)
خدمت برادر داوود منظور که میخواستند رییس جمهور هم بشوند و انصراف دادند باید یادآور شد: بله! مصداق تعارض منافع است و ضابطهگذاری و نظارت از جانب نهادهای تنظیمگر مستقل هم باید انجام شود، ولی قرار بود در نظام ایدیولوژیک مدعیان خود را در محضر خدا احساس کنند و آن نظارت عالیه را بر خود جاری بدانند. به تعبیر مرحوم امام: عالم محضر خداست. در محضر خدا معصیت نکنید. شاید در واکنش بگویند این که خودمان به خودمان وام دهیم معصیت نیست. بله معصیت به معنی شرعی کلمه نیست، اما ضربالمثلی هم داریم که «درِ دیزی بازه، حیای گربه کجا رفته؟!»
۶. حق با آن روزنامه است. دولت سهساله «اسب زینشده» بود. منتها با این مصداق روشن اسبی برای خودشان و رفقاشان در دورهمی خالصسازی. البته همهشان قطعا مثل جناب رییس بورس و وزیر پیشین جهاد کشاورزی نبودند، ولی انگار خالصسازی شد تا عدهای بتازند. این مصوبه یعنی جمع دریافت کننده تسهیلات در بورس تازَنده بودند و سهامداران بازنده!
۷. مرحوم مهندس بازرگان دَمِ رفتن از نخست وزیری در آبان ۱۳۵۸ چکی شخصی صادر کرد که مبلغ دقیق آن در خاطرات هاشم صباغیان ذکر شده و در اسناد مالی نخستوزیری هم موجود است. به موجب آن او پول ناهارهای میهمانان خود را که برای کاری غیر امور مملکت - بر اساس احتیاط او - در دفتر نخستوزیری نزد او میهمان بودند بازگرداند همچنین کل پول ناهارهای همسرش در نخستوزیری را (که به اقتضای فضای بعد از ترورها در سال ۵۸ به نخستوزیری آمده بود) مسترد کرد.
۸. حیف نام عشقی بر این آدمها. چون تا قبل از این رفتار سخیف کلمۀ عشقی امثال میرزاده عشقی را به یادمان میآورد و حالا باید به یاد مدیر عشقی بیفتیم و وامهای کلان خودشان به خودشان.
۹. اکنون بهتر روشن میشود چرا برخی از تغییرات پزشکیان ناراضیاند و به اسم زاویهدار و غیر انقلابی دوست ندارند آدمهای دیگری سر کار بیایند. ظاهرا به بعضیها خیلی خوش میگذشته است! رییس جمهور همین هفته پیش ابراز تعجب کرد که شرکت زیانده چگونه به مدیران خود فوقالعاده پاداش میدهد. قضیه وام عشقی احتمالا بر تعجب او خواهد افزود. از رییس جمهور، اما بیش از تعجب انتظار میرود.
۱۰. جا دارد آقای کاظم صدیقی در اولین نماز جمعه به این موضوع بپردازند و استفاده شخصی را نکوهش و همه را به تقوا سفارش کنند.