روزنامه دنیای اقتصاد به این سوال پاسخ داده که برجام در چه صورت قابلیت احیا شدن دارد.
بخشهای مهم این گزارش را در ادامه میخوانید.
یکی از مهمترین مولفههای موثر بر موفقیت یا شکست هر توافقی، شخصیت مذاکرهکنندگان است. در زمان مذاکرات برجام، افرادی مانند محمدجواد ظریف و عباس عراقچی بهعنوان مذاکرهکنندگان اصلی ایران، توانستند نقش کلیدی ایفا کنند. ظریف بهدلیل تحصیلات و تجربیات گستردهاش در عرصه بینالمللی و ارتباطات نزدیک با نخبگان غربی بهعنوان یک چهره رسانهای و ارتباطی قدرتمند شناخته میشد. در مقابل، عراقچی با رویکرد محتاطتر و نزدیکی بیشتر به ساختار قدرت داخلی ایران، توانست مذاکرات را در چارچوبی محافظهکارانهتر پیش ببرد.
با تغییر در قوه مجریه و آمدن عراقچی بهعنوان وزیر امور خارجه، امکان اصلاح و تداوم برجام وجود دارد. عراقچی با پشتوانه تخصصی و تجربی و شبکههای دیپلماتیک، قادر است در شرایطی متفاوت از تیم قبلی، برجام را از حالت توقف خارج کند. با این حال، این موضوع به عواملی همچون هماهنگی و حمایت کامل ساختار قدرت داخلی از تیم مذاکرهکننده نیز بستگی دارد.
نشانههایی از همراهی نهادهای حکومتی و بوروکراسی با احیای مذاکرات وجود دارد. رهبر انقلاب و رئیس مجلس از مذاکرات هوشمندانه و حفظ استقلال و مصلحت ایران حمایت کردهاند. این موضعگیریها، هرچند محتاطانه، میتواند نشانهای از پذیرش واقعگرایی تدافعی در نظام سیاسی ایران باشد. به عبارت دیگر، امکان بازگشت به برخی اصول برجام همچنان وجود دارد، اما شکلگیری آن در قالب یک توافق جدید و نه به عنوان معاهده رسمی، محتملتر است.
در زمینه نظامی، ایران به لحاظ تسلیحات و تواناییهای نظامی، از جمله برنامه موشکی و نیروهای نیابتی منطقهای، در موقعیت قدرتمندی قرار دارد. با این حال، این قدرت نظامی بهعنوان یک خط قرمز و مساله حیثیتی برای ایران شناخته میشود. هرگونه مذاکره برای احیای برجام باید بهگونهای تنظیم شود که این توانمندیها به چالش کشیده نشوند. بنابراین، برجام میتواند در زمینه اقتصادی و تجاری مفید باشد، اما در مسائل امنیتی و نظامی باید از خطوط قرمز ایران پاسداری شود.
یکی از عواملی که در احیای برجام نقش منفی ایفا میکند، افکار عمومی و فضای رسانهای است. خروج آمریکا از برجام و شکست وعدههای اقتصادی آن، بسیاری از مردم و نخبگان را ناامید کرده است. در حال حاضر، امید چندانی در افکار عمومی به بازگشت به برجام وجود ندارد و رسانههای داخلی نیز بهطور عمومی رویکردی خنثی و بعضا ضد برجام اتخاذ کردهاند. احزاب و شخصیتهای سیاسی نیز تمایل چندانی به مانور روی این مساله ندارند و بهدلیل تجربه تلخ گذشته، برجام به اولویت سیاسی در فضای عمومی کشور تبدیل نشده است. این وضعیت نشاندهنده چالشی جدی برای احیای برجام است؛ چراکه هر توافقی نیازمند حمایت اجتماعی و رسانهای است تا بتواند در سطح داخلی به موفقیت دست یابد.
برجام همچنان میتواند بهعنوان یک چارچوب اولیه برای حل مناقشات هستهای مورد استفاده قرار گیرد؛ اما احیای کامل آن به تغییرات جدی در شرایط بینالمللی و منطقهای، همراه با تغییراتی در شخصیت مذاکرهکنندگان و حمایت اجتماعی بستگی دارد. در شرایط کنونی، برجام از اولویت خارج شده و تنها در صورتی که تحولاتی شگرف در سطح منطقه یا مذاکرات صورت گیرد، میتواند به عرصه تصمیمگیری بازگردد.