لالهزار از دهها سال پیش، یعنی زمانی که گراند هتل، گراند سینما و دیگر اماکن هنری و تفریحی در آن قرار داشت، به عنوان خیابانی مدرن شهره خاص و عام بود و مرکز رفت و آمد مردم. این مرکز هنری، اقتصادی و مردمی تا حدود ۳۰ سال پیش، هنوز رونق خود را داشت و محل تفریح مردم بود، اما امروز چیزی از آن لالهزار با شکوه باقی نمانده است. اکثر مراکز هنری و سینماها تعطیل شده و جای خود را به مغازههای الکتریکی و لوستر فروشی دادهاند که برق نورشان هم چشم را میآزارد و هم حال را دگرگون میکند.
پس از انقلاب و در دهه ۶۰، لالهزار با وجود تعطیلی برخی از مراکز هنری و تفریحی، هنوز شکوه خود را حفظ کرده و روزانه هزاران نفر بازدیدکننده داشت. آنانی که در دوره میانی سن خود به سر میبرند، خوب به یاد دارند که در بخش لالهزار جنوبی، تراکم جمعیت اجازه عبور و مرور به خودروها را نمیداد. طوافها، دستفروشها و بساطیها، در سراسر لالهزار جنوبی جولان داده و نیازهای گردشگران این خیابان پر رونق را برطرف میکردند. محال بود کسی چیزی طلب کند و در لالهزار آن را نیابد. شاید نسل امروز باور نکند که در این خیابان کم عرض ۵ سالن تئاتر وجود داشت که گل سرسبدشان تئاتر نصر، پارس و دهقان بود. بیش از ۱۵ سینما نیز در طول خیابان لاله زار وجود داشت که همواره مملو از تماشاچی بودند، به خصوص در آخر هفتهها. چون بحث این نوشته روی مراکز هنری، به ویژه تئاتر و سینما متمرکز است از دیگر مراکز دیدنی و خریدنی این خیابان باشکوه چیزی گفته نخواهد شد، زیرا اطاله کلام خواهد بود. وجود این همه سالن تئاتر و سینما، باعث رونقی شگفتانگیز بود. در کنار همه این سالنها، مغازههای اغذیه فروشی، آجیل فروشی، طوافیها، دستفروشها و بساطیها کار و بارشان سکه بود. برای هر کسی که برای دیدن تئاتر و فیلم قدم به لالهزار میگذاشت، انتخاب فیلم و تئاتر مورد نظر کمی سخت بود، زیرا هر کدام فیلم و نمایش منحصر به فرد خود را داشتند. گاهی آن قدر این سالنهای سینما و تئاتر شلوغ میشد که صندلی اضافه و حتی پیت حلبی میآوردند و به تماشاچی میدادند. (راقم خود یک بار تجربه نشستن روی پیت حلبی در سینما البرز را دارد)
بسیاری از بزرگان سینما و تئاتر کشور که اکنون جزو افتخارات هستند، در همین سالنهای تئاتر قدم به صحنه گذاشته و بالیدهاند. تعدادی از بزرگان هنرهای نمایشی و تصویری نیز با پیش پردهخوانی در تئاترهای لالهزار کار هنری خود را آغاز و به شهرت رسیدهاند. اگر لالهزار نبود، تئاتری هم وجود نداشت. بسیاری از تهیهکنندگان سینما، روی فروش فیلمشان در سینماهای لاله زار حساب ویژهای باز میکردند و بخش مهمی از اقتصاد سینما در این سینماها رقم میخورد. به جرات میتوان گفت، در زمان رونق این سینماها، کمتر فیلمی در سالنهای نیمه پر به نمایش در میآمد. لاله زار تنها مرکزی بود که تماشاچیان به راحتی فیلم مورد نظر خود را انتخاب کرده و به تماشای آن مینشستند. چند سینما فقط در کوچه ملی خیابان لاله زار وجود داشت. عدهای فیلمهای ایرانی را برای دیدن انتخاب میکردند و گروهی نیز فیلمهای خارجی را. برای هر طیف از مردم فیلمی برای دیدن وجود داشت. در آن روزگار، تماشاچیان از خیل فیلمهای اکران شده، به دلخواه خود یکی را گلچین میکردند، گاهی در یک روز چند فیلم را به تماشا مینشستند. یکی از دلایل مهم افت سینما که به تعطیلی سالنهای سینما منجر شد، گرفتن حق انتخاب از صاحب سینما و تماشاگر سینماست. تماشاگر دوست ندارد برایش کسب تکلیف کنند، دوست دارد خود انتخاب کند.ای کاش مجالی بود تا از لاله زار با شکوه بیشتر گفته میشد، اما صد حیف که این مجال در این مقال وجود ندارد. برای همین به این چند کلام بسنده کرده و تنها به چند علت از رونق افتادن سینماها و تئاترهای لاله زار اشاره میشود. به نظر راقم سه دلیل عمده وجود دارد.
۱- تعصبات بی دلیل- ۲- اتخاذ سیاستهای غلط و خانمان برانداز مسوولان سینما و تئاتر- ۳- اقتصاد بیمار و حریص.
تعصبات بی دلیل باعث شد بدون کارشناسی کردن و آسیب شناسی کمر به تعطیلی مراکز هنری، به خصوص تئاتر لاله زار بسته شود. بستن کابارهها پس از انقلاب کاری درست بود، اما باید این مکانها به مراکز هنری تبدیل میشد نه تجاری. متاسفانه آن زمان هیچ مدیری به این فکر نیفتاد. مهمترین دلیل از رونق افتادن سالنهای سینما و تئاتر، اجرای سیاستهای اشتباه و ویرانگر مدیران تئاتری و سینمایی در دورههای مختلف بود. یکی از این اشتباهات ساختن فیلمهایی بود به اصطلاح هنری که به مذاق بسیاری از تماشاگران لاله زاری و دیگران خوش نمیآمد. هیچ کس با ساخت چنین فیلمهایی مخالف نیست، اما باید مذاق تمام مردم را در نظر گرفت، نه فقط گروهی خاص را. تماشاگرانی که برای دیدن فیلم به لاله زار میرفتند، به دنبال فیلمی بودند که با روحیه آنان سازگار و برای شان سرگرم کننده بود. پس از تشکیل خانه سینما و در پی آن شورای صنفی نمایش، این وضع بدتر شد. این شورا جای سینماداران و مردم تصمیم میگرفت و میگیرد کدام فیلم در کدام گروه سینمایی روی پرده برود، بدون اینکه مذاق مردم را در نظر بگیرد. یکی دیگر از این سیاستهای غلط جلوگیری از اکران فیلمهای خارجی بود. این آخرین ضربه بر پیکر سالنهای سینما، به خصوص در لاله زار بود. برای تئاتر نیز همین اتفاق افتاد.
عدهای از مدیران، تئاترهای لاله زاری را جزو هنرهای نمایشی محسوب نکرده و آن را سخیف دانستند، برای همین با آن برخورد کرده و تئاتر لاله زاری، البته در خیابان لاله زار در محاق رفت، اما از بین نرفت، بلکه در سطح شهر گسترش یافت و برخی از سالنهای سینمایی را به اشغال خود در آورد، حتی به تئاتر شهر و دیگر سالنهایی که ادعای روشنفکری داشتند رسوخ کرده و جای پای خود را محکم کرد. در حال حاضر کمتر نمایشی در سالنهای تئاتر روی صحنه میآید که از فاکتورهای تئاتر لاله زاری استفاده نکند. اجرای این سیاستهای غلط و خانمان سوز، نه تنها به سینما و تئاتر کمک نکرد، بلکه آنها را از نفس انداخت و زمینگیر کرد.
لاله زار اکنون به بزرگترین گورستان سالنهای تئاتر و سینما تبدیل شده است. هیچ مدیری هم به فکر احیای شکوه لاله زار نیست، چرا که سرمایه داران حریص روی آن چنبره زده و همه مکانها را تحت اشغال خود دارند. اقتصاد بیمار و حریص بیشترین استفاده را از اجرای سیاستهای اشتباه مدیران هنری کشور برد و با راه انداختن بورس لوازم الکتریکی و لوستر، پولی عظیم به جیب زده و میزند. دیگر احدی جرات ندارد دم از احیای لاله زار با شکوه که زمانی مرکز هنری پایتخت و ایران زمین بود بزند. فرصتهای بیشماری برای احیای آن وجود داشت که همه از دست رفت، همه تعلل کردند، از شهرداری تهران گرفته تا سازمانهای هنری.
منبع: هنرآنلاین